پرسش و پاسخ دینی
چراآیت الله خامنهای برای رهبری انتخاب شدند؟
عقیق:پرسش: چرا در حالیکه برخی مراجع و علما از آیت الله خامنهای
عالمتر بودند، ایشان برای رهبری انتخاب شدند؟ مگر برتر بودن در علم دین
جزو شرایط ولی فقیه نیست؟
بر اساس آیات قرآن و روایات معتبر، سه
شرط برای حاکم اسلامی وجود دارد: برتر بودن در «عدالت»، «علم و دانایی» و
«توانایی و قدرت مدیریت»؛ و با تطبیق این شاخصها بر افراد، میتوان
محقترین فرد را برای تصدی این جایگاه الهی تعیین کرد.
شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) دراینباره میفرمایند: «در رهبری جامعه
اسلامی، آگاهی عمیق به قوانین شریعت، یک شرط بنیادین شمرده میشود؛ ولی این
به معنای نادیده انگاشتن یا کماهمیت تلقی نمودن شرایطِ لازمِ دیگر
نیست... این پندار که «هر کس که از نظر علمی، به مرتبه اجتهاد و فقاهت
برسد، به عنوان ولی امر مسلمانان و زمامدار جامعه میتواند مطرح باشد» از
آنجا ناشی میشود که از یک سو، جایگاه و نقش رهبری اجتماعی، مورد غفلت قرار
میگیرد، و از سوی دیگر، به متون اسلامی، که با ظرافت و تیزبینی، شرایط
رهبری را تبیین نموده است، اعتنا نمیشود.
مطلبی که از بیخبری مردم حکایت میکند، این است که هر کس که مدتی فقه و
اصول خواند و اطلاعات محدودی در همین زمینه کسب کرد و رسالهای نوشت، فوری
مریدها مینویسند: «رهبر عالیقدر مذهب تشیع»... و مراجع را که حداکثر صلاح آنها، صلاحیت در ابلاغ فقه است ـ به جای رهبر میگیرند...» (امامت و رهبری، ص 228- 229)
به تصریح فقها، چهارده روایت معتبر درباره شرط «اعلمیّت» در حاکم اسلامی
داریم که در آنها تصریح شده، کسی برای زمامداری صلاحیت دارد که اعلم باشد؛
«اعلم» در روایاتی که آمده، به معنای اعلم در ریزه کاریهای فقه نیست؛ چرا
که ممکن است کسی خیلی از ریزهکاریهای فقهی را بداند؛ اما علم تدبیر و
اداره یک حوزه پانصد نفری را هم نداشته باشد. پس از این روایات نمیتوان
اینگونه اعلم بودن را برای زعامت و ولایت استفاده کرد. (مشروح مذاکرات
شورای بازنگری قانون اساسی، ص 256)
این مطلب در روایات نیز به ظرافت بیان شده است؛ به عنوان نمونه
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه 172 نهج البلاغه در تبیین شروط حاکم
اسلامی میفرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا
الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ الله فِيهِ»؛
یعنی: ای مردم! از همه مردم سزاوارتر به حکومت، کسی است که از همه
«تواناتر» و «آگاهتر به اوامر الهی در این خصوص» باشد. میبینیم که حضرت
به اشاره «فیه»، دایره اعلمیت را به داناتر بودن در «اوامر الهی در خصوص
حکومت» محدود میکنند. پس ممکن است کسی مثلاً در فقه فردی اعلم باشد و برای
تقلید در آن حوزه شایسته باشد، اما به مسایل حکومتی اسلام اشراف نداشته
باشد و برای رهبری شایستگی لازم را نداشته باشد.
حضرت امام خمینی(قدس سره)، این حقیقت را بهصورتی روشن بیان فرمودهاند:
«اگر یک فرد، اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه
را تشخیص دهد، و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد
و به طور کلی، در زمینه اجتماعی و سیاسی، فاقد بینش صحیح و قدرت
تصمیمگیری باشد، این فرد در مسایل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست، و
نمیتواند زمام امور جامعه را به دست گیرد.» (صحیفه نور، ج21، ص 47)
برگرفته از کتاب «رهیافت ولایت فقیه»؛ نشر اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی، جلد 2
منبع:قدس