کد خبر : ۷۰۴۷۵
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۶
خط سرخ، خط سبز

جریان شناسی در مذهب تشیع

شیعه به عنوان گروه فکری متحد با اهداف اصیل و ترقی خواه پس از هنگامه عاشورا گونه و شکل سازمان یافته شده تر و شناخته شده تری به خود گرفت
عقیق:حامد سرلکی :  تاریخ، این اسطرلاب رازگشای فهم بشری و این میزان عیارِ اقوام و اقوال، از زخم‌ها و سکوت‌های معنادار قومی حکایت می‌کند که زنده است به آینده، مفتخر است به گذشته و در هیمنه  خونین خود، آرمان خویش را از سرکشی در برابر طاغوت، پلشتی و خودکامگی برداشته است و با معیار امید به گشایش، رهایی و پیروزی بزرگ پنجه در پنجه  بی خردی و بطلان گرایی انداخته و صورت فسرده  نیهیلیسم و متریالیسم نخ نما شده  جهانیان را سم کوب اسب سپید خویش در پیشگاه خورشید تابان ِ صبح امید می‌کند. شیعه، کلمه  باور ناپذیر تمدن اسلام، داغدار صالح نشدن دودمان ابوالبشر و چاک چاک سخنان بی خردانه  ابن تیمیه‌ها ، آنانی که جز تخریب و تفتیش و توهین چیزی نیاموخته اند و نمی‌دانند که آبادانی از خراب کردن سخت‌تر است. چگونه است که شیعه در پس این ضدیت‌ها با خود این چنین ریشه دوانده و آن‌چنان ثمره می‌دهد؟ - جواب این پرسش در یک باور است، آن هم این است که جامعه‌ای که رنگ مرگ در خود ببیند، به خیال آنکه در مزاج و رخت و لعاب، آرامش کوچکی دارد، نمی‌تواند پویا و پرتکاپو باشد ، غلط است اگر خیال داشته باشیم، رونق و آبادانی و معاش، امور جزیی و بی فایده‌ای است، اما جاهلانه است گمان کنیم آنانی که سرخوش از خوردن و خوابیدنند، خوشبختند. این بار همین جامعه  آرمانی شیعه با محوریت یک عقبه (خط سرخ) و یک آینده ( خط سبز) گام بر تارک گلیم صد رنگ دنیا گذارده و سخنی جدید کوک می‌کند و این سخن جنبش، حرکت، افتخار و امید است.
  اما بعد، در فهم قدمت کلمه  «تشیع» همین بس که بیشتر کتاب‌های تاریخی مستدل اعصار پیشین و بیشتر نقلیات اسلام پژوهان در ریشه شناسی این نظریه بسیار سخن گفته اند، حال آنکه برخی از این اکابر از جمله  منتقدان به عقاید تشیعند. ابوالحسن اشعری می‌گوید: به یاران علی(ع) از آن روی شیعه گفتند که ایشان به مشایعت از علی(ع) پرداختند و او را بر دیگر اصحاب رسول خدا(ص) مقدم داشتند (اشعری، مقالات الاسلامین و الاختلاف المصلین، صفحه 65 ، چاپ قاهره 1950 ). با این حال سخن از پیشینه  تاریخی تشیع امری است که از حوصله و هدف نوشتار خارج است و شایسته است که از تعارف کلام کم و بر مبلغ بیفزاییم.
   
 خوانش جریان‌های سرخ و سبز
حسین بن علی(ع)، عاشورا و بیداد ستیزی آن حضرت، بسان نقشی سرخ رنگ در پهنه  سپید هستی چنان جایی به خود اختصاص داد که اگر سالیان سال از عاشورای سال شصت و یکم هجری قمری بگذرد، روز به روز به گفتمان حسینی رونق و حشر بیشتری می‌بخشد. خط سرخ تشیع هر روز بر مؤمنانش چنین یاد آور می‌کند که در ازدحام صف به صف استکبار و طغیان گری از کاستی عددی و مقداری خود نهراسد، جان را مایه  تجارت نگذارد و وجدان را لگدمال ستورانِ از خدا و خویش بی خبر نکند. این است که حسین(ع) و روز حسین(ع) نماد دیگری بر غلظت آماج حملات تخت نشینان خلف ِ اسباط امیه اند. آیا جز حسین(ع) نماد دیگری بر دادخواهی شیعیان می‌افزاید؟ فاصله  کربلای آن روزگار تا یمن این روزگار از عدد بلند و از کیفیت کوتاه است، یادمان نرود حسینی بودن شرط عاشورا آفرینی است و شیعه  حسین جهاد خویش را ابتدا در گذار از «انانیت» می‌داند و سپس به اصلاح جامعه  خویش می‌اندیشد. سرور آزادگان عالم ، حسین بن علی (ع) در میان هُرم ِ مزاج آتشین ددان ِ کج اندیش فرمود: «به خدا سوگند! من  ذره‌ای از خواسته‌های ظالمانه و زورگویانه  آنان را موافقت نخواهم کرد و در برابر ستم و دجال‌گری خواهم ایستاد تا در حالی که در دفاع از حق خویش به خون نشسته و به خون رنگین شده باشم و به دیدار خدایم نایل آیم.» (لهوف ، سید بن طاووس ، مجموعه خطبات ، صفحه 156)
    بر همین اساس، شیعه به عنوان گروه فکری متحد با اهداف اصیل و ترقی خواه پس از هنگامه  عاشورا گونه و شکل سازمان یافته شده تر و شناخته شده تری به خود گرفت ، «به قول دکتر کامل مصطفی شیبی» « تشیع گروهی اسلامی بود که در روزگار پیامبر(ص) پدید آمد و پس از قتل عثمان چهره  سیاسی پیدا کرد و در نهایت پس از شهادت امام حسین(ع) به عنوان اصطلاحی خاص کاربرد یافت» ( کتاب  الصله بین التصوف و التشیع) و اما خط سبز ، خط ظهور، خط امید به آینده، امید به اصلاح جامعه، ایستاده در میان مکاتبِ خودبرتر بین، شیعه را آن‌چنان که باید بر فراز اندیشه مصلحانه قرار داده است. چنانکه شیعه از حدیث نبوی که می‌فرماید: پس از من دوازده خلیفه خواهند بود که همگی از قریشند(النعمانی، الغیبه، صفحه 48 ) و صدها قول دیگر معتقد به این اصل رهایی بخش است.
این امر امید بخش با کمی تغییر کلامی و تاریخی در برخی از مذاهب و ادیان تکرار شده است، اما در تشیع این تفاوت چشمگیرتر است، آن هم حس وجود منجی در کنار امت پر رنگ تر است و وجود صرف یک منجی سبب سستی در شریان حیاتی جامعه نمی‌شود؛ زیرا پیش از فهم خط سبز ، تشیع به درک و فهمی حسینی و نیز به خط سرخ ِ نجات دهنده و سازنده  شیعه پرتکاپو رسیده است. این خط چنان عمیق با واقعیت عاشورا گره خورده است که می‌توان تمام کاراکتر‌ها و سکانس‌های دهم محرم سال شصت و یکم را در هنگامه  ظهور دید و شنید.

 پنجه در گریبان تشیع
 دین فروشی بی‌تردید آفت عظیم در به سکون رساندن جریان‌های پرتکاپوی تشیع است ، یکی در قامت خودی و دیگری در رنگ و لعاب مخالفان جریان سبز و سرخ ، بی‌تردید صدر اسلام غول‌های خدعه  اموی ِ دینمدار، ابزاری جز دین نداشتند از کعب الحبار ، شریح، عمربن عاص تا مروان بن حکم و...  حال اگر حتی از جنبه‌های تاریخی ماکیاولی عباسیان- که خود را از تبار پیامبر اسلام(ص) می‌دانستند- بگذریم، دین و دین فروشی و گذاردن کلاه گشاد  بر عقل عامی مردم و بویژه توده  مردمی تشیع کمرشکن و هولناک بوده است.  آری! در اسلام سلطنتی هر که برای اسلام مشروع قیام کند، نامسلمانان مسلمان آن را ترور، مسلمانان ظاهربین تأیید و روشنفکر نمایان تنها تماشاگر هستند و این چرخه بی منتها با خون در بوم سفید محمدی به خط سبز خود خواهد رسید.
 در بُعد خودی داستان همین گونه است و  به قول حکیم ملاصدرادر کتاب کسر الاصنام الجاهلیه، «بت‌های جاهلیت»
 پنهان کردن چهره  مزورانه  خود، شیعه را به سمت عامی بودن و خرافه پرستی کشانده اند و جز ایجاد کینه و تفرقه در امت واحده هیچ منش و مرامی ندارند. از نام حسین بن علی(ع) تنها تکیه ، عزاداری و تشنگی را آموخته اند. اما قشر فرهیخته خوب می‌دانند از چشمه سار حکمت و معرفت تا آب گل آلوده  امروزی و روان شدن مایه حیات در بستر گل آلوده زمان، تاریخ نگاری، تزویر و دین فروشی داستانی بلند و غیر قابل قیاسی است و باری حقیقت جو عالم است که حقیقت از سرچشمه تا رسیدن به آبشخور خود آبستن چه حوادثی می‌شود.


منبع:قدس


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین