مفاتیح الحیات؛
حتی پیامبر (ص) و ائمه (ع) نیز از آن کناره گیری نمی کردند...
امیرمومنان(ع) هیزم جمع می کرد و آب از چاه می کشید و شخم می زد و از دسترنج خود هزار برده آزاد کرد و به جارو کردن خانه می پرداخت و فاطمه(س) نیز با دستانش گندم را آرد و آن را خمیر می کرد و نان می پخت.
عقیق: خدا در قرآن درباره حضرت داوود(ع) می فرماید: و به او فن زره سازی را که
به سود شماست آموختیم، تا شما را در جنگ هایتان از آسیب های سخت و سلاح ها
حفظ کند. پس آیا شما سپاسگزار نعمت های ما خواهید بود؟(1) پیامبر(ص) فرمود: هیچ کس غذایی بهتر از غذای فراهم آمده از کار خویش نخورد و داود پیامبر از دست رنج خود می خورد.(2)
امیرمومنان(ع)
می فرماید: خدای عزوجل به داود(ع) وحی فرمود که تو بنده خوبی هستی به شرط
آنکه از بیت المال ارتزاق نکنی و با دستان خویش کار کنی.
داود(ع) 40 روز
گریست، آنگاه خدا به آهن وحی فرمود که برای بنده ام داود نرم شو. آهن به
فرمان خدا برای او نرم شد و داود هر روز زرهی می ساخت و آن را به هزار درهم
می فروخت و از بیت المال بی نیاز شد.(3)
شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد:
من نمی توانم با دستم کار کنم و راه تجارت را نیز به خوبی نمی دانم و
اکنون محروم و محتاج هستم، آن حضرت (ع) فرمود: کارگری کن و بر سر خود بار
ببر تا از مردم بی نیاز شوی. رسول خدا (ص) هم سنگی بر شانه خود حمل کرد و
در یکی از دیوارهای باغ خود به کار برد که آن سنگ هنوز در آنجا هست.(4)
امام
صادق(ع) فرمود: امیرمومنان(ع) هیزم جمع می کرد و آب از چاه می کشید و شخم
می زد و از دسترنج خود هزار برده آزاد کرد و به جارو کردن خانه می پرداخت و
فاطمه(س) نیز با دستانش گندم را آرد و آن را خمیر می کرد و نان می پخت.(5)
راوی
می گوید: وقتی امیرمومنان(ع) از جهاد فارغ می شد به آموزش مردم و داوری در
میان آنان می پرداخت و هرگاه از آن نیز فارغ می شد در باغ خویش مشغول به
کار می شد و با این وصف به ذکر خدای جل جلاله اشتغال داشت.(6)
حسن بن
علی بن ابی حمزه از پدرش نقل می کند که گفت: امام موسی کاظم(ع) را دیدم که
در زمین خود کار می کرد و پاهای او غرق عرق شده بود.
گفت: فدایت
شوم!کارگران کجایند؟ فرمود: ای علی! کسانی با دست خود در زمین خویش کار
کردند که از من و پدرم برتر بودند. گفتم" کدام کسان؟ فرمود: رسول خدا(ص) و
امیرمومنان(ع) و همه پدرانم با دست خود کار می کردند و این سیره انبیا ،
رسولان و صالحان است.(7)
ابوعمرو شیبانی گوید: امام صادق(ع) را دیدم که
بیلی در دست و پوششی درشت بر تن داشت و در باغ خود کار می کرد و عرق از
بدنش فرو می ریخت، عرض کردم: فدایت شوم! بیل را به من بدهید تا به جای شما
کار کنم. فرخود: من چنان دوست دارم که شخص در گرمای آزاردهنده آفتاب، برای
تامیین نیازهای زندگی خود رنج بکشد.(8)
پی نوشت ها:
1_(سوره انبیا، آیه 80)
2_(کنزالعمال،ج4، ص8)
3_(الکافی،ج5،صفحه74)
4_(الکافی، ج5، ص76-77)
5_(الفقیه.ج3.ص169)
6_(عدة الداعی.ص111)
7_(الفقیه، ج3، ص162)
8_(الکافی، ج5، ص76)
منبع:شبستان
211008