۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۶ : ۰۳
عقیق:از مجموع آنچه در متون دینی در باب دولت و حکومت آمده است، چنین بر میآید که اسلام بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی با جزئیات مشخص اصرار ندارد، بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و مناسب با احکام ثابت و تغییرناپذیر خود، چارچوب کلی (آموزه امامت و در امتداد آن ولایت فقها) را معرفی کرده که آن چارچوب در درون خود تغییرات و اشکال متعدد و متنوع را پذیرا میشود، البته اشکال حکومت نباید از چارچوب فراتر برود، بنابراین اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند انجام دهند و نه شکل و فرم محدودی را برای حکومت معرفی میکند که فقط در شرایط زمانی و مکانی خاصی قابل اجرا باشد.
از چارچوب کلی به «حکومت و نظام اسلامی» تعبیر میشود، این چارچوب کلی در زمانی با شکلی و در زمان دیگر با ساختار و شکل دیگر ظهور میکند و در عین حال هیچ یک از آن اشکال با ماهیت اسلامی بودن حکومت تضاد ندارد، این امر نتیجه این مطلب دقیق علمی و عقلائی است که اسلام احکام ثابتی دارد که برای همه جوامع تا روز قیامت وضع شده و در مقابل آن ها احکام جزئی و متغیر با شرایط خاص زمانی و مکانی وضع میشود که آن نیز لازمالاتباع است. پس اصول حاکم بر ساختار نظام سیاسی و چارچوب کلی که به آنها اشاره شد عبارتند از:
1. ضرورت الهی بودن حکومت.
2. اسلامی بودن قوانین.
3. ضرورت مشروعیت الهی مجریان؛ یعنی مجریان قانون باید افراد صالح و لایق و مستقیم یا غیرمستقیم از جانب خداوند منصوب باشند.
4. توجه به جایگاه مهم مردم به عنوان مبدأ شکلگیری و کارآمدی همه نهادهای حکومتی(مقبولیت سیاسی).
5. نظارت دقیق بر عمال حکومت به خاطر خطاپذیری آنان(امر به معروف و نهی ازمنکر).
گروه شبههشناسی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه در یادداشتی درباره «روش حکومت حضرت مهدی(عج)» مینویسد: تشکیل حکومت در هر جامعه عقلاً مستلزم وجود ساختارها و نهادهایی برای اداره هر چه کارآمدتر است، منتهی ساختارها به مقتضای گستردگی و عدم گستردگی جامعه و نیز مقتضیات زمان و مکان فرق می کند(1)، پیامبر اسلام(ص) به مقتضای شرایط زمان و مکان اقداماتی را برای حاکمیت اسلامی به عمل آوردند که عبارتند از:
روش حکومت امام زمان(عج) همان روش پیامبر اسلام(ص) است و قرآن قانون اساسی حکومتش است
1. تشکیل کادر سیاسی و شورای اداری مدینه که این کار بعد از پایان پیمان دوم صورت گرفت و حضرت یک گروه 12 نفری از نمایندگان خود را در رأس قبایل به عنوان نُقباء انتخاب کرد و هر یک را برای اداره امور قبیله خود قرار داد و هر یک از این نمایندگان سه نائب رئیس داشت و پیامبر(ص) برای ادارهکل نمایندگان رئیسی تعیین کردند، بدین ترتیب مجموعه شورای سیاسی مدینه از 49 نفر تشکیل مییافت که به امور اقتصادی، اجتماعی و... رسیدگی میکردند و شخص پیامبر(ص) در رأس قدرت قرار داشت و تمامی مسائل در نهایت با تصمیمگیری شخص ایشان حل میشد.(2)
2. سیاست پیامبر(ص) در اداره امور جامعه بر اساس مشورت میچرخید و خدا او را مأمور به مشورت کرده بود.(3)
3. تنظیم ساختار قضایی و تعیین قضات و اعزام آنها به شهرهای مختلف.
5. نصب فرمانداران و صدور و ابلاغ بخشنامههای حکومتی.
6. تنظیم و اجرای عهدنامهها و معاهدات بین گروههای مختلف در مدینه و برقراری مؤاخات بین مسلمانان.
7. براندازی قدرت جمعی مشرکان و اعلام برائت از آنان.
اینها نمونهای از سیره پیامبر خاتم(ص) راجع به برقراری حکومت اسلامی است، از روایات(4) بسیاری استفاده میشود که روش حکومت امام زمان(عج) همان روش پیامبر اسلام(ص) است و ایشان برای پیاده کردن دستورات اسلام قرآن را که قانون اساسی حکومتش است، محور قرار داده و میخواهد آرمانیترین نظام عادلانه را در جهان ایجاد کند؛ نظامی که قانون آن قرآن و مجریان آن 313 نفر به تعداد مجاهدین جنگ بدر و بودجه آن همان ثروتها و برکاتی است که از آسمان به موقع میبارد و زمین خزائن خود را بیرون میدهد.
همان گونه که ذکر شد اصحاب خاص حضرت مهدی(عج) 313 نفرند، لیکن در عین حالی که همه آنها از اولیای خدا هستند، دارای یک مقام نیستند؛ بلکه یک نفر از آنها (حضرت مسیح روح الله) سمت وزیری حضرت را دارد و 12 نفر دیگر که به آنها نقباء گفته میشود، در مرکز حکومت خدمت حضرت هستند و طبیعی است که بر اساس دستور قرآن خیلی از امور را حضرت با مشورت انجام میدهد که در این جا نمونهای از مشورت حضرت را با یارانش میآوریم:
یکی از یاران حضرت، سفیانی را دستگیر میکند و هنگام نماز عشا او را به نزد حضرت صاحبالأمر(عج) میآورد، امام(عج) با اصحاب خاص خود مشورت میکند و آنان به قتل او رأی میدهند و او را میکشند.(5) و از اینجا معلوم میشود که در حکومت حضرت به مسأله مشورت اهمیت داده میشود.
اصحاب خاص حضرت مهدی(عج) 313 نفرند، لیکن در عین حالی که همه آنها از اولیاء الله هستند، دارای یک مقام نیستند؛ بلکه یک نفر از آنها سمت وزیری حضرت را دارد
دسته دیگری از اصحاب به «گواهان و ناظران اعمال» خوانده میشوند و مأموریت آنها نظارت بر عملکرد عمّال حکومت امام زمان(عج) و دیگر انسانهاست و بدین وسیله و نیز با استفاده از وسایل و ابزار پیشرفته زندگی در عصر حکومت امام زمان، طوری که عالم مانند کف دست دیده میشود، از تجاوز و انحرافات جلوگیری میشود و این ابزار پیشرفته در خدمت انسان، تقویت ایمان و تربیت بشریت قرار میگیرد.
دسته دیگر از اصحاب امام زمان(عج) سمت فرماندهی ارتش، قضاوت، امامت و حکومت بر شهرها را بر عهده دارند.(6)
ما اعتقاد نداریم که حضرت همه کارهای حکومت خویش را با معجزه انجام دهد، بلکه با گماردن عمالی توانمند، مهذب و لایق کارهایش را به پیش میبرد. عمالی که امام صادق(ع) در توصیف آنان می فرماید: «نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است، آنها شیران روز و زاهدان شباند...»(7)، چنین کارگزاران و مهرههای لایق را جذب میکند و آنها را به شهرها میفرستد و به آنها دستور میدهد که به عدل و احسان عمل کرده و شهرها را آباد کنند.
با چنین یارانی دستگاه قضایی بیدار و آگاهی را به وجود میآورد که نسبت به مجرمان مراقبت شدید و دقیق دارند و مجرمان نمیتوانند از چنگشان فرار کنند و از عدالت سرباز زنند، در چنین عصری برخی(8) از روایات راجع به خود حضرت میگوید، ایشان هم طبق قانون دادرسی محمد(ص) داوری میکند؛ یعنی هم به موازین ظاهری دادرسی میشود که آنها عبارتند از اقرار، گواهی گواهان و امثال آن و هم از طرق روانی و علمی برای کشف مجرمان و جنایتکاران استفاده میکند، همان امری که از روایات درباره حضرت داوود(ع) نقل شده که ایشان بر حسب باطن، قضاوت میکرده و شاهد و گواه نمیخواسته است.
بنابراین حضرت برای تحقق بخشیدن به اهداف انبیاء و اجرای عدالت جهانی هم از توانمندترین نیروها استفاده میکند و هم خود حضرت بر عمال و کارگزاران خویش مراقبت شدید دارد.
آری! مطابق برخی روایات یکی از علامات و روشهای حضرت دقت حسابرسی نسبت به کارگزاران حکومتش است(9)، روش آن حضرت نسبت به مستکبران و کافران لجوج که قابل هدایت نیستند، کشتن و نابود کردن است، زیرا بعد از آمدن و رفتن 124 هزار پیامبر و اوصیای هر یک، دیگر حجت بر اولین و آخرین نسل بشر تمام شده و دیگر آن روزگار که اولیاء و انبیاء از دم تیغ دشمنانشان بگذرند گذشته است و روزگار موعظه به پایان رسیده است.
پی نوشت ها:
1. دیلمی، احمد، نشر معارف، 1381، مقدمه بر مبانی حقوقی کلامی نظام سیاسی در اسلام، ص 149، و علامه طباطبایی، سیدمحم حسین، جمعآوری و تنظیم از سیدمهدی آیتاللهی، جهان آرا، بیتا، فرازهایی از اسلام، ص 99.
2. ابن هشام، سیره النبویه، مطبعه المصطفی، الحلبی، قاهره، 1960، ج 2، ص86.
3. شوری : 38، و آل عمران : 159.
4. علامه مجلسی، محمدباقر، بیروت، لبنان، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 هـ.ق، بحار، ج 52، ص 291 به بعد.
5. کورانی، علی، سازمان تبلیغات، دوم، 1371، عصر ظهور، ص 337.
6. شیخ الرئیس، شیخ عباس، قم، عصر ظهور، دوم، 1384، موعود امم، ص 165، و مهدی موعود، ص 983.
7. بحار الانوار، ج 52، ص 386.
8. بحار، ج 52، ص 291.
9. مشرقین، چهارم، 1379، نهج البلاغه خطبه 138 و المهدی الموعود.
منبع:فارس