کد خبر : ۶۹۷۲۷
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۸

محمدمهدی سیار: مداح نباید شعر بگوید

محمدمهدی سیار شاعر نوحه‌های حماسی میثم مطیعی گفت: باید به این مداح آفرین گفت که توانسته در طول مدتی که می‌خواند، سطح شعر را حفظ کند و بالا‌تر ببرد و در واقع با طیف زیادی از شعرا مرتبط شود.

عقیق:«محمدمهدی سیار» شاعر جوانی است که در دانشگاه امام صادق درس خوانده و در حال حاضر نیز یکی از اساتید این دانشگاه به شمار می‌رود. اهالی ادب او را با اشعار عاشقانه‌اش می‌شناسند و اهل هیأت و روضه هم سیار را با میثم مطیعی به یاد می‌آورند و اشعاری که برای این مداح سروده است. او در زمینه موسیقی هم با حامد زمانی همکاری کرده است.

در مصاحبه پیش رو تلاش کردیم بیشتر وجه حماسی شعرهای سیار و ارتباط او با هیأت و مداحی را مورد سؤال قرار دهیم.

آقای سیار! شما را بیشتر به عنوان شاعر حماسی می‌شناسند یا شاعری که در همه حوزه‌ها شعر می‌گوید و شعر حماسی هم بخشی از کار اوست؟

من شعر خودم را گفتم. بعضی‌ها حماسی از آب درآمده، بعضی‌ها هم در ژانرهای دیگر اما به هرحال من خودم را به شعر حماسی گفتن محدود نکردم.

اما شاید بواسطه کارهایی که برای میثم مطیعی انجام دادید، به عنوان شاعر حماسی مطرح شدید...
خب البته در میان کسانی که در جامعه ادبی هستند و شعر را به صورت جدی دنبال می‌کنند و کتاب‌های شعر من را دیده‌اند، فکر نمی‌کنم به این شکل باشد و اینکه جنبه خاصی از شعرم غلبه داشته باشد ولی کسانی کارهای صوتی من را در قالب موسیقی و مداحی، شنیده‌اند، طبیعی است که من را بیشتر یک شاعر حماسی سرا می‌دانند یا می‌شناسند که در اشعارم جنبه اجتماعی و حماسی غلبه دارد.

شما به جز کارهایی که در قالب مداحی بوده، در موسیقی هم فعالیت داشته‌اید.
بله. با آقای حامد زمانی همکاری کرده‌ام. کارهایی مثل «می‌کشیم» و «مرگ بر آمریکا» و «گزینه‌های روی میز». اخیرا کار «هانیه» با آقای سالار عقیلی بود و البته کارهای دیگری هم هست مثلاً کاری با علیرضا افتخاری، حجت اشرف‌زاده (به آهنگسازی آریا عظیمی‌نژاد) و ... که حالا بعد‌تر ان‌شاءالله خواهید دید.

شما دانشگاه امام صادق درس خوانده‌اید؟
بله؛ من فوق لیسانس را در دانشگاه امام صادق و دوره دکتری را در تربیت مدرس تمام کردم

چهره‌های شاخصی در عرصه‌های مختلف از این دانشگاه فارغ التحصیل شده‌اند...
بله، شاید به این علت که در این دانشگاه تمرکز بیشتری روی علوم انسانی و فعالیت‌های فرهنگی صورت می‌گیرد و مجال برای کار و پرورش استعدادهای مختلف بویژه در حوزه ادبیات و شعر هست. به ویژه در حوزه شعر که اصلا در دانشگاه امام صادق، شاعر داشتن تبدیل به سنت شده است و همیشه شب شعرهای مفصل و پررونقی در این دانشگاه برگزار می‌شود.

هنوز هم در این دانشگاه مشغول هستید؟
من سال ۸۸ فارغ التحصیل شدم و بلافاصله دکتری را شروع کردم و از‌‌ همان سال در دانشگاه امام صادق تدریس می‌کنم.

به جز شما چه شاعران شناخته شده دیگری به نوعی تربیت شده دانشگاه امام صادق و خروجی این دانشگاه هستند؟
زیاد هستند از جمله فاضل نظری و علی‌محمد مؤدب و میلاد عرفان‌پور که آقای عرفان‌پور الان تدریس را شروع کرده. مهدی عابدی که اصفهانی هست و غزل‌های خوبی دارد. سجاد سامانی، سیدرضا محمدی از شعرای معروف افغانی که اینجا درس خوانده‌اند. بچه‌های دیگری هم هستند که کتاب چاپ نکردند ولی شاعران خوبی هستند.

نام میلاد عرفان‌پور را آوردید، من باز یاد آقای مطیعی افتادم. شما و میلاد عرفان‌پور اشعار بسیاری از نوحه‌های ایشان را گفتید. بعضی جا‌ها دیدم که برخی‌ها از جمله مداحان این بحث را مطرح کرده‌اند که علت اصلی موفقیت میثم مطیعی به خاطر شاعران خوبی است که ایشان را حمایت می‌کنند و می‌گویند که اصل کار مداح، شعر هست و اینکه به مزاح یا کنایه می‌گویند مطیعی تمام شاعران خوب کشور را «بُر» زده است! به نظر شما با مطرح کردن این موضوع، قصد کمرنگ کردن کار آقای مطیعی را ندارند؟
خود آقای مطیعی هم همیشه این تاکید را دارند که مداح صرفا حنجرهٔ ارائه کاری است که شاعر قبل از او انجام داده اما خب این حنجره ارائه و صدای ارائه دهنده باید صدای دلنشین و رسا و پخته و مسلطی باشد. باید به گونه‌ای باشد که بتواند حق مطلب را درباره شعر ادا کند. ضمن اینکه مداح باید هوشمندی این را داشته باشد که چه شعری بخواند و چه شعری نخواند. هیچ شاعری نمی‌تواند شعری را به مداح تحمیل کند. مداح است که تصمیم می‌گیرد چه شعری را بخواند و حتی به شاعر ایده بدهد. آقای مطیعی با مطالعاتی که دارند، با جلسات مرتب و مفصل و پیگیرانه‌ای که با اساتید و صاحبنظران فرهنگی و سیاسی و مذهبی (چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی) می‌گذارند، در واقع بخش زیادی از ایده‌پردازی کار را خودشان انجام می‌دهند و بخش زیادی از همخوان‌کردن سبک و ریتمی را که می‌خواهد خوانده شود، خودشان انجام می‌دهند. ایشان دکترای علوم قرآنی دارند و به زبان عربی کاملا مسلط هستند و با تاریخ حدیث و قرآن و اهل بیت سر و کار دائم دارند و ویژگی‌های دیگری که کمک می‌کند کار موفق شود. شعر بخشی از کار است و کار به صورت جمعی و گروهی پیش می‌رود ولی ضربه نهایی و به گوش مخاطب رساندن اثر، کار مداح است. هر بخش کار قوی‌تر بشود، کل کار خوب و قوی می‌شود و این مختص همه مداحان است.

نگفتید از نظر شما این حرفی که برخی مداحان درباره ایشان می‌زنند، جنبه تحسین و حمایت دارد یا کنایه و تخریب؟
من می‌گویم باید به این مداح آفرین گفت که توانسته در طول مدتی که می‌خواند، سطح شعر را حفظ کند و بالا‌تر ببرد و در واقع با طیف زیادی از شعرا مرتبط بشود؛ آن هم شعرایی که این طور نیستند که بخواهند برای هیأت‌ها و مداحان دیگر به صورت مرتب و دایم شعر بگویند. بالاخره این پیگیری و هوشمندی را مداح نشان می‌دهد. آقای مطیعی هوشمند هستند و بسیار پیگیر.

چه شد که وارد عرصه شعر مداحی شدید؟
من حضور و فعالیت ادبی خودم را در شعر در عرصه ادبی و کتاب و انجمن و شب شعر می‌دیدم و به شعر مداحی فکر نمی‌کردم، ولی خب اسم شاعر روی ما بود و‌‌ همان موقع هم برخی اشعار آیینی که می‌گفتم را آقای مطیعی که همکلاس ما در دانشگاه بودند در جلسات می‌خواندند. مثلا شعری درباره امام رضا بود «این آفتاب مشرقی بی‌کسوف را /‌ ای ماه سجده آر بسوزان خسوف را» را در جلساتشان می‌خواندند. آن موقع هنوز هیأت دانشگاه گسترده نشده بود و کار منسجم نبود و هیأت داخلی بود و در دانشگاه برای دانشجویان برگزار می‌شد اما کم کم هم فضای هیأت را باز کردند تا مردم بیایند و هم منظم‌تر و هفتگی و دائم شد و آقای مطیعی هم بالاخره یک روزی از من خواستند تا به صورت جدی وارد این کار بشوم. البته گفتند اگر دوست داری این کار را انجام بده.
اولین بار کاری برای روضهٔ امام صادق (ع) بود که گفتند دانشگاه ما به نام امام صادق (ع) است و ایشان حق بزرگی به گردن ما دارند و مجلسی هم داشتند که مرحوم مهدوی کنی بانی آن مجلس بودند و روضه امام صادق (ع) بود. آن موقع آقای مطیعی خواستند که من شعری برای نوحه بگویم برای اولین بار و با اینکه تا به حال نگفته بودم و فکر نمی‌کردم بگویم، چون مجلس امام صادق (ع) بود پذیرفتم و شروع شد و کم کم بیشتر شد. بویژه آقای عرفان‌پور که به جمع ما ملحق شدند، کار را جدی‌تر کرد. از‌‌ همان سال ۸۶ یا ۷۸ بود که دیدم ایشان هم پیگیر است و ارتباط شکل گرفت و باید بیشتر کمک می‌کردم و دیگر پیش رفت. بویژه در زمان حمله به غزه و بعد هم اتفاقات ۸۸ سعی کردیم در اشعارمان مسائل اجتماعی را مدنظر قرار دهیم و اشاره‌ای به مسائل جهان اسلام بشود.

یعنی آشنایی و همکاری با مطیعی باعث شد تا شما هم به مسائل روز جهان اسلام علاقمند بشوید و در این زمینه شعر بگویید؟
من قبل از آن هم به این موضوعات توجه می‌کردم ولی در غزل یا شعر سپید بود. بعد دیدیم که فضای مداحی فراهم است و تریبون بهتر و مؤثرتری است و سعی کردم مطالعات بیشتری داشته باشم و تفکر بیشتری درباره جایگاه فرهنگی و پیوندش با شعر و مسائل اجتماعی داشته باشم و این کار را کامل‌تر کرد.

شما آدم سیاسی هستید؟
فعال سیاسی نیستم ولی در حد پیگیری اخبار و ... مسائل سیاسی را دنبال می‌کنم. همیشه دغدغه اصلی‌ام ادبیات و فرهنگ بوده و یکی از دغدغه‌های اصلی‌ام این است که سیاست بر فرهنگ غلبه نکند. البته شعر سیاسی ژانر محترم و لازمی است.

نه؛ منظورم نگاه سیاست‌زده شعرا به شعر است.
سیاست زدگی به نظرم درد جامعه ایران است. فکر می‌کنم اگر کاری قرار است اتفاق بیفتد در هر عرصه‌ای، نیاز به بازگشت به انقلاب اسلامی است چون انقلاب اسلامی را غلبه بر اقتصاد و سیاست و هر چیز دیگری می‌دانم و اصلا انقلاب ما انقلاب فرهنگی است و تقاضا و خواست مردم، پیشقراول بودن فرهنگ بر هر چیز دیگری است. تفاوت انقلاب ما با همه انقلاب‌ها این بود که خاستگاه فرهنگی داشت و اصلا ولایت فقیه یعنی ولی‌ای که فرهنگی است و دانشمند است و عمرش را در عالم فرهنگ گذرانده. مثل حضرت امام که فقیه و شاعر و عالم بود و مردم این فرد را بر نظامی‌ها و سیاستمداران و اهالی اقتصاد ترجیح دادند. به نظر من هر حرکتی که سیاست را بر فرهنگ غلبه بدهد، حرکتی ضد انقلاب هست و مدل این نوع حکومت را شاید فقط بشود در تئوری‌های افلاطون دید که می‌گفت فیلسوف باید حاکم باشد که هیچ‌گاه هم تحقق پیدا نکرد. در ادیان هم محقق نشد به جز در برهه‌هایی که پیامبر حاکم شد و حالا می‌گوییم فقیه یعنی کسی که دین‌شناس باشد و این ایده پیشرفته‌ای است که در جهان محقق نشده و سیاست زدگی مانع از تحقق این امر شده است.

رهبری هم خیلی به شعر و شاعری علاقه دارند. شما در جلسات شعرخوانی در حضور ایشان هم شرکت کرده‌اید؟
بله؛ از سال ۸۴ توفیق داشتم و هرسال حضور داشتم و دوبار هم شعر خواندم.

اشعار شما مورد تحسین و تایید ایشان قرار گرفته؟ موردی بوده که به طور ویژه ایشان را به وجد بیاورد؟
به هر حال ایشان نسبت به اشعارم لطف داشتند. یک سال برای امام رضا(ع) و یک سال هم درباره امام زمان(عج) شعر خواندم که لطف داشتند. ایشان اشعار را به دقت گوش می‌دهند و شعرا را بدون تحسین و تشویق نمی‌گذارند. لطفشان شامل حال من هم شده است.

در شعر و شاعری الگو هم داشتید؟
شروع شاعری من از زاهدشهر در جنوب استان فارس است و از انجمن ادبی‌‌ همان جا. آنجا با آقای محمدحسین تقوایی که قاری قرآن و مداح و معلم پرورشی و فرهنگی بود، آشنا شدم و ابتدا در کلاس‌های قرآن ایشان شرکت می‌کردم ولی دیدم جلسه شعر هم دارند و در این جلسات هم شرکت کردم و از‌‌ همان جا این علاقه در من شکل گرفت و کارجدی شد. همین طور محمدحسین بهرامیان که جلسات شعر ایشان را هم می‌رفتم و بسیار فاضل و ادیب هستند. علاوه بر این دو، اسماعیل حسین‌زاده بود که فردی بسیار هنرمند است و انجمن ادبی در شهر ما تاسیس کرده بود و شب شعر برگزار می‌کرد و برای من حضور در شب شعر‌ها و انجمن ادبی ایشان بسیار مفید بود. ولی از بین شعرای کشور علاقه زیادی به شعر قیصر داشتم و شعر او را شعر تراز امروز و شعر متعادل و شیرین امروز می‌دانستم هم به لحاظ محتوا و هم فرم، اشعار قیصر را خیلی دوست داشتم.

از بین اشعاری که برای میثم مطیعی گفتید، کدام کار را به لحاظ اجرا بیشتر دوست دارید؟
کارهای مختلفی بوده؛ یک کار مشترک با آقای عرفان‌پور داشتیم که بحر طویل بود و اسم همه شهدای کربلا در آن آمده بود، کارهایی که به شهدا پرداخته شده را هم خیلی دوست دارم. کار «با زهیر و بریر» هم در اجرا کار خوبی شد. کارهایی که در آن از قرآن استفاده کردیم، کار «شمیم رحمان از یمن می‌آید»، «در میدان می‌مانم» که با عرفان‌پور گفتیم، «با اذن رهبرم» که برای مدافعان حرم بود...

و کارهایی که حامد زمانی خوانده است؟
می‌کُشیم، مرگ بر امریکا و گزینه‌های روی میز؛ به نظرم هر سه کارهای خوبی شد.

شما هم به زبان عربی تسلط دارید؟
بله. بالاخره همه متون علوم انسانی ما مثل فقه و منطق و فلسفه به عربی است و باید بخوانیم و یاد بگیریم ولی شعر عربی نگفتم.

شعر گفتن برای مطیعی سخت‌تر است یا زمانی؟ یا بهتر است این طوری سؤالم را مطرح کنم که با کدام یک راحت‌ترید؟
با آقای مطیعی، بالاخره همکلاس و هم سن و سال و همراه‌تر بودیم همیشه و کار شکل خودش را راحت‌تر پیدا کرده است.

برای مداحان دیگر هم شعر گفته‌اید؟
شعر مداحی گفتن کار اصلی من نیست، ضمن اینکه اینگونه شعرگفتن خیلی هم وقت گیر است، همین که بتوانیم بخشی از کارهای آقای مطیعی را برعهده بگیریم، فکر می‌کنم خیلی کار کردیم. اما خب آقای حدادیان هم گاهی شعرهای ما را خوانده‌اند.

مداح باید شاعر هم باشد؟
نه نباشد بهتر است چون آن وقت کار خودش را راه می‌اندازد به نحو حداقلی و به دنبال ارتباط مستمر با جامعه شعرا نیست و باعث می‌شود شعری که می‌خواند زیاد بامحتوا نباشد. شعر گفتن وقت زیاد و کار جدی می‌خواهد و مداح می‌تواند این وقت را برای کارهای دیگر بگذارد.

در حال حاضر شعر چه جایگاهی در کشور ما دارد؟ به آن توجه می‌شود؟ دولت از شاعران حمایت می‌کند؟
الان شعر شنیده می‌شود و دیده می‌شود و کتاب‌های شعر همیشه جزو پرفروش‌ترین هاست و حجم زیادی از شعر در شبکه‌های اجتماعی منتقل می‌شود و مداحی و موسیقی ما از شعر تغدیه می‌شوند ولی در کنار این شعر، تامل و تمرکز می‌خواهد و فضای بهتری برای شعرگفتن دارد فراهم می‌شود ولی این‌ها همه کارهایی است که خود شعرا دارند انجام می‌دهند ولی در سیاستگذاری‌های کلان کشور نگاه جدی به شعر نیست.

هیأت دانشگاه امام صادق هم خیلی سروصدا کرده و جزو هیأت‌های پرمخاطب است.
بله، هیأت خیلی باصفا و پرجمعیتی است. از شلوغ‌ترین هیأت‌های تهران است. ۱۵ تا ۲۰هزار نفر در محرم به این هیأت می‌آیند. همه هم اهل گریه هستند و خیلی‌هایشان اهل فضل‌اند.

شما با مرحوم مهدوی کنی هم مراوده داشتید؟
ما کلاس‌های اخلاق ایشان که یکشنبه‌ها برگزار می‌شد را شرکت می‌کردیم. ایشان یک روحانی دانشمند متعادل و هوشمند بود که با حزم و عزم کارش را انجام می‌داد. شاخصه‌ای از اسلام متعادل سنتی و عمیق بود.

گفت‌وگو از؛ سمیه پارسادوست


منبع:فارس


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین