توصیههای حجتالاسلام قرائتی به اهل علم
طلب علم و درسخواندن ارزش دارد وگرنه شکم و شهوت و خواب و خوراک را حیوانات هم دارند؛ بنابراین ارزش انسان به درک و فهمش است.
عقیق: با درس خواندن است که میفهمیم همین سگی که نجس است؛ اگر آموزش ببیند و
گوسفندی را بگیرد برای ما بیاورد، گوشت آن گوسفند حلال است وگرنه گوشت
گوسفندی را که سگ آموزش ندیده بیاورد، حرام است، این علم است که میگوید
فرق بین پستترین موجودات که نجسالعین است در صورت آموزش دیدن و آموزش
ندیدن کاری که انجام دهد حلال یا حرام است.
پیغمبری سوار بر الاغ بود
از روستایی میگذشت به قبرستان رسید و گفت خدایا این مردگان چگونه زنده
میشوند؟ در این هنگام به فرمان خداوند مُرد و صدسال بعد خداوند او را حیات
دوباره بخشید و این نشان میدهد که علم، آنقدر ارزش دارد که پیامبری صدسال
باید بمیرد تا یاد بگیرد که خداوند چگونه مردگان را زنده میکند.
در اسلام فارغ التحصیل نداریم
چرا حوزههای علمیه در ایام تعطیلات تابستان تعطیل می شود. ما در اسلام
فارغالتحصیل نداریم و باید علم را از گهواره تا گور آموخت، باید بر این
اساس گفت «وقل رب زدنی علما»؛ علما و بزرگان دین در هوای داغ نجف درس
خواندند و مرجع شدند و اینکه خداوند به حضرت موسی(ع) دستور میدهد تا حضرت
خضر را پیدا کند و یاد بگیرد یعنی پیغمبر هستی؛ اما فارغ التحصیل نیستی.
باید بدانیم چه درسی بخوانیم و روی منبر چه مباحثی را مطرح کنیم، علم بر
سه قسم است، علم مفید، علم مضر و علمی مابین مفید و مضر و در تعریف علم
مفید باید گفت این همان علمی است که پیغمبری باید صدسال بمیرد تا یاد
بگیرد؛ چرا که یادگیری، فهم و رشد و بصیرت را به دنبال دارد.
بهترین
تعریف علم مضر را آیه قرآنی «ویتعلمون ما یضرّهم ولا ینفعهم»است. دانستن
بعضی چیزها فایدهای بر آن مترتب نیست، مثل اینکه بدانیم شرایط خواندن
نماز در قطب شمال چگونه است؛ بنابراین باید در آنچه که در منابر و
سخنرانیها برای مردم بازگو میشود، دقت شود که هر چه در رساله آمده
دانستنش برای مردم مفید نیست مثل شک بین دو و پنج در نماز که معمولا پیش
نمیآید.
توجه به مسائل مورد نیاز مردم در سخنرانیها
از دیگر مواردی که بیان آن در منابر نباید صورت گیرد این است که خطبه را
سخنران به عربی بیان کند حال آنکه برای عموم مردم قابل فهم نیست و فایده از
شنیدن آن حاصل نمیشود،10 شب سخنرانی برای مردم در محرم یا ماه رمضان یا
هر مناسبت دیگر و پرداختن به یک موضوع خاص،کاری بیهوده و بیثمر است و ما
نباید امروز بر اساس آنچه که قدما عمل میکردند، عمل کنیم، سخنرانی مفید،
آن است که در هر شب به یک مبحث پرداخته شود، شبی به موضوع زکات، در شب دیگر
اخلاق و نماز و مسائلی که مورد نیاز مردم است.
برخی سخنرانان با
کلمات بازی میکنند و جملات و کلمات مترادف و هم معنا را مدام تکرار
میکنند، در حالی که باید سخنران بر بالای منبر کم حرف بزند، مفید حرف بزند
و مسائل مورد نیاز مردم را بازگو کند: ومن احسن قولا ممن دعا الیالله؛
بهترین آدمها منبریها هستند، اگر منبری دعوتش به خدا باشد منبرش خوب است
به شرط اینکه این دعوت را نه در مسجد بلکه در خانهاش نیز بر همین اساس عمل
کند؛ به عبارتی دیگر هم در خانه و هم در مسجد دعوتش «الیالله» باشد.
باید برای لحظه لحظه عمر از خداوند متعال استغفار کنیم و زمان را بیهوده از
دست ندهیم؛ همانگونه که امامان ما از لحظه لحظه عمرشان برای استغفار و
تسبیح خداوند استفاده میکردند و لحظهای غافل از یاد و ذکر خداوند نبودند.
قرآن، بهترین و کاملترین منبع برای وعظ
قرآن باید محور همه کارها باشد؛ چرا که قرآن جامع و کامل است و در باب
همه مسائل میتوان به قرآن تمسک کرد و نکتههایش را استخراج کرد و آموخت،
نباید برای موعظه کردن به سراغ عرفان رفت، چرا که برخی از این عرفانها غلط
است یا نباید منبر را به بیان تاریخ منحصر کرد؛ چرا که صحت و عدم صحت آن
مشخص نیست.
شما ببینید انسانی را که بیرون از بانک به تماشای آن نشسته
است و یا جوانانی که با شدت و حدت به تماشای یک برنامه ورزشی 90 دقیقهای
مثل فوتبال مینشینند، اینها همه زمان و وقت و کارهای بیهوده است که باید
از زندگیها حذف شود، تماشاگر فوتبال نباشیم؛ خودمان ورزش کنیم، از تماشای
مسابقه فوتبال، چیزی جز خسران عایدمان نمیشود.
علمی که انسان با تحقیق
از آیات و روایات به دست میآورد، آن زمان مفید فایده است که به مردم
بگوید؛ بنابراین آن علمی که انسان در نزد خود نگه دارد علم نیست.
فردی
از من پرسید راه حلی نشان بدهید که مسجد بعد از اقامه نماز باز باشد، بنده
گفتم این نیازمند صرف بودجه است و بودجه فرهنگی باید صرف این امور شود؛
متأسفانه ما راحت پول خرج میکنیم، اسراف میکنیم، عمرمان را تلف میکنیم و
هیچ برنامهای برای زندگیمان نداریم و بعد کاسه چه کنم چه کنم بر دست
میگیریم و حتی برای پیش پا افتادهترین مسائل نیز دنبال راه حل میگردیم.
علم نافع علمی است که عالمش به واسطه آن، دستگیر پدر و مادرش باشد و دست
آنان را بوسه زند و متواضع باشد، ثمره علم، اشک است و طلبه باید اهل اشک
باشد؛ اینکه میگویند علما و روحانیان سلسله جلیله هستند این در صورتی
مصداق دارد که فرقی بین نماز نجار و بنا و قصاب با یک عالم باشد وگرنه همین
نماز سه رکعتی مغرب و عشا را یک انسان معمولی هم میخواند.
طلبه باید
از ابتدا مواظب طلبگیاش باشد، تقوا باید از ابتدا در طلاب تقویت شود و یک
طلبه باید با مطالعه فردایش با امروز و دیروزش متفاوت باشد و البته برای
این تفاوت نیاز است که محور کارهایش را تفسیر و جدی گرفتن قرآن قرار دهد.
ضرورت مهارت آموزی در بین طلاب حوزههای علمیه
در حوزههای علمیه باید طلاب در هر سال تحصیلی مهارتی خاص را فرا گیرند.
برای مثال در سال اول روش تدریس قرآن در سال دوم قصهگویی در سال سوم احکام
که اگر طلبهای در سال دوم دیگر درسش را ادامه نداد، حداقل فایدهاش این
است که او دو هنر تدریس قرآن و آموزش احکام را فرا گرفته است.
یک طلبه
باید ذبح گوسفند، شنا و تیراندازی وحتی مرده شوری را فرا بگیرد و بتواند
پاسخگوی شبهات وهابیان باشد، باید تعجیل کنیم ؛زمان، زمان خوبی است. نگاه
نکنیم که چند جوان بیحجاب و کذایی در جامعه هستند، باید جدی باشیم و از
زمان حاضر به خوبی بهره بگیریم.
روضهخوانی ما نیز باید بر اساس قرآن
باشد،اگر میخواهیم روضه حضرت علی اصغر(ع) را بخوانیم، باید بر اساس آیات
قرآن باشد که بنده بر این اساس روضهخوانی میکنم.
خداوند بهترین روضه
خوان است، وهابیها میگویند روضهخوانی شرک است؛ در آیه 9 سوره تکویر
آمده است: بای ذنب قتلت، آنان به چه جرمی دختران را زنده به گور میکردند،
میبینیم که خدا برای دختر مشرک نیز روضه میخواند؛ چرا که در جایی که
ظلمی بر کسی روا شد چه مسلمان چه مشرک تفاوتی ندارد و باید برای آن ناله
کرد و روضه خواند.
حوزههای علمیه نور هستند و باید از این نور کسب فیض
کرد، خط را گم نکنیم و یادمان نرود چه واجب و چه مستحب است، حوزه مثل
خورشید است؛ از نور خورشید استفاده کنید؛ باید در هشت سال طلبگی هشت هنر
طلبگی را طلاب بیاموزند و باید بازنگری کنیم و خاک باغچه را عوض کنیم و
مقداری تغییر و تحول در برنامهریزیها باشد.
منبع:تسنیم