شكوه آيين محبت در سيرۀ پيامبر اعظم(ص)
اگر بخواهيم در بين مردم جايگاهى پيدا كنيم راهى جز حسن خلق و جوشيدن با مردم و اظهار محبت كردن با آنها وجود ندارد، لذا مبلغان و اهل علم اگر بخواهند در تعليم و تربيت موفق و مؤثر باشند، بايد پايه اصلى كارشان را روى اصل محبت قرار دهند.
عقیق:مقولۀ محبت در سيرۀ نبوي(ص) به عنوان ويژگي بارز و غير قابل انكار در رسالت پيامبر اعظم(ص) مورد نظر است ، زيرا خلق و خوى نيكو و نرمش و مهربانى پيامبر صلى الله عليه و آله موجبات نزول رحمت الهى درباره او و درباره تمام امت گرديد.[1] از اين رو لزوم واكاوي چيستي شاخصه هاي محبت گرايي در سيرۀ نبوي(ص) در حالي كه جوامع اسلامي به ويژه مردم مظلوم سوريه، عراق، يمن... در آتش جنايات ددمنشانۀ گروههاي تروريستي تكفيري مي سوزند، به نوبۀ خود ميتواند ماهيت پليد حاميان اسلام تكفيري و مروجان خشونت و افراطي گري در جهان اسلام را بر ملا سازد. لذا در اين نگاشته مولفه ها ، ابعاد و زواياي فضيلت اخلاقي محبت محوري درسيرۀ پيامبر اعظم (ص) با بهره گيري از آراء و انديشه هاي مرجع عاليقدر حضرت آيت الله مكارم شيرازي (مدظله) به مخاطبان گرامي ارائه ميشود.محبت؛ شاكلۀ بنيادين در اسلاماسلام آيينى است كه خداوند آن را براى خود برگزيده و با عنايت خاص خويش آماده ساخته و به آن فوق العاده اهميّت داده است.[2] لذا بهترين خلق خود (محمد صلّى اللّه عليه و آله) را براى تبليغ آن برگزيد و پايه هاى آن را بر محبّت بنا نهاده است؛[3]« و أقام دعائمه على محبّته»[4]، در حقيقت اركان اصلى اين دين مقدس تبيين شده، ابلاغ كننده آن بهترين خلق خدا پيامبر اسلام، و پايه هاى اصلى آن براساس محبّت خدا قرار گرفته است،[5] از اين رو تولد پيامبر صلى الله عليه و آله و ظهور آن حضرت از سرزمين مكه، نهايت ايمان و محبّت و دوستى را براي جهان به ارمغان آورد.[6]تأمّلي در تاريخ كليسا و مسيحيت در قرون وسطى نشان مي دهد كارهايى كه به نام مذهب اما در قالب تفتيش عقايد در آن قرون صورت گرفت نفرت جامعه را برانگيخت و باعث طرد ارباب كليسا از جامعه شد.[7] ليكن در آموزه هاي اسلام بر مسائل عاطفى تأكيد شد و همانگونه كه قرآن هم به ما دستور داده ، سيره پيامبران و ائمه عليهم السلام و بزرگان ما بر مبناي محبت و مهربانى منحصر شده است.[8]حال ما چرا چنين نكنيم؟به ويژه وقتي اساس دين محبت است[9] و امام صادق عليه السلام در روايت زيبايى چنين مى فرمايد:... آيا دين جز محبت و رحمت چيز ديگرى است؟! زيرا خداوند متعال مىفرمايد: اگر خدا را دوست داريد از دستورات من (پيامبر صلى الله عليه و آله) اطاعت كنيد تا محبوب خداوند شويد. در واقع اين كلام نوراني يعني عمل به دستورات الهى، عشق و محبت به خداوند است.[10]هم چنين در روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام چنين مى خوانيم:«الدين هو الحب و الحب هو الدين»[11]؛ دين محبت است و محبت دين است.[12]لذا اساس اسلام را محبت تشكيل مىدهد و اين يكى از افتخارات ماست كه آيين مان برپايه محبت است،[13]از اين رو دين مقدس و هماهنگ با فطرت بشرى اسلام، آئين محبت و رحمت است و نه آئين خشونت،[14] به اين ترتيب پايه دين محبت بندگان نسبت به خدا از يك سو و محبت خدا به بندگان از سوى ديگر است.[15]محبت گرايي نبوي(ص) منبعث از آموزه هاي قرآنيبايد اذعان نمود در آيات قرآن كراراً به پيامبر(ص) توصيه شده است كه نسبت به مؤمنان متواضع، مهربان و نرم و ملايم باشد،[16] چرا كه سرمايه بزرگ يك رهبر محبّت و پيوند معنوى پيروانش با او است، و اين بدون تواضع و خوشرويى و خير خواهى حاصل نمى شود،[17] لذا خداوند متعال در قران كريم روى سخن رابه پيامبر صلى الله عليه و آله كرده، مى فرمايد: «بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى كنند پايين بياور و (تواضع و محبت كن)؛ واخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين»[18]، كه فراز «و اخفض جناح» كنايه از تواضع آميخته با محبت است، همان گونه كه پرندگان هرگاه مىخواهند به جوجه هاى خود اظهار محبت كنند بال و پر خود را مى گسترانند و آنها را زير بال و پر مى گيرند تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون بمانند و هم از تشتت و پراكندگى حفظ شوند، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز مأمور بود بدين گونه مؤمنان را زير بال و پر خود بگيرد!.[19]شبيه همين تعبير در آيه 88 سوره حجر[20] نيز آمده است،كه بايد گفت جايى كه پيامبر مأمور به تواضع آميخته با محبت در برابر مؤمنان باشد تكليف افراد امت روشن است چرا كه پيغمبر سرمشق و الگو و «اسوه» براى همه امت است.[21]تأليف قلوب؛ شاخصۀ قرآني در تحقق محبّت نبوي(ص)هم چنين بايد تصريح نمود يكى از معجزات پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم «تأليف قلوب» است،[22]كه خداوند در آيه 159 سوره آل عمران فرمود[23]: به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم و مهربان شدى؛ و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مى شدند.[24]طبق اين آيه شريفه[25]، عطوفت و مهربانى پيامبر رحمت، موجب جذب و جلب مردم به سمت آن حضرت شد،[26] بنابراين، اگر يكى از معجزات مهم پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را تأليف قلوب و جمع بين جمعيتى خشن و پر كينه، و ايجاد محبت و صفا و صميميت بين آنها بدانيم، سخن به گزافه نگفته ايم.[27]بنابراين خداوند متعال در آيات قران كريم كه سرشار از محبت و رحمت و دوستى است و به عنوان يك شعار اسلامى براي مسلمانان مطرح مىباشد نه تنها پاسخ نيكى را رفتار نيك مى داند،[28] بلكه به مسلمانان دستور مى دهد در مقابل بديها نيز به نيكى رفتار كنند، و پاسخ بدى را هم به نيكى بدهند!؛ «اى پيامبر! فريب خوردگان را هر چند به تو بدى كرده اند با عطوفت و محبت به سوى اسلام باز گردان».[29]حال آيا دينى كه معجزه آن چنين كتابى است، آئين خشونت است؟!،[30] به راستي آيا دين و آئينى كه منطق آن خشونت و تندى است، به پيامبر خويش سفارش مى كند كه حتى پاسخ بديهاى ديگران را با خوبى بدهد![31] يا چنين آئينى آئين سراسر محبت و عاطفه و رحمت و صفا و عطوفت و مهربانى است!.[32]محبت؛ معجزۀ اخلاقي پيامبر اعظم(ص)از مجموع آيات مرتبط با مولّفۀ محبت در رسالت پيامبر اكرم(ص) ميتوان به اين نتيجه رسيد كه قرآن منادى حسن خلق و نرمش و محبت و ملاطفت است،[33] و پيشوايان اسلام مخصوصاً پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نمونه كاملى از آن بوده است، به گونه اى كه مى توان يكى از معجزات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را معجزه اخلاقى او شمرد.[34]رسالت پيامبر اعظم(ص)؛ محبت گرايي در سايۀ خشونت ستيزيبي شك مطالعه قوانين متعالى و دستورات حساب شده و مترقى اسلام ، ما را به گستره رحمت و محبت اسلامى رهنمون خواهد ساخت ؛[35]چرا كه اوج رأفت و رحمت اسلامى را ميتوان در سيرۀ پيامبر رحمة للعالمين مشاهده نمود كه رحمت اسلامى در دستورات حضرت رسول صلى الله عليه و آله در ميدان جنگ و نبرد قابل توجه است[36] كه فرمود؛ هر گاه يكى از لشكريان اسلام، چه برترين مقام باشد و چه پايينترين سرباز، به يكى از دشمنان اسلام پناه داد، آن شخص در أمان است؛ بايد او را به پشت جبهه منتقل كنند، و با صبر و حوصله و زبان خوش و سعه صدر، معارف اسلام و دستورات و احكام اسلامى را برايش بيان كنند، اگر اسلام را پذيرفت و به سلك مسلمانان وارد شد، او هم مسلمانى است همانند شما، و از تمام حقوق مسلمانان برخوردار خواهد شد؛ و اگر اسلام را نپذيرفت، يا مهلتى براى تفكر پيرامون دستورات اسلامى درخواست كرد، بايد او را صحيح و سالم به كشورش بازگردانيد، و به هيچ عنوان حق نداريد او را اذيت و آزار كنيد.[37]گفتني است اسلام آن قدر به محبت و عطوفت و رحمت اهميت مى دهد كه حتى در كانون خشونت و تندى، پيروانش را نسبت به آن سفارش مى كند![38] به نحوي كه رأفت و رحمت اسلامى نه تنها تمام انسانها را با قطع نظراز كيش وآيين آنها شامل مى شود، بلكه ساير موجودات وجانداران را نيز در بر مى گيرد!.[39]لذا صيانت از حقوق حيوانات در بيان مبارك پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله، آنچنان از اهميت فوق العادهاي برخوردار است كه در برخى روايات به نقل از آن حضرت آمده است، حتى اگر سگ درندهاى به شما حمله كرد و آن را از پاى در آورديد، پس از كشتنش حق قطعه قطعه نمودن پيكرش را نداريد![40].،[41]اين امور، دستورات ظريفى است كه در دنياى امروز به آن عمل نمى شود و كسى به آن توجهى نمى كند، بلكه بسيارى قدرت درك و تحليل آن را ندارند؛[42] اما آيين رحمت گستر اسلام به تمام اين ريزه كاريها توجه دارد و پيراوانش را به آن دعوت مى كند. حال آيا چنين آيين مقدسى، آيين خشونت است؟[43] آيا برچسب خشونت به چنين آئين سراسر رحمت و مهربانى و عطوفت، مى چسبد؟ هرگز!،[44] به راستي آيا دين و آئينى كه انگيزه حركت پيروانش محبت و عشق است، و تمام دينش را محبت و عشق معرفى مىكند، آئين خشونت است؟!.[45] ازاين رو بايد گفت اسلام نبوي(ص)، دين محبت و رحمت است نه خشونت، كه قرآن وآموزههاي ديني ترويج كننده چنين رحمت و محبتى است.[46]با اين تفاسير بايد اذعان نمود آيا دنيايى كه دم از رعايت حقوق بشر مىزند، و شعارهاى بشر دوستانهاش گوش جهانيان را كر كرده، هيچ يك از اين امور را در ميدان جنگ و ديگر عرصه ها رعايت مى كند؟![47] به عنوان نمونه آيا رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم فلسطين، اين امور را رعايت مي كند، يقيناً پاسخ منفي است بلكه بايد گفت اين جنايتكاران بى رحم و سنگدل، خانه هاى مردم فلسطين را ويران، بيمارستانهاى آنها را بر سر بيمارانش خراب، و مزارع را به آتش كشيده، و درختان را نابود مى نمايند، و به كوچك و بزرگ، پير زن و پير مرد ترحم نمى كنند؛ و با اين حال، مدعيان حقوق بشر از جنايات آنها دفاع، و ما را متهم به خشونت مى نمايند![48]و يا در حالي كه گروههاي تروريستي تكفيري همچون داعش.. مردم بي گناه سوريه و عراق و يمن را به خاك و خون مي كشند ليكن كشورهاي غربي مدعي حقوق بشر در برابر جنايات تروريستها در كشتار مردم بي گناه سوريه سكوت مي كنند كه اين رويكرد غرب شرمآور است. [49]متأسفانه بايد گفت اين آيينى كه بر پايه محبت بنا شده بر اثر اعمال گروه هاى تروريستي تكفيري ، چنان شد كه بدترين دستاويز را براى تشويه چهره اسلام به دست مخالفان داد،[50] ليكن اسلام آن نيست كه وهابىها مى گويند بلكه آنها يك اقليت و افرادى گرفتار اشتباه و تعصب هستند. بلكه اسلام آن است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد، آموزهاي سراسر عاطفه و محبت.[51]به هر حال اين محصول نامطلوب سبب شد كه متأسفانه نام اسلام در اذهان بسيارى از مردم جهان، با خشونت توأم گردد و بهانه و دستاويز بدى به دست مخالفان اسلام دهد تا آنجا كه در بسيارى از كشورها، مسلمانان را «جماعتى آدمكش!» معرفى كنند. البته تبليغات سوء آمريكايىها و به خصوص صهيونيستها نيز به اين امر بسيار كمك كرد، در حالى كه اسلام پيام آور صلح، عدالت و محبت بوده و هست.[52]اظهار محبت، اصل كليدي در سبك زندگي نبوي(ص)بي ترديد اسلام اصيل طرفدار عواطف است، به خصوص در بين خانواده، فاميل و خويشاوندان كه بايد عواطف و محبت جريان داشته باشد، به عنوان مثال پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: كسى كه فرزندش را از روى محبت ببوسد ثواب فراوان دارد، يكى از حاضران گفت من چند فرزند دارم و حتى يك بار هم آنها را نبوسيده ام. حضرت بعد از خروج او از مجلس فرمود او از اهل ناراست.[53]لذا اينگونه است كه در حالات پيامبر صلى الله عليه و آله آمدهاست: هنگامى كه ابراهيم عليه السلام فرزند حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله، بدرود حيات گفت، پيامبر صلى الله عليه و آله گريه كرد، به گونه اى كه سيلاب اشك بر سينه اش جارى شد، عرض كردند: اى رسول خدا! تو ما را از گريه نهى كردى، اما خودت گريه مىكنى؟ فرمود: اين گريه نيست، اين رحمت و اظهار محبت است و كسى كه رحم و عاطفه نداشته باشد، به او رحم نخواهد شد»[54] (و مشمول رحمت حق نمى گردد).[55]،[56]ليكن در دنياى امروز عواطف از موارد ناياب و يا حداقل كمياب است، به طورى كه پدر و مادر بچه ها را ترك مىكنند و بچه ها هم پدر و مادر را رها مى كنند. وقتى پايه هاى ايمان از بين برود عواطف هم از بين مى رود. در بين مسلمانان بيشتر پدرها و مادرها در بين خانواده هستند، ولى در جوامع غربى بيشتر آنها در خانه هاى سالمندان هستند. متأسفانه در مورد جوامع غربى اينها بررسى نمى شود و فقط به صنايع و ثروت جامعه و مقولۀ سودآوري توجه مى شود.[57]محبت نبوي(ص)، مديريت موفق در حكومت اسلاميبه يقين از واضحترين ويژگيهاى والى عدل، عطوفت و محبت و نرمش و مداراست، بايد دانست پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با همين نرمش و محبت، دلهاى رميده از حق را در گرداگرد خود جمع كرد. [58]به اين ترتيب، ظهور پيامبر (ص) از ميان تودههاى جمعيت و مردم مستضعف، دلسوزى فوق العاده، علاقه شديد به سامان بخشيدن به كار مردمى كه تحت رهبرى او هستند، و بالاخره مهر و محبت فوق العاده، از ويژگي هاى مهم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و از خصوصيات رهبرى و مديريت او، و هم از عوامل پيروزى سريع و عميق او بود.[59]بنابراين جاذبه فوق العادهاى بر محور وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پيدا شد كه دورترين افراد را به سوى خود جلب كرد. در هر حال توصيف پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به خلق عظيم، نشان مى دهد كه اين ويژگى اخلاقى از والاترين صفات انبياء است.[60]سيري در مصاديق بارز محبت در سيرۀ نبوي(ص)سيره عملى، و رفتار و معاشرتهاى اجتماعى بزرگان دينى و رهبران و پيشوايان اسلامى، به ويژه پيامبر اعظم(ص) مملو از رحمت و عطوفت و محبت با پيروان خويش، بلكه با دشمنان اسلام است!،[61] به عنوان نمونه برخورد پيامبر صلى الله عليه و آله با دشمنانش پس از فتح مكه يك نمونه از اين سيره عملى است؛[62] رسول اكرم(ص) عليرغم آلام و مصيبتها و نامردميها و مشكلات و گرفتاريهاى فراوانى كه از سوي سرسختترين دشمنان در مكه براى آن حضرت ايجاد گرديد بود؛ ليكن هنگام فتح مكه توسط سپاه اسلام با يك جمله زيبا همه آنها را مشمول عفو و رحمت اسلامى قرار داد و خطاب به آنها فرمود: «اذهبوا انتم الطلقاء»؛تمام شما آزاديد، به هر كجا مايليد برويد!،[63] حتى پس از طرح شعارهاي انتقام جويانه از سوي يكي از سربازان اسلام، رسول مهرباني (ص) فرمود:«اليوم يوم المرحمة»؛امروز روز رحمت و محبت است!.[64]هم چنين بارها اتفاق افتاد كه افرادى با خشونت زياد با پيامبر صلى الله عليه و آله روبرو شدند به گونهاى كه بعضى از اصحاب انتظار داشتند پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمان قتل آنها را صادر كند. ليكن آن حضرت با محبت و عطوفت آن مخالفان لجوج و عنود را آرام ساخت.[65] لذا اگر در رواياتى كه در منابع شيعه و اهل سنت وارد شده، اين همه تأكيد بر محبت آنان مى بينيم، به خاطر آن است كه اين محبت، انگيزهاى بر پيروى از آنان، و پيروى از آنان مايه هدايت مى گردد. [66]در فرازي ديگر ميتوان روش پيامبر(ص) و سيره ائمه هدى(ع) در امر به معروف و نهي ازمنكر را مورد توجه قرار دادكه نشان مى دهد آنها به هنگام اجراى اين فريضه، آن را با نهايت لطف و محبت مى آميختند، و به همين دليل سرسختترين افراد به زودى به سوي آنها مجذوب و تسليم مى شدند.[67]سخن آخردر خاتمه شايسته است روايتي از پيامبر اكرم(ص) مورد اشاره قرار گيرد كه فرمود؛ «محبوبترين شما نزد خداوند كسانى هستند كه در ميان مردم الفت و دوستى ايجاد مىكنند و خودشان نيز محبت و دوستى را پذيرا شوند..»[68]،[69] لذا بايد گفت اگر بخواهيم در بين مردم جايگاهى پيدا كنيم راهى جز حسن خلق و جوشيدن با مردم و اظهار محبت كردن با آنها وجود ندارد،[70] لذا مبلغان و اهل علم اگر بخواهند در تعليم و تربيت موفق و مؤثر باشند، بايد پايه اصلى كارشان را روى اصل محبت قرار دهند و با مردم با خوشرويى و مهر و محبت رفتار كنند. [71]هم چنين بر ما فرض است تا به مانند خداوند كه از رحمان و رحيم استفاده كرده، قطرهاى و ذرهاى از اين دو صفت را در وجودمان زنده كنيم و مصداق «تخلقوا باخلاق الله» شويم و براى اصلاح فاسدان حتىالامكان از ابراز محبت استفاده كنيم.[72]به راستى پيامبر اسلام چنين بود، جاذبه هاى اخلاقى او«تواضع، محبت، مهربانى، عفو و گذشت آميخته با شجاعت و شهامت...»، دلها را به سوى خود جذب مى كرد و تلاش فوق العاده او در طريق هدايت و اصلاح مردم، چشم ها را به او متوجه مى ساخت،[73] حال با اين اوصاف بايد گفت بي ترديد تمام اين صفات بر محور محبت مى چرخد و رمز پيروزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز بر مبناي محبت بود. از اين رو بايد به پيامبر(ص) تأسى كنيم و پايه تبليغاتمان را بر همين اساس قرار دهيم.[74]پی نوشت ها:[1] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص342.[2] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج7 ؛ ص685.[3] همان.[4] نهج البلاغه، خطبه 198.[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج7 ؛ ص687.[6] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص124.[7] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص362.[8] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص: 363.[9] آيين رحمت ؛ ص31.[10] همان.[11] نورالثقلين، جلد 5، صفحه 285، حديث 49.[12] آيين رحمت، ص: 32.[13] آيين رحمت، ص: 33.[14] آيين رحمت ؛ ص51.[15] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج7 ؛ ص688.[16] تفسير نمونه ؛ ج11 ؛ ص136.[17] همان.[18] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص72.[19] اخلاق در قرآن، ج2، ص: 73.[20] «واخفض جناحك للمؤمنين».[21] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص73.[22] آيين رحمت ؛ ص25.[23] «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك».[24] آيين رحمت ؛ ص25.[25] سورۀ آل عمران، آيۀ 159.[26] آيين رحمت ؛ ص26.[27] همان.[28] سورۀ الرحمن آيۀ 60،«هل جزاء الاحسان الاالاحسان؛آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟!».[29] ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺆﻣﻨﻮﻥ آيۀ 96.[30] آيين رحمت ؛ ص22.[31] آيين رحمت ؛ ص23.[32] آيين رحمت، ص: 23.[33] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص144.[34] همان.[35] آيين رحمت ؛ ص36.[36] همان.[37] آيين رحمت، ص: 37.[38] آيين رحمت ؛ ص33.[39] آيين رحمت ؛ ص38.[40] بحارالانوار، جلد 42، صفحه 246 و 257.[41] آيين رحمت ؛ ص35.[42] آيين رحمت ؛ ص40.[43] همان.[44] آيين رحمت ؛ ص25.[45] آيين رحمت ؛ ص33.[46] آيين رحمت ؛ ص25.[47] آيين رحمت ؛ ص37.[48] آيين رحمت، ص: 38.[49] بيانات حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي، جلسۀ تفسير قرآن،15/5/1392.[50] وهابيت بر سر دو راهى ؛ ص31.[51] مشكات هدايت ؛ ص146.[52] وهابيت بر سر دو راهى ؛ ص30.[53] مشكات هدايت ؛ ص194.[54] «ليس هذا بكاء و ان هذه رحمة و من لم يرحم لا يرحم».[55] امالى طوسى، صفحه 388.[56] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص463.[57] مشكات هدايت ؛ ص194.[58] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج5 ؛ ص427.[59] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص168.[60] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص138.[61] والاترين بندگان ؛ ص34.[62] آيين رحمت ؛ ص45.[63] آيين رحمت ؛ ص46.[64] همان.[65] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج13 ؛ ص404.[66] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج3 ؛ ص579.[67] تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص42.[68] آثار الصادقين، جلد 24، صفحه 416.[69] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص306.[70] گفتار معصومين(ع) ؛ ج2 ؛ ص19.[71] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص361.[72] همان.[73] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج4 ؛ ص289.[74] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص362.منبع:حج211008