چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
عقیق: سید قاضی نورالله شوشتری، فقیه، متکلم و عارف بزرگ اسلام و شیعه در سال 956 هجرى در شهر شوشتر در خاندانى روحانى و صاحب نفوذ دینى به دنیا آمد.
خاندان
سید قاضی نورالله شوشتری، فقیه، متکلم و عارف بزرگ اسلام و شیعه در سال 956 هجرى در شهر شوشتر در خاندانى روحانى و صاحب نفوذ دینى به دنیا آمد.
پدرش سید شریف از علماى بزرگ اسلام و از شاگردان شیخ ابراهیم قطیفى بود.
جد او، سید نور الله نیز از علماى شیعه و بزرگان سادات شوشتر و مورد احترام مردم بود.
برادرانش میر اسماعیل، میر قطب الدین و میر محسن، هر سه از شاگردان پدر خود و متبحر در علوم عقلى و نقلى بودند. عالمانى که مداومتشان بر ادعیه و مستحبات زبانزد همه بوده و در درک مطالب علمى، هر یک شهره زمان خویش بودهاند.
علاوه بر این، عموى قاضى نور الله و فرزندان او نیز از جمله عالمان وارسته دین بودهاند.
نسب قاضی نورالله
نسب قاضى نورالله شوشترى به واسطه سلسله نورانى سادات مرعشى به امام زین العابدین (ع) مىرسد.
فرزندان قاضی نورالله
قاضى نور الله، داراى 5 پسر بود که همگى از اهل علم و دنبال رو پدر در کسب معارف بودند. در کتب تراجم شرح حال آنان با ذکر تألیفات و کراماتشان بیان شده است.
فرزندان قاضى نیز مانند او طبع شعرى قوى داشته و به ادبیات فارسى و عربى تسلط داشتند و این علاوه بر علوم عقلى و نقلى است که از اساتید بزرگوار خود کسب کرده بودند.
تحصیلات
قاضى نور الله شوشترى پس از طى مراحل ابتدایى تعلیم و تربیت، هجرت را برگزیده و براى کسب معارف و علوم عقلى و نقلى عازم دیار خراسان شد و در کنار مرقد شریف ثامن الحجج (ع) سالها از آن گوهر نورانى کسب فیض نمود و از خرمن دانش اساتید بزرگوار آن دیار نیز خوشهها چید.
سفر به هندوستان
قاضى نور الله، همانگونه که خود یادآور شده، پس از اتمام تحصیلات و دانش اندوزى براى پرتو افشانى و هدایت مردم به هندوستان سفر کرد.
در هندوستان آوازه سید به تمام نقاط رسید و طالبان حقیقت، گروه گروه به سوى او شتافتند تا از محضر آن مرد الهى کسب فیض کنند.
دعوت به تشیع
اصحاب تراجم نقل کردهاند که قاضى نور الله اولین عالمى بود که در هند اظهار تشیع کرد و دعوت به تشیع نمود و با علماى مخالف، جلسات مناظره تشکیل داد.
چرا به سید نورالله، قاضی گفتند؟
شهرت وى آنچنان بالا گرفت که سلطان اکبر شاه از او دعوت نمود و وقتى فضل و علم او را دید به او پیشنهاد قضاوت کرد.
قاضى براى قبول این منصب شرطى گذاشت و آن اینکه در امر قضاوت به فتواى هیچکس عمل نکند و به اجتهاد خودش عمل نماید.
سلطان اکبر شاه شرط قاضى را پذیرفت و بدین گونه لقب قاضى به ابتداى نام سید نور الله شوشترى اضافه شد.
استادان قاضی نورالله
1. پدرش علامه سید محمد شریف الدین
2. عبدالواحد بن علی تستری
3. مولی محمد ادیب قاری تستری
4. عبدالرشید تستری
شاگردان
کتمان مذهب از یک سو، قدرت و تسلط وى بر مبانى فقهى و کلامى مذاهب از سوى دیگر در کنار آوازه زهد و پارسایى او طلاب و فرق و مذاهب گوناگون را به پاى درس وى مىکشاند.
قاضى نورالله، فقه را بر مبناى مذاهب پنجگانه شیعه، حنفیه، مالکیه، حنبلیه و شافیعه براى طلاب هر مذهب تدریس مىکرد.
جو ضد شیعى و رابطه مخفیانه شاگردان شیعى مذهب و همچنین تقیه قاضى نورالله موجب شد که غیر از چند تن که آن هم برخى از فرزندان قاضى بودهاند نام شاگردان دیگر وى در تاریخ به ثبت نرسد و تنها نام برخی بزرگان در دفتر باقى بماند.
- علامه شیخ محمد هروى خراسانى
- علامه مولا محمد على کشمیرى
- سید جمال الدین عبدالله مشهدى
تالیفات و آثار قاضی نورالله
قاضى نور الله در مدت عمر 70 ساله خود تألیفات فراوانى داشته است. آیت الله مرعشى نجفى (ره) در مقدمه کتاب «احقاق الحق» تصنیفات این بزرگ مرد عرصه سیاست و نگارش را 140 کتاب و اثر ذکر مىکند.
وی در علوم مختلف از جمله: فقه، اصول، تفسیر، کلام، مناظره و عرفان تألیف دارد و دیوان شعرى نیز از او به یادگار مانده است.
مهمترین تألیفاتش عبارتند از:
1-احقاق الحق
علامه سید محمدحسین طهرانی مینویسد: قاضى نور الله که الحقّ خدایش با شهداءِ طفّ محشور گرداند خیلى زحمت کشیده است، کتاب نفیس وى: «إحقاقُ الحقّ» تا روز قیامت تاج افتخارى بر تارک شیعه است.
2-مجالس المؤمنین، که شرح حال علماى شیعه است.
3-الصوارم المهرقة در رد الصواعق المحرقة ابن حجر مکى هیثمى.
4-مصائب النواصب (یا معائب النواصب) در رد کتاب نواقض الروافض است که در رد شیعه نوشته شده بود و ...
شهادت
عالم وارسته و عارف بزرگوار قاضى نور الله شوشترى پس از عمرى تلاش در راه احیاى مکتب اهل بیت علیهم السلام در سال 1019 هجرى به شهادت رسید.
کیفیت شهادت قاضی نورالله
پس از مرگ سلطان اکبر شاه، فرزند او جهانگیر شاه به حکومت رسید. او قاضى نور الله را بر مسند قضاوت ابقاء کرد.
در این میان حسودان و علماى دربارى دائما از سید نزد حاکم بدگویى مىکردند.
پس از مدتى که کینه آنها بیشتر شد و کلمات آنان در شاه تأثیر گذاشت، جهانگیر شاه اجازه کشتن قاضى را به آنان داد و آنان با کمال قساوت آنقدر بر بدن نحیف این عالم شیعه و پیرمرد 70 ساله شلاق زدند تا جان به جان آفرین تسلیم کرد و به اجداد طاهرینش پیوست.
ماجرای شهادت قاضی نورالله از زبان محدث قمی
محدث قمى نحوه شهادت ایشان را چنین مىآورد: ... قاضى نورالله مشغول به قضاوت و همچنین نویسندگى در خفاء بود تا اینکه سلطان اکبر از دنیا رفت و جهانگیر شاه بر تخت نشست.
علماى دربار و مقرب در صدد فتنه و بر انگیختن شاه بر علیه قاضى برآمدند و نزد او به سعایت پرداختند، که قاضى شیعه است و خود را ملزم به مذاهب امامیه تطبیق مىکند.
جهانگیر شاه بیان آنان را براى اثبات تشیع قاضى کامل ندانست و گفت: این دلیل کامل نیست چرا که او از اول قضاوت را به شرط اجتهاد خود پذیرفته است.
آنان به حیله دیگرى دست زدند شخصى را وا داشتند تا به عنوان شاگرد نزد قاضى رفت و آمد کند و خود را شیعه معرفى کند.
وى پس از رفت و آمد بسیار و جلب اطمینان قاضى، به نوشتههاى وى از جمله مجالس المومنین پى برد و درخواست آن نمود. وى کتاب را از قاضى گرفت و از آن نسخهاى برداشت و نزد علماى دربار برد. آنان نیز این کتاب را به عنوان سند تشیع قاضى نورالله به جهانگیر شاه عرضه کردند و به سلطان گفتند که او در کتابش چنین و چنان گفته است و استحقاق اجراى حد دارد.
جهانگیر شاه گفت: حدش چیست؟ آنان گفتند: ضربه زدن با شلاق ... شاه کار را بر آنان واگذار کرد و آنان بلافاصله حد را اجرا کردند.
قاضى نور الله در سال 1019 ه ق، در حالى که حدود هفتاد سال عمر داشت. زیر شلاق به شهادت رسید.
مىگویند بر بدن قاضى نورالله با چوب خاردار آنچنان زدند که بدنش قطعه قطعه شد.
مزارش در آگره هندوستان زیارتگاه هزاران هزار مسلمان بیدار دل شبهجزیره است.
منبع:فارس
211008