«تورّک» در نماز مستحب است یا مکروه؟
معنی تورک و اینکه آیا انجام این کار در نماز مستحب است یا مکروه، را در ادامه این گزارش بخوانید.
عقیق: آیا طبق این حدیث گذاشتن دستها روی ران، حرام است یا مستحب؟ «محمد
بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن داود الخندقی، عن
أبی بصیر قال: قال أبو عبدالله (ع): إذا قمت فی الصلاة فاعلم أنک بین یدی
الله، فان کنت لا تراه فاعلم أنه یراک، فأقبل قبل صلاتک، و لا تمتخط و لا
تبزق، و لا تنقض أصابعک، و لا تورّک، فان قوماً قد عذبوا بنقض الأصابع و
التورک فی الصلاة ...».
پاسخ :
در
روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: «هنگامى که به نماز ایستادى،
بدانکه در پیشگاه خداوندى، اگر او را نمیبینى، بدانکه او تو را میبیند.
پس به نمازت توجّه کن. آب بینى و آب دهان مینداز، انگشتانت را نشکن، هنگام
ایستادن، دستانت را به پشتت مبر و بر سُرینت (باسَنَت) مگذار، که گروهى به
جهت انگشت شکستن و دست بر باسن نهادن، کیفر شدند».[1]
در
متن حدیث عبارت «لا تورّک» آمده است. تورّک، دو گونه است: مستحب و مکروه.
گونه مستحب، چنین است که نمازگزار بر سرین چپ مینشیند و هر دو پایش را از
زیر خود، خارج میسازد، پاى چپ را بر زمین و روى پاى راست را بر کف پاى چپ
مینهد و نشیمنگاهش را به زمین میرساند.[2] تورّک مکروه، آن است که در
حالت ایستادن در نماز، دستانش را بر «ورک» خود بگذارد که از آن در حدیث،
نهى شده است.[3] و «ورک» به بالاى ران گفته میشود که همان «سرین» است.[4]
پس
اگر نمازگزار دست را بر روی سرین خود از روی خستگی و ملالت در نماز
بگذارد، مکروه است.[5] چنانکه شیخ صدوق با توجه به روایت فوق در آداب نماز
میگوید: «...تورّک مکن که خداوند عزّ و جلّ قومى را بخاطر همین عمل معذّب
ساخت، و آنان را مرسوم بود که هر گاه کسى از نماز خسته مىشد دستان خود
را بر بالاى رانهایش(سرین) تکیه میداد».[6]
بنابراین،
آن تورّکی که مستحب است با آن تورّکی که مکروه است با هم متفاوتاند و یکی
دست بر ران گذاشتن است که مکروه بوده و یکی بر ران نشستن است که مستحب
است.
پی نوشتها:
[1]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 2، ص 325، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2].
طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 5، ص 297،
تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش؛ نجفى، محمد حسن، جواهر الکلام
فی ثوبه الجدید، ج 5، ص 463، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب
اهل بیت(ع)، چاپ اول، 1421ق.
[3].
ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، محقق،
مصحح، طناحى، محمود محمد، ج 5، ص 176، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ
چهارم، 1367ش.
[4]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی - فارسی، ص 983، تهران، اسلامی، چاپ دوم، 1375ش.
[5].
جواهر الکلام فی ثوبه الجدید، ج 6، ص 72؛ طباطبائی حکیم، سید محسن،
مستمسک العروة الوثقی، ج 6، ص 605، قم، مؤسسة دار التفسیر، چاپ اول،
1416ق.
[6]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 303، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
منبع:باشگاه خبرنگاران