۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۰۳
متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
پرسش : آیا کاروان اسیران در اربعین حسینی به کربلا آمدند؟
پاسخ:
درباره ورود کاروان اسیران از شام به کربلا در روز اربعین اختلاف نظر است، مرحوم سید بن طاووس در کتاب خود مى نویسد: «وقتى که خاندان امام حسین علیه السلام را از شام به سوى مدینه حرکت دادند و به دو راهى مسیر مدینه وعراق رسیدند، به راهنماى کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. هنگامى که این جمعیت به کربلا رسیدند، در آنجا جابر بن عبدالله انصارى و گروهى از بنى هاشم و مردان دیگر از خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله را دیدند که براى زیارت امام حسین علیه السلام به کربلا آمدند؛ این دو گروه در یک روز با یکدیگر ملاقات کردند و با گریه و اندوه و سر و سینه زنان با یکدیگر دیدار نمودند. در آنجا مجلس غم و اندوه و ماتم برپا کردند و زنانِ روستاهاى مجاور کربلا نیز به آنها پیوستند و چند روز در آنجا مجلس ماتم پرشورى برپا شد. (۱)
از طرفى مى دانیم که جابر در روز اربعین به زیارت امام حسین علیه السلام آمده بود (۲) و ملاقات آنها با یکدیگر در آن روز اتفاق افتاد؛ در نتیجه، اهل بیت علیهم السلام نیز در روز اربعین به کربلا آمدند.
در مورد ورود اهل بیت در روز اربعین به کربلا از نگاه تاریخى نظرات مخالفى ابراز شده است.
که در این جا به بیان این اقول می پردازیم: قول اول، آن است که اهل بیت علیهم السلام در همان سال ۶۱ در روز بیستم صفر به کربلا وارد شدند که نظر سید بن طاووس در لهوف است و ابن نما نیز همین را معتقد است. (۳)
در نفس المهموم از قول «تاریخ حبیب السّیر» آمده است که یزید سرهاى شهیدان را به على بن الحسین علیه السلام تسلیم کرد و آن حضرت سرها را روز بیستم صفر به بدن ها ملحق کرده و سپس به مدینه بازگشت، (۴) و در مقتل الحسین مقرّم این سخن از ابوریحان بیرونى در ـ الآثار الباقیه ـ نیز نقل شده است. (۵)
مطابق این سخن، مى توان گفت که اهل بیت نیز همراه امام سجاد علیه السلام در روز اربعین به کربلا آمدند و سخن سید بن طاووس تقویت مى شود.
قول دوم، از شیخ مفید است که مى نویسد: «روز بیستم صفر روزى است که خاندان حرم حسینى از شام به مدینه آمدند، و این روز همان روزى است که جابر بن عبدالله انصارى به کربلا براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمد و او نخستین کسى است که قبر آن حضرت را زیارت کرد». (۶)
شیخ طوسى نیز در مصباح المتهجّد تصریح مى کند: روز بیستم صفر، روز ورود حرم حسینى از شام به مدینه است. (۷)
قول سوم، از سید بن طاووس در کتاب اقبال است که ایشان در این کتاب، هم ورود حرم حسینى را در اربعین به کربلا بعید مى شمرد و هم ورودشان را به مدینه (۸) و علامه مجلسى نیز هر دو را بعید مى داند. (۹) در واقع سید بن طاووس که کتاب اقبال را پس از لهوف نوشته، نظرِ نخست خویش را نمى پذیرد، هرچند مى گوید: ممکن است آنها به کربلا رفته باشند، ولى نه در روز بیستم صفر. (۱۰)
قول چهارم و پنجم، آنکه به هنگام رفتن از کوفه به شام، نخست به کربلا آمده اند (۱۱) و یا آنکه بعد از مراجعت از شام به مدینه، در زمان دیگرى به کربلا آمده اند.
این دو قول را مرحوم حاج شیخ عباس قمى در منتهى الآمال به برخى نسبت داده ولى آنها را ضعیف شمرده است؛ چرا که در نقل ها نیامده است.
قول ششم، آن است که خاندان حسینى در سال ۶۲ یعنى یک سال بعد، در روز بیستم صفر به کربلا آمده اند؛ که این قول را فرهاد میرزا در کتاب «قمقام زخّار» انتخاب کرده است. (۱۲)
مطابق آنچه گفته شد، «سید بن طاووس» در «لهوف» و «ابن نما» در «مثیر الاحزان» و «شیخ بهایى» در «توضیح المقاصد» معتقدند اهل بیت علیهم السلام در اربعین اوّل به کربلا آمدند و مقصود، اربعین سال ۶۱ است. زیرا گفته اند به هنگام مراجعت از شام از راهنماى کاروان خواستند آنها را به کربلا ببرد. ولى بسیارى دیگر از مورّخان و صاحب نظران این سخن را نپذیرفته اند. آنان نیز اقوال گوناگونى داشته اند و همین اختلاف اقوال و گوناگونى دیدگاه ها سبب تردید شده است.
به هر حال، از مجموع شواهد و قرائن و کلماتى که از عالمان و محقّقان ذکر شده، مى توان ورود اهل بیت علیهم السلام را در روز اربعین به کربلا تقویت کرد و سخنان آنان که معتقدند کاروان اهل بیت علیهم السلام با جابر و همراهانش در کربلا ملاقات کردند و به عزادارى پرداختند، پذیرفت. و اگر جناب سید بن طاووس در اقبال آن را بعید مى شمرد مشکلى ایجاد نمى کند، چرا که ایشان با فرض ماندن آنها به مدت یک ماه در شام، ورود آنها را در روز اربعین به کربلا نمى پذیرد، همان گونه که ورودشان را در این تاریخ به مدینه نیز قبول ندارد؛ ولى هنگامى که ثابت شد، کاروان اسرا کمتر از ده روز در شام مانده اند، پذیرش سخن سید بن طاووس در لهوف که ورود آنها را به کربلا همزمان با ورود جابر از قول راوى نقل کرده، به حقیقت نزدیک تر است.
در واقع، سیدبن طاووس در تاریخ معتبرى این حادثه را دیده بود و آن را در لهوف نقل کرده، ولى بعداً که در تاریخ دیگرى خوانده است آنها به مدت یک ماه در شام مانده اند، ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام را در روز اربعین به کربلا ناممکن دانسته است. در نتیجه، با ردّ سخن آنان که اقامت یک ماهه را در شام مطرح کرده اند، موضوع ورود اهل بیت در اربعین سال ۶۱ به کربلا تثبیت مى شود.
طبیعت امر نیز اقتضا مى کند که این کاروان قبل از رفتن به مدینه بار دیگر با آسودگى به کربلا بروند و با قبور شهدا تجدید دیدار نمایند.
مرحوم حاج میرزا ارباب (از علماى معروف قم) مى نویسد: «به حسب عادت بعید مى نماید که آن قافله دل شکسته که با اکراه و اضطرار از کربلا کوچ کردند و از گریه و سوگوارى منع شدند و اجساد شریفه شهداى خود را در مقابل آفتاب دیدند، بدون آگاهى برحال مقابر مقدّسه و اطلاع بر حال، به مدینه رجوع کنند و به زیارت آن تربت مقدّسه فائز نشده، برگردند». (۱۳)، (۱۴)
پی نوشت:
(۱). ملهوف (لهوف)، ص ۲۲۵.
(۲). شیخ طوسى در مصباح المتهجد، ص ۵۴۸، و شیخ مفید در مسارّ الشیعه، ص ۴۶، به این مطلب تصریح کرده اند.همچنین رجوع کنید به: منتهى الآمال، شرح حال زندگانى امام حسین علیه السلام.
(۳). مثیرالاحزان، ص ۱۰۷. شیخ بهایى نیز معتقد است در اربعین حسینى، اهل بیت علیهم السلام به کربلا آمدند و با جابر ملاقات کردند (توضیح المقاصد، ص ۶) هر چند وى اربعین را روز نوزده صفر مى داند، ولى با توجه به آنکه امام حسین در عصر عاشورا به شهادت رسید، باید ابتداى اربعین را از روز یازدهم حساب کرد ولذا بیستم صفر،اربعین آن حضرت مى شود (رجوع کنید به: تحقیق درباره اربعین، ص ۲۰۱ – ۲۰۲).
(۴). نفس المهموم، ص ۲۶۹.
(۵). مقتل الحسین مقرّم، ص ۳۶۳.
(۶). مسارّالشیعه، ص ۴۶.
(۷). مصباح المتهجد، ص ۵۴۸.
(۸). اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۱۰۰ – ۱۰۱. وى مى نویسد: پس از ورود کاروان اسیران به کوفه، عبیدالله بن زیاد براى یزید نامه نوشت تا تکلیفش را درباره اسرا روشن سازد و یزید پاسخ داد که آنها را به شام روانه کند، این رفت و برگشت و سپس حرکت و رسیدن به شام بیست روز یا بیشتر طول مى کشید؛ و از طرفى وقتى آنها به شام رسیدند، در آنجا نیز آنها را یک ماه در مکانى که از سرما و گرما حفظشان نمى کرد، جاى دادند؛ بنابراین، طبیعت کار اقتضا مى کند که آنها بیش از چهل روز از شهادت امام حسین به عراق و یا مدینه برسند.
(۹). زاد المعاد، ص ۴۰۲.
(۱۰). اقبال، ص ۱۰۱.
(۱۱). قول چهارم را ناسخ التواریخ (ج ۳، ص ۱۷۶) انتخاب کرده است. مرحوم شعرانى نیز در ترجمه نفس المهموم (ص ۲۷۰) این قول را ترجیح داده است.
(۱۲). قمقام زخار، ص ۵۸۶.
(۱۳). اربعین حسینیه، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۳.
(۱۴). گرد آوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، امام على بن ابى طالب علیه السلام، قم، ۱۳۸۸ ه. ش، ص ۶۲۵.
منبع:شبستان