۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۰
مقتضای اصل اساسی اصول دین یعنی (توحید) که گذشته از ادله عقلی و نقلی یک اصل مسلم فطری میباشد، وحدانیت خداوند متعال در ذات و صفات است؛ یعنی همانطور که خداوند در ذات مقدس خود بینظیر و مثال است در مقام صفات نیز مانند ندارد چه صفات ذاتی مانند علم و قدرت و ... و چه صفات فعلیه مثل خالقیت و رازقیت و امثال آن و معنای توحید فعلی این است که او فاعل علی الاطلاق و مؤثر حقیقی است و غیر او هر چه هست اسباب و وسایطاند و هیچ گونه اثر ذاتی ندارد، چون استقلال در ذاتشان ندارند؛ یعنی در حقیقت خداوند است که اثر رفع تشنگی را در آب و درخشندگی را در خورشید و محبت را در قلب انسان منتظر قرار داده و دل انسان مؤمن را ظرف تابش و تجلی نور محبت خودش و اولیاء و دوستان خود قرار داده است و معنای این جمله معروف که ورد زبان موحدان است که: «لا حول و لا قوةالا بالله»(1) جز این نیست.
حجتالاسلام مبارک ربانی از کارشناسان مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در این رابطه توضیح میدهد:
«بدا» در لغت به معنای آشکار شدن چیزی پس از پنهان بودن آن است. چنانکه قرآن میفرماید: «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا»؛(2) و (زشتی) گناهانی که مرتکب شدهاند برایشان روشن شد. این آشکاری پس از مخفی بودن، تنها درباره انسان که نسبت به امور آینده آگاهی ندارد، صدق میکند. ولی درباره خداوند هرگز چنین معنایی راه ندارد. امام صادق(ع) فرمود: «من زعم ان الله عزوجل یبدو له فی شیء لم یعلمه أمس فابرؤوا منه»؛(3) از کسی که گمان کند برای خداوند بزرگ، چیزی آشکار میشود که دیروز آن را نمیدانسته، دوری کند.
معنای درست بداء درباره خداوند این است که خدا هر چه را که بخواهد محو کرده و یا ثابت میدارد. «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»؛(4) خداوند هر چه را بخواهد محو و یا ثابت کرده و ام الکتاب (لوح محفوظ) در نزد وی است، با توجه به این معنا، برخلاف یهود که قائل بودند: «یَدُ اللَّهِ مَغلُولَةٌ»؛(5) دست خدا بسته است و هرگز نمیتواند تقدیر را تغییر دهد، شیعه قائل است قدرت مطلقه الهی بر هستی سایه افکنده و هر گاه بخواهد میتواند تقدیری را تغییر دهد و این تغییر و جایگزینی لطمهای به علم مطلق الهی نمیزند. پس خداوند هر روز دارای شأنی است.
«کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»؛(6) و میتواند سرنوشت، تقدیر و پدیدهها را تغییر دهد. از این رو نشانههایی که برای ظهور از طرف ائمه بیان شده، برخی غیر حتمی و منوط به چگونگی عمل انسان است.
از جمله اعمال مؤثر در قضای غیرحتمی الهی، دعا میباشد، عبداللَّه بن سنان میگوید: شنیدم حضرت صادق(ع) فرمود: دعاء قضاء حتمی را بر میگرداند، پس بسیار دعا کن که آن کلید هر رحمت و پیروزى در هر حاجت است.
به همین دلیل دعا میتواند مانع از رخ دادن نشانههای غیرحتمی شده و ظهور زودتر واقع شود و این از کلام صاحب الامر است که فرموده: «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج»(7)؛ و برای زود واقع شدن ظهور زیاد دعا کنید.
با توجه به آنچه که درباره بداء گفته شد، ضرورت بیان نشانههای احتمالی از جانب معصومان روشن میشود:
انسان میداند که وجود چنین نشانههایی، دست خداوند را در تغییر و محو آنها نبسته و قدرت مطلق الهی را در اجرای مشیت خود محدود نمیکند، چنین اعتقادی شوق انسان را به سوی اعمال خیری که میتواند تقدیر را تغییر و وی را زودتر به هدف نهائیش رساند، افزون و وی را بیش از پیش آماده ظهور عدالت گستر جهانی کند.
روشن است که بداء در علائم حتمی ظهور امام زمان(عج) نیز مثل همه امور دیگر در حیطه سیطره قدرت الهی است که از آن به بداء در مقام فعل خداوند تعبیر میشود و از روایات متعددی وجوب ایمان و اعتقاد به آن استفاده میشود.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد تا اینکه از او نسبت به سه خصلت پیمان گرفت: اقرار به بندگی، نفی شریک و اینکه خداوند هر گاه بخواهد و هر چه را بخواهد مقدم میکند و هر چه را بخواهد به تأخیر میاندازد.(8)
اینکه این همه نسبت به ایمان و تقوا و عمل صالح و اصلاح امور مؤمنان و آنگاه دعا و نیایش برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در فرج آن بزرگوار در روایات و کتب مذهبی به شیعیان سفارش شده، به خاطر این است که خداوند متعال قادر بر تغییر و تبدیل آن است، چه مقتضای اسباب و وسایل عادی و اموری که عادتاً از مقدمات تحقق یک امر محسوب میشود.
بر این اساس در مقام ثبوت، امکان چنین چیزی برای خداوند وجود دارد و خداوند میتواند در تمام آنان تغییر ایجاد کند، اما در مقام اثبات چنین چیزی اتفاق میافتد یا خیر؟! خدا میداند.
پینوشتها:
1-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج5، ص 75. مؤسسة الوفاء؛، 1403،ه ق
2-زمر/48.
3-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، دوم،1403 هـ، ج4، ص92، باب سوم، البداء و النسخ، حدیث30.
4-رعد/39.
5-مائده/64
6-الرحمن/29.
7-صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، مؤسسة النشر الاسلامی، 1405 ه، ج 2، ص 485.
8-شیخ کلینی، اصول کافی، ج1، ص 147.،دارالکتب الاسلامیه،سوم، 1388ه
منبع:فارس