سبک زندگی رضوی
هشدار امام رضا(ع)دربارۀراههای نفوذدشمن
قدس آنلان – حسینعلی پورافضلی: امام رضا(ع) در کلامی حکیمانه و عبرت آموز درباره عدم اعتماد به دیگران و پرهیز از ظاهر بینی هشدار می دهند که گول فریبکاری و تظاهر طرف مقابل را نخورید و همواره با حزم و احتیاط همراه با صبر و حوصله به او نگاه کنید .
عقیق:امام رضا(ع) را باید قهرمان مبارزه در جنگ نرم دانست که با همشیاری فریب نیرنگ دشمن را نخورده و مجموعهای از تهدیدهای شکننده را به فرصتهایی طلایی تبدیل نمود. چرا که واضح است اصرار مأمون در انتصاب امام رضا(ع) به مقام ولایتعهدی، برآمده از دوستی و محبت نسبت به اهل بیت نبود و مأمون در پی تخریب چهره اهل بیت(ع) و ضربه زدن به موقعیت علویان بود که با رفتار حکیمانه و روشنگری های امام رضا (ع) تمام تیرهایش به سنگ خورد.هشدار شديد امام رضا عليه السلام درباره همنشینی با افراد مسئله داریکی از توصیه های مهم امام رضا (ع) برای موفقیت در زندگی انتخاب افراد شایسته و بدون مسئله برای معاشرت و رنشست و برخاست می باشد. امام (ع) ما را به دقت و رعایت جوانب احتیاط در این باره سفارش می کنند. در همین مورد یکی از یاران امام (ع) می گوید: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) يَقُولُ مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ فَقَالَ-إِنَّهُ خَالِي فَقَالَ إِنَّهُ يَقُولُ فِي اللَّهِ قَوْلًا عَظِيماً يَصِفُ اللَّهَ وَ لَا يُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ فَقُلْتُ هُوَ يَقُولُ مَا شَاءَ أَيُّ شَيْءٍ عَلَيَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا يَقُولُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (ع) أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ جَمِيعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى (ع) وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَ أَبَاهُ فَيُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَ هُوَ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَى مُوسَى (ع) الْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِي رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَكِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ؛ از امام شنيدم كه به من فرمود: چرا تو را مى بينم كه با عبدالرحمن بن يعقوب همنشينى مى كنى؟. جعفرى گويد: عرض كردم: او دايى من است. امام فرمود: او درباره ذات پاك خدا مطالب نامناسبى مى گويد كه ساحت پاك خدا از آن منزه است. خدا را (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف مى كند) در حالى كه خدا قابل توصيف نيست پس يا با او همنشين باش و ما را ترك كن و يا با ما همنشين باش و از او دورى كن. ابوهاشم گويد: عرض كردم: او هر عقيده اى دارد و هر چه مى گويد، بر من چه زيانى دارد با اينكه من بر عقيده حق خود استوار هستم و از عقيده او دورى مى كنم. امام رضا عليه السلام فرمود: آيا نمى ترسى كه بلايى به او برسد و تو نيز به بلاى او بسوزى؟! آيا به اين داستان آگاهى ندارى كه شخصى از ياران حضرت موسى عليه السلام بود، ولى پدرش از ياران فرعون بود، هنگامى كه لشکر فرعون به موسى رسيد از موسى عقب ماند تا پدر خود را پند دهد موسى به او برخورد كه داشت با پدرش دو به دو مي كرد، تا اينكه هر دو به كنار دريا رسيدند، ناگاه بلاى غرق شدن فرعونيان فرا رسيد و آن پسر نيز همراه پدر غرق شد. وقتى كه اين خبر به موسى رسيد، موسى فرمود: او در رحمت خداست ولى چون عذاب فرود آيد از آن كس كه نزديك گنهكار است، دفاعى نشود.(1)تعامل سازنده با دیگرانامام رضا عليه السلام نه تنها انزوا و فاصله گرفتن از دیگران را نمی پسندند بلکه به مناسبتهای مختلف از معاشرت و مذاکره با انسانهای آگاه و با خرد سخن گفته اند. امام (ع) می فرماید: « ... وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ»؛ در زندگى روزانه خود، بخشى را براى معاشرت و مذاكره با افراد آگاه و مورد اعتماد قرار دهيد و از وجود افرادى كه باطن هاى سالم و روحيه خيرخواهانه دارند؛ بخواهيد شما را نسبت به عيوبتان آگاه و معايب و اشتباهاتتان را تذكر دهند.(2)مطابق این بیان حکیمانه انسانها براساس فطرت خود نياز به معاشرت با ديگران دارند اما نکته مورد اهمیت اینجاست که امام (ع) هشدار می دهند که ابتدا درباره فرد مورد معاشرت و مذاکره دقت کنید و بی گدار به آب نزنید.دوست عاقل و وفادار يكى از بهترين سرمايه هاى زندگى است، زيرا علاوه بر اينكه مايه الفت و آرامش آدمى است، مى تواند او را در بسيار از امور مادى و معنوى يارى كند و شخصيت اصيل وى را تقويت نمايد و استعدادهاى نهفته اش را آشكار سازد. بر عكس دوست جاهل، مانع رشد و ترقى و قابليت هاى فطرى آدمى شده و معاشرت با او سبب ناراحتى و ملامت خاطر است.از همین رو امام رضا (ع) در بیانی دیگر می فرماید: : «صَدِيقُ الْجَاهِلِ تَعِبٌ» ؛ كسى كه رفيق جاهل دارد، همواره در رنج و ناراحتى است.(3)رفتار دوگانه دشمن امام رضا(ع) در کلامی حکیمانه و عبرت آموز درباره عدم اعتماد به دیگران و پرهیز از ظاهر بینی هشدار می دهند که گول فریبکاری و تظاهر طرف مقابل را نخورید و همواره با حزم و احتیاط همراه با صبر و حوصله به او نگاه کنید . امام (ع) در این زمینه می فرماید: اگر دیدید کسی اهل نماز و روزه است، گناه نمیکند و کارهای خوب هم انجام میدهد عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است توان گناه کردن نداشته باشد. بعد میفرماید: اگر کسی توان گناه کردن داشت، اما گناه نمیکرد، آرام باش، فریب نخور، ممکن استگناهی را ترک میکند، اما مرتکب گناه دیگری میشود.زیرا شهوات مردم مختلف است؛ یکی شهوت مال دارد،اما شهوت جنسی ندارد، یکی شهوت جنسی دارد،اماحرام نمیخورد.سپس میفرماید: اگر کسی هیچ گناهی نکرد، عجله نکن، گولش را نخور، ممکن است عقل درستو حسابی نداشته باشد. بعد میفرماید: اگر کسی عقل درست و حسابی هم داشت، فریب نخور، ببین آیا هوای نفسش مسلط بر عقلش است، یا عقلش مسلط بر هوای نفس است؟ حضرت در انتهای بحث مثال میزند و میفرماید: مانند کسی که حبّمقام دارد، یک دفعهای با یک هوس و هوای حبّمقام، کلّ مراتب ایمانی قبلش را نابود میکند. امام علیهالسّلام در ادامه میفرماید وقتی به چنین آدمی میگویی: « إتَّقِ الله»؛ از خدا بترس، ناراحت میشود. «اَخَذَتهُ العِزَّة؛ به غرورش برمیخورد، میگوید: به من میگویی با تقوا باشم؟ تا حالا کسی از من گناه ندیده. بعد امام(ع) میفرماید: اینها دیگر آدم هم نمیشوند و دچار لعن خداوند میشوند(۴).تبدیل تهدید به فرصتهمانطور که امام رضا(ع) در مقابل اصرا و اجبار مأمون در قبول ولایتعهدی با موضعی حکیمانه راه نفوذ دشمن را بسته و توطئه های او را خنثی کردند. امام رضا (ع) می دانستند که اصرار مأمون برای قبول ولایتعهدی فقط به خاطر فریب شیعیان ، خاموش کردن قیامهای علویان و فاصله انداختن میان مردم و اهل بیت(ع) است. از این رو امام رضا (ع) در شرائط "ضرورت" ولایت عهدی را به اینشرط که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد، پذیرفت. (5)امام رضا (ع) از فرصت پیش آمده برای اقامه دین و احیای سنت پیامبر(ص)، مناظرههای آزادانه با پیروان سایر ادیان و کمک به سایرعلویانی که تحت فشار بودند بخوبی بهره برد .پی نوشت ها: اصول كافى ، ج 2، ص 374 و 375 تحف العقول، ص 409 بحار الانوار، ج 75، ص 352 وسائل الشیعه، ج 8، ص 317 عیون اخبار الرضا ج ۲، ص 167منبع:قدس211008