کد خبر : ۶۵۸۲۹
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۳
چهار عامل رکود ناشران و خوانندگان کتاب؛

کتاب های دینی باید اشتهاآور باشند

کتاب های ما اشتهاآور نیستند؛ گرافیک و ظاهر بیرونی و درونی مناسبی ندارند. کتاب باید دعوت کننده باشد. عنوان کتاب باید جذاب و دارای طرح زیبایی باشد
عقیق:روابط عمومی مؤسسه بوستان کتاب گفتگویی با رئیس بوستان کتاب به مناسبت هفته کتاب و کتاب خوانی با موضوع اقتصاد و فرهنگ کتاب انجام داده که تقدیم می گردد.

اشاره:

محمد باقر انصاری، سال هاست در حوزه فرهنگ، هنر و ادبیات، می نویسد، ویرایش می کند، تدریس می کند و چند سالی است مدیر مرکز نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. او سه دورۀ متوالی برای مدیریت نشر پژوهشگاه، ناشر برگزیده کتاب سال حوزه (سال های 93-92-91) شده و جوایز و رتبه های متعددی کسب کرده است.

* متأسفانه این روزها در هوای فرهنگی کشور فاصله گرفتن مردم با کتاب بیشتر دیده می شود؛ تحلیل شما از این مسئله چیست؟

* کیفیت پایین آثار منتشره

اینکه گفته اند حال و روز کتاب این روزها حال و روز خوبی نیست، حرف درستی است. اما باید به این مسئله دوسویه، بلکه چندسویه، نگاه کرد؛ یعنی حال و روز کتابخوان را هم باید در نظر گرفت. ما ناشران و صاحبان حِرَف مرتبط، معمولاً از بُعد اقتصادی به این مسئله می نگریم؛ در حالی که نگاه اقتصادی یکی از دغدغه های جامعۀ کتابخوان است. دانش و تجربه ثابت کرده اند اگر نیاز وجود داشته باشد، انگیزه برای حرکت هم به وجود خواهد آمد. کتابی که حرفی برای گفتن دارد، مطالبش چسب و قیچی نیست، از اصول درست و فنی کتاب سازی پیروی می کند و زبان خوب و پیراسته ای دارد، اگر خوب معرفی شود، چرا نباید خوانده شود؟ چرا مخاطب از آن فاصله بگیرد؟ مشکل اینجاست که ما ابتدا خودمان را می بینیم؛ می گوییم چرا مردم کالاهای ما را نمی خرند؟ نگاه کنید، اگر کیفیت کالا خوب باشد، مردم حتی حاضرند تا مرزهای سرزمین شان بروند، خطرهای قاچاق را به جان و تن بخرند، اما کالای خوب نصیب شان بشود. مادری که دست پخت خوبی ندارد و آشپزی بلد نیست، نباید توقع داشته باشد فرزندش فقط خوراک خانگی بخورد. نباید مرتب از خود سؤال کند که چرا فرزندش به فست فود عادت کرده است. باید آشپزی یاد بگیرد؛ دست پختش را بهتر کند... . به نظر من یکی از دلایل این فاصله گیری، به تولیدهای کم کیفیت برمی گردد.

* عدم جذابیت در طرح و عنوان

نکته دیگر، ظرف و ظاهر این خوراک است. بی تعارف بگویم کتاب های ما اشتهاآور نیستند؛ گرافیک و ظاهر بیرونی و درونی مناسبی ندارند. کتاب باید دعوت کننده باشد. عنوان کتاب باید جذاب و دارای طرح زیبایی باشد. چون هر نشریه ای ابتدا دیده می شود و بعد خواند می شود. هر خوراکی ابتدا دیده و بوییده می شود و بعد خورده می شود. خوراک روح –کتاب- هم مانند خوراک تن و جسم است. گذشته از پرمایه بودن، باید طعم، مزه و ظاهر و چیدمان خوبی داشته باشد.

* مسائل اقتصادی

دلیل دیگر این فاصله گیری، مسائل اقتصادی است. به همان نسبت که رکود در بازارهای دیگر دیده می شود، به همان نسبت– و گاه شدیدتر– در بازار نشر و کتاب هم دیده می شود. در نسبت بخشی کتاب و کباب، هیچ گاه کتاب اولویت نمی یابد. تا نخست، بدن توان نیابد، روح به انگیزه و انگیزش نمی افتد؛ بنابراین می توان انتظار است با رونق اقتصادی، اقتصاد نشر و کتاب هم بهتر شود. در عین حال می توان خوراک را کوچک تر، فشرده تر و با تغییر برخی مواد، آن را مناسب با توان اقتصادی مخاطبان عرضه کرد. برای مثال تولید کتاب در قطع پالتویی و با کاغذ ایرانی، همچنین تبدیل آثار در دست نشر به دیجیتال و عرضۀ آنها در قالب الکترونیک که بهای اثر را تا یک پنجم کاهش می دهد، از جمله راه هایی است که می توان در این دوره به آنها تکیه کرد.

از دیگر راه هایی که مؤسسه بوستان کتاب نیز به سبب صبغۀ دینی و ضروری خود به آن دست یازیده است، عرضه کتاب و دراختیارگذاری آن به صورت قسطی است. طلبه ها هم از این طرح بسیار استقبال کرده اند. در هر حال این شرایط، توانسته به سود هر دو طرف، یعنی ناشر و مخاطب باشد. بنابراین اگر بخواهیم این فاصلۀ بین کتاب و مخاطب کم شود، باید برنامه ای درست برای بن مایه و محتوا، ظرف و ظاهر و رونق اقتصادی بریزیم.

* تصور می کنید برگزاری جشنواره ها، همایش ها و مراسمی چون نکوداشت هفتۀ کتاب، چه تأثیری می تواند در فرهنگ و اقتصاد کتاب داشته باشد؟

* عدم فرهنگ سازی در رسانه ها

هر حرکتی اگر بدون برنامه رُخ دهد- صرف نظر از تصادف - بی نتیجه خواهد بود؛ به ویژه حرکتی که هزینه هم داشته باشد. در این صورت، آسیب را هم باید به آن اضافه کنید.

فرهنگ کتاب و کتاب خوانی مقطعی ساخته نمی شود. نمی توان دل به این خوش کرد که با چند جشن و جشنواره، مردم کتاب خوان شوند. این فرهنگ نیاز به دستورالعمل دارد؛ دستورالعملی که فراسازمانی است. در این دستورالعمل تمام نهادهای فرهنگ ساز و فرهنگ بان، از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و صدا و سیما و مطبوعات، باید به کار گرفته شوند و هر یک طبق آن، به وظیفۀ ذاتی، میهنی و دینی خود عمل کنند تا بتوان به نتیجه یگانه ای که فرهنگ کردن و نهادینه سازی کتاب خوانی است، رسید.

تصور می کنید اگر کتاب و کتاب خوانی یکی از سه رکن اساسی فرهنگ کشورهای غربی مثل جمهوری چک است، از راه یارانه های دولتی و تخفیف های گاه به گاه رخ داده است؟؛ خیر. همه از راه دستورالعمل و طی زمان و برنامه ای بلندمدت اتفاق افتاده است.

* ترویج کتاب خوانی در فیلم های تلویزیون و سینما

برای مثال، سازندگان مجموعه های تلویزیونی وظیفه دارند در صحنه ای که یکی از شخصیت های اصلی یا فرعی را تنها یا در جمع نشان می دهد، در دست یا کنار او کتاب بگذارند. در طراحی های داخلی و چیدمان صحنه، کتابخانه یا دست کم قفسه ای از کتاب، وجودی جداناپذیر دارد. حتی اصحاب فرهنگ در پس ‌زمینه ای مصاحبه و گفتگو می کنند که کتاب و کتابخانه است. با این کار خود می خواهند بگویند کتاب برای ما مهم است؛ کتاب جزئی از زندگی ماست. این مسئله را ما به فرزندان خود هم می آموزیم. فرزندان ما و دیگرانی که به ما نزدیک اند، با ما همانندی می کنند و به مرور زمان این مسئله تبدیل به فرهنگ می شود.

اما همین مسئله را در ایران مقایسه کنید. در هر سه صحنه ای از یک فیلم یا مجموعه ای تلویزیونی، یک یا چند شخصیت در حال استفاده یا بازی با تبلت و تلفن همراه هستند. در چیدمان های صحنه، جز خانه های پدربزرگ ها و مادربزرگ ها خبری از کتاب نیست. نهایت نشان دادن کتاب، سر سفرۀ عقد و آن هم کتاب خدا، قرآن است. الگو را ما خود به مردم می دهیم. سبک زندگی را خودِ ما برای آنها تعریف می کنیم. باید توجه کنیم؛ حرکت فرهنگی، چه خوب و چه بد، تدریجی و گاه خزنده است. مخاطبان برنامه ها با شخصیت ها همذات پنداری و در کاربری وسایل و پوشش با آنها همانندی می کنند. این یعنی خطر برای کشورهایی که برنامه سازی شان تنها برای پرکردن اوقات روزمره مخاطبان است. این یعنی فرصت، برای آنهایی که می خواهند فرهنگ سازی و فرهنگ بانی کنند؛ آنهایی که چیزی به نام هویت، فرهنگ و ملت دارند.

به جای نوشتن و تدوین دستورالعمل و استفاده از کارشناسان خبرۀ جامعه شناس، روان شناس و مردم شناس، ما چه کرده ایم؟؛ تلویزیون خود را با سریال های کُره ای و انیمیشین های ژاپنی پر کرده ایم!. آیا می ‌دانید بخشی از هزینه ‌های هنگفت تولید این برنامه ‌ها را شرکت ‌های بزرگ و نامدار کره‌ ای و ژاپنی می ‌پردازند؟!. برای چه؟؛ برای اینکه وقتی قهرمان کُره ‌ای، شخصیت کُره ‌ای یا ژاپنی، قهرمان شمای مصرف کننده شد، کالای تولیدی کشور او هم کالای شما می ‌شود. این کالاها سالن ‌های پذیرایی و آشپزخانه ‌های شما را فتح می‌ کنند. در واقع متأسفانه ما داریم با دستان خود به دستورالعمل ‌های اقتصادی و فرهنگی کشورهای کُره و ژاپن عمل می ‌کنیم. جالب است بدانید بسیاری از این تولیدات به ظاهر فرهنگی، اما در اصل اقتصادی و تبلیغاتی، به رایگان و گاه با قیمتی بسیار پایین برای پخش در اختیار کشورهای دیگر قرار می‌گیرند و این، هشدار است.

در این میان، برگزاری جشنواره‌ ها و همایش ‌ها، تشنگی و گرسنگی را دوچندان می‌ کند. حال اگر بی ‌میلی وجود داشته باشد- که این بی‌ میلی گاه از سر بیماری است- دیگر تشنگی و گرسنگی و دوچندانیِ آن معنا پیدا نمی ‌کند.

* مؤسسه بوستان کتاب، امسال چند کتاب آمادۀ چاپ دارد؟ آیا برای بازچاپ آثار برنامه ‌ای دارید؟

در حال حاضر 150 کتاب در مراحل مختلف آماده سازی- اعم از ویرایش و صفحه آرایی‌- است که هر هفته، در صورت تأمین کاغذ، پنج کتاب چاپ و منتشر می ‌شود. با توجه به نیازسنجی و درخواست بازار نیز نزدیک به چهارصد اثر در نوبت بازچاپ است که آن هم مشروط به تأمین کاغذ، هفته به هفته چاپ و در فروشگاه ‌های کتاب عرضه می ‌شوند.

سیاست پیوسته مؤسسۀ بوستان کتاب، ابتدا بن مایه و محتوای آثار است؛ بنابراین ما شتابی برای چاپ کتاب، آن هم به هر قیمت نداریم. کتابی که در بازار نظیر و مانند دارد یا به کل بن ‌مایه و محتوای مناسبی ندارد، در اولویت سرمایه گذاری نیست. بنابراین بنده ترجیح می ‌دهم آثار گذشته را احیا و بازچاپ کنم تا بخواهم شمارۀ چاپ اولی ‌ها را روز به روز افزایش دهم.

* با توجه به آن که شما همزمان مدیریت نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مؤسسۀ بوستان کتاب را در اختیار دارید، وضعیت نشر پژوهشگاه را چگونه ارزیابی می کنید؟

بحمدالله به پشتوانۀ کلان سیاست‌ های درست و مدیریت شدۀ دفتر تبلیغات اسلامی و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، همچنین اعضای هیئت علمی دانشمند و فرهیخته و نیروی انسانی کارآمد، وضعیت نشر پژوهشگاه، در حال حاضر مطلوب و مناسب است. اما در عین حال حفظ آن نیازمند پشتوانه سازی و حمایت ‌های ذهنی و انگیزشی است. مطمئناً در آیندۀ نزدیک، گذشته از جایگاه فعلی خود، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی یکی از قطب ‌های مرجع تولید اندیشه ‌های نو در حوزۀ علوم انسانی و اسلامی خواهد بود و آن‌گاه، وظیفۀ مرکز نشر آن، خطیرتر از گذشته خواهد شد. ان شاءالله.

منبع: بوستان کتاب


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین