عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگویی:
«سلسله الذهب» تبلور روح استکبارستیزی است
آموزههای قرآن در سیره نظری و عملی ائمه معصومین(ع) که قرآن ناطق اند بروز و ظهوری خاص دارد، از آن جمله موضوع استکبارستیزی و طاغوتهای زمان در هر شرایط است.
عقیق:از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سیزدهم آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی با حجت الاسلام والمسلمین قاسم خانجانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و صاحب اثر«منابع شیخ مفید در گزارش های تاریخی»درباره شیوه استکبارستیزی امام رضا(ع) به گفتوگو پرداخته ایم که مشروح آن ، هم اینک پیش روی شماست. با توجه به شرایط خاص زندگانی امام رضا(ع) و ناگزیر بودن ایشان به ارتباط با دستگاه استکباریِ وقت که به نوعی جنگ نرم را علیه اهل بیت(ع) راه انداخته بود، آیا حضرت رضا(ع) نیز موضعگیریهای فرهنگی داشتهاند یا خیر؟بله، اقدامهای علمی فرهنگی حضرت رضا(ع) با توجه به شرایط و عصری که در آن قرار داشتند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، زیرا این دوره و همزمانی با مأمون عباسی، دوره گرایش حکومت به ترویج مباحث علمی است که نمود آن در توجه مضاعف دستگاه خلافت و اهل علم به ترجمه متون رومی، یونانی و ایرانی دیده میشود.وقتی به لحاظ علمی و فرهنگی، جامعه با چنین رویکردی روبهرو باشد، اینجا اگر امام معصوم (ع) نسبت به مباحث فرهنگی بی توجه یا در انزوا باشد، نمی تواند نقش امامت را بخوبی ایفا کند! بنابراین امام رضا(ع) متناسب با این تمایل و گرایش فکری جامعه به مباحث علمی فرهنگی توجهی خاص داشتند و میتوان گفت فعالیتهای علمی فرهنگی خود را در سه محور شکل دادند. این محورها کدامند و هر یک چگونه توطئههای فرهنگی استکبار زمان یعنی خلافت عباسی و شخص مامون را نقش بر آب کرده است؟- مأمون در این دوره هم به دلیل تمایل به ترویج علم و هم به دلیل تلاش پنهانی برای منزوی کردن ثامنالحجج(ع) به ترجمه متون روی آورد و نخستین اقدام مؤثری که گمان میکرد میتواند با آن حضرت(ع) را به انزوا کشاند و از فعالیت فرهنگی جامعه خارج کند، یعنی برگزاری مناظره با پیروان و دانشمندان ادیان و مکاتب را در دستور کار خود قرار داد.اگر حکومت میتوانست در این مسیر موفق عمل کند و امام رضا (ع) را به نوعی با این مناظرهها از چرخه علمی فرهنگی جامعه خارج کند، موفقیتش قطعی بود، چیزی که البته هرگز محقق نشد. جالب آنکه مهمترین هدف خلافت از برگزاری این مناظرات انزوای امام رضا(ع) و اثباتِ نداشتن علم توسط ایشان بود، زیرا به باور شیعه بالاترین سطح از علم در اهل بیت(ع) وجود دارد و مأمون میکوشید این باور را باطل کند، اما امام رضا(ع) با پیروزی در همه مناظرات به عنوان عالمِ بی چون و چرای زمان مشخص شدند، به گونهای که همه در برابر قدرت علمی ایشان سر تعظیم فرود آوردند!برای مثال وقتی با جاثلیق، اسقف بزرگ مسیحیان مناظره کردند در بحثهایی همچون نبوت به گونهای عمل کردند که جای هیچ حرفی برای او باقی نماند و چنین روشی در همه مناظرات ایشان حاکم بود که نه تنها اعتقاد شیعه، بلکه غیرشیعه را نیز به ایشان افزایش داد. محور دوم پاسخگویی به پرسشهایی است که در زمینههای گوناگون اعتقادی فقهی مطرح میشد تا به زعم مخالفان، ایشان را با چالش روبهرو کند، اما حضرترضا(ع) به همه آنها پاسخ منطقی میدادند و هیچ پرسشی بدون پاسخ باقی نمی ماند!محور سوم بحث هم روایات، احادیث و توصیه و سفارشهایی است که در قالب منبع معرفتی باارزش برای ما بر جای مانده است که امروزه هم از آنها میتوان در زمینههای مختلف فقهی، اخلاقی، کلامی و اعتقادی استفاده کرد و در منابع و مجامع حدیثی و کتب دست اول ما مانند «کافی» مرحوم کلینی و «من لایحضره الفقیه» شیخ صدوق وجود دارد.بنابراین، امام رضا (ع) در این سه محور فعالیتهای علمی فرهنگی خود را در مواجهه با استکبار زمان دنبال کردند که نقش بالایی در تثبیت و انتقال معارف اهل بیت(ع) دارد. اگر بخواهیم اوج استکبارستیزی را در سیره سیاسی- اجتماعی امام رضا (ع) بررسی کنیم به کدام فراز از زندگی ایشان باید نظر داشته باشیم و از آن الگو بگیریم؟- در الگوگیری از شیوه رفتاری و سیره ثامن الحجج(ع) در مواجهه با طاغوت و استکبار زمان، بهترین فراز حدیث معروف «سلسله الذهب» است؛ البته شاید در این حدیث این مفهوم نیامده باشد، اما براحتی میتوان برداشت کرد که ایشان در جمع بسیاری از افراد در نیشابور این حدیث را بیان میکنند و میفرمایند: «لا اله الا ا... قلعه و دژ من است و هر کس داخل این قلعه شود از عذاب من در امان خواهد بود» یعنی بجز خداوند یکتا هر قدرتی باطل و آنچه ماندگار و جاودان است و ارزش پرستیدن دارد، تنها خدای متعال است.سپس میفرمایند: «البته به شروطها و من از این شروط هستم» یعنی ایشان خود را از شروط ورود به قلعه لا اله الا ا... معرفی میکنند و نیز پذیرش ولایت اهل بیت (ع) را که در آن زمان تبلور تام در شخص ایشان داشت شرط در امان بودن در این دژ معرفی میکنند. بنابراین، در نگاه اهل بیت(ع) و حضرت رضا(ع) هر طاغوت و قدرت و استیلای دستگاه و حکومتی باطل است و بجز خدای متعال را نباید پرستید. در مرحله عملی نیز شخص حضرت رضا(ع) وقتی مجبور به پذیرش ولایتعهدی مامون شدند با قرار دادن شروطی، خود را از هر گونه وابستگی و یاری رساندن به حکومت دور و مبرا کردند.به عبارت بهتر عدم ورود ایشان به عزل و نصبها و دستورهای خلافت و حتی شیوه ایشان برای بیعت که معمول بیعت با زمامداران نبود همگی از ابراز نارضایتی ایشان برابر استکبار زمان حکایت دارد و با چنین رفتاری نشان دادند مخالف همکاری با دستگاه حکومت هستند.ایشان حتی در نماز عید که از شؤون حکومت است به گونهای حرکت کردند که خبر به مامون رسید اگر خواستار ادامه حکومت خود هستی، حضرت رضا(ع) را از نماز باز گردان! که مامون نیز به بهانه به زحمت افتادن امام رضا(ع) به آن حضرت(ع) اجازه اقامه نماز نداد، زیرا ایشان بر اساس سنت نبوی و علوی نه بر اساس سنت خلفا درصدد اقامه نماز عید بودند. آیا امروز هم که استکبار جنگ نرم و به تعبیر مقام معظم رهبری «ناتوی فرهنگی» را علیه ما در پیش گرفته است میتوان با تأسی به سیره حضرت رضا(ع) در مبارزه با طاغوت و استکبارستیزی، در این میدان پیروز شد؟- امام رضا(ع) با نمایش مخالفت با نوع حکومت طاغوت و استکبار آن زمان و نیز مبارزه منفی در کنار مخالفتهای عملی، در برابر استکبار مأمون و خلافت عباسی ایستادگی کردند و شیوه ایشان میتواند سرمشق و الگوی همه دوران باشد.یعنی اگر حتی شرایط به گونهای رقم خورد که ما به جای رودررویی و جنگ مستقیم، همانند امام رضا(ع) ناچار به کنار آمدن با استکبار و طاغوت شدیم و شرایط و مصلحت ایجاب نمی کرد که برخورد نظامی و جنگ مستقیم داشته باشیم، به گونهای عمل کنیم که همگان روحیه استکبارستیزی را در رفتار و گفتار ما درک کنند. می توان گفت حتی به نوعی مذاکرات هستهای چندماهه اخیر از این قبیل است، یعنی وقتی شرایط به گونهای است که نمی توان مستقیم وارد جنگ و مبارزه نظامی با قدرتهای استکباری شد، میتوان در کنار آنها حرکت کرد، اما به گونهای که خطوط مشخص باشد تا هم به اهدافمان برسیم و هم وارد جنگ نابرابر نشویم که نیروهای مؤمن از میان نروند، چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز این سیاست را دنبال کردند.منبع:قدس211008