۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۴ : ۲۰
عقیق: دهمین و آخرین مجلسِ
یازدهمین دوره «سوگوارۀ هنر و حماسه» با
سخنرانی حجتالإسلام علیرضا پناهیان، در پریس ولیعصرِ دانشگاه هنر برگزار شد.
حماسه را باید به دو بخش حماسههای سخت و حماسههای نرم تقسیم کنیم. در آخرالزمان، حماسههای نرم هم داریم. این حماسه خودش را در آنجایی که در میدان نبرد نیست، در روابط، در گفتوگوها، در انعطافپذیریها نشان میدهد.
حماسه یعنی خلاف مسیر شنا کردن
اساساً حماسه یعنی خلاف مسیر شنا کردن. از ویژگیهای حماسهها و حماسهسازان عالم این است که آنها طبق روال معمولی که دیگران به آدم و جامعه تحمیل میکنند، عمل نمیکنند. آنها جلوی باطل میایستند و حماسه خلق میشود. در حماسههای نرم، رفتارهایی خلاف آن طبیعت آخرالزمان میبینیم. طبیعت آخرالزمان، غربال و انتقام از باطل است. طبیعت آخرالزمان، نابود کردن باطل است. در دل همین طبیعت که نبردها به مرزها نزدیک میشود، شما میبینید حماسهسازان آخرالزمان، حماسۀ خاص دیگری خلق میکنند. آنها با سعۀصدر عجیبوغریب، با مهربانی فوقالعاده و با انعطافپذیری مثالزدنی، رفتار میکنند. یادمان باشد که این، کار را سخت میکند و البته ما باید از این سختی استقبال کنیم.
اصلاً من و تو که مرید اهلبیت(علیهمالسلام) هستیم، مگر به این سادگی باید اجازه بدهیم کسی در این غربال آخرالزمان بریزد یا کسی در این فتنههای آخرالزمان هلاک شود؟ صلابت خودت را برای پیگیری حق باید با ویژگی ممتاز دیگری [به نام سعۀ صدر] جمع بکنی. البته این، کار را سخت میکند، مظلومیت را هم چهبسا افزایش دهد؛ منتهی این زیبایی باید از دور دیده شود. باید این به یک نهضت فراگیر تبدیل شود. متأسفانه الآن اینطور نیست. مذهبیهای انقلابی، خوبیهای زیادی دارند که از دور پیداست و اگر نزدیک بشوی خوبیهای بیشتری را در آنها میبینی. ولی از دور که نگاه میکنی باید این خوبی [سعۀصدر] اینقدر برجسته باشد که خودش را نشان بدهد و دشمن هم اعتراف بکند. سربازان یزید گفتند ما هرچه بچههای امام حسین(علیهالسلام) را اذیت کردیم، یک نفر از آنها به ما ناسزا نگفت.
هیچچیزی ظهور را به تأخیر نمیاندازد، مگر بیانِ همۀ حق
در روایتی میفرمایند که هیچچیزی ظهور را به تأخیر نمیاندازد، مگر بیانکردنِ همۀ حق. خوب تو بیخود میکنی همۀ آن را میگویی! برای چه میگویی؟ میخواهی کُفرِ کافرها را دربیاوری؟ این هم یکجور راحتطلبی است دیگر. خودت را اینطوری به رخ میکشی که چه؟ راحتطلب! فکر کردی تو الآن خیلی عاشق حق هستی؟ الآن که حق دارد به اوج میرسد، الآن که حق در آستانۀ پیروزی نهایی است، اتفاقاً تو باید کمکم خودت را جمع بکنی. باید شرحصدر نیروهای انقلابی از دور دیده شود.
بالأخره شما میخواهید دعا کنید آقا تشریففرما بشوند دیگر؛ برای چه کسی بیاید؟ برای شما؟! شما جان ندارید خودتان را نگه دارید فحش ندهید. وقتیکه عصبانی شدی از باطل، چطور میخواهی حق را در جهان پیاده کنی؟ اینطوری که نمیشود! «آلَةُ الرِّئاسَةِ سِعَةُ الصَّدرِ»، یعنی آلت (وسیله) ریاست، سعۀ صدر است.
در روایات ما نکات بسیار عجیبی دراینباره هست. مثلاً میفرمایند: «إِذا تَفَقَّهَ الرَّفيعُ تَواضَعَ». تواضع کسی که صاحب رفعت و مقام است، به چیست؟ به این نیست که بگوید مردم من نوکر شما هستم، به این است که هر موضوعی را عمیقاً بررسی کند. این یعنی تواضع. تکبر یعنی چه؟ بررسینکردن. آنوقت شما میبینید طرف حزباللهی است؛ ولی تکبر دارد، آقا تکبرش کجا بود؟ چون یکدانه حرف نسنجیده زد. همین برای صاحبمقام، تکبر محسوب میشود.
این در نیروی انقلابی، یک تواضع است که وقتی مردم را نگاه میکند، حالِ مردم را رعایت کند، حس کند او چه میخواهد و چه میفهمد. او فریاد تو برای حقطلبی را خشونت میفهمد. الآن احساس میکند که تو اعصاب نداری. او حساب نمیکند که تو چقدر سلحشوری. فکر میکند که چقدر اخلاق تو بد است. چرا امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند کسی که یک بیت شعر برای ما بگوید، بهشت بر او واجب میشود؟ چون شعر لطیف است. وقتی آن حقایق در بستر شعر بیاید، زیبایی خود را نشان میدهد. ما همیشه باید در حال شعر گفتن دربارۀ مفاهیم ولایی باشیم.
نیازمند این هستیم که یک نهضت رفع سوءتفاهم ایجاد کنیم
باید بهشدت مراقبت کنیم. واقعاً در منطقۀ اکثریت هستیم، ولی باید مثل اقلّیتی عمل کنیم که هنوز هوس جذب دیگران را دارد. ما نیازمند این هستیم که یک نهضت رفع سوءتفاهم ایجاد کنیم. دشمنان ما خیلی تلاش میکنند تا سوءتفاهم ایجاد کنند. ما باید سعی کنیم این سوءتفاهمها را برطرف کنیم.
در زندگی فردی هم البته این مسائل خیلی خود را نشان میدهد. مثلاً در روایتها داریم که «من ساء خلقه ضاق صدره»، یعنی اگر اخلاق کسی بد باشد، سینهاش تنگ میشود. همچنین میفرمایند «الذکر یشرح الصدر»، یعنی ذکر، شرحصدر به آدم میدهد؛ یا «اَفضَلُ الذِّکرِ القُرآنُ بِهِ تُشرَحُ الصُّدورِ»، یعنی بهواسطۀ قرآن که بهترین ذکر است، شما میتوانید به خودتان شرحصدر دهید. قرآن کریم میفرماید: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ»، یعنی اگر قرآن بر کوه نازل شود، روی زمین پودر میشود. کوه هم باشد، نرم میشود. این نرمخویی را پای قرآن اگر به دست نیاوریم، یعنی مشکل داریم. چقدر شیرین است که انسان از مهربانی کتک بخورد و مظلومیت را تحمل کند. اینها جنس حماسههای آخرالزمان است.
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: چه خبرتان است از این ناراحتیها و برائتهایی که از همدیگر دارید؟ چرا از دستِ هم ناراحت میشوید؟ خب بعضی از مؤمنین بهتر از بعضی دیگر هستند. خب بعضی بیشتر نماز میخوانند. چرا از هم بیزار هستید؟ و بعد میفرمایند: بصیرت بعضی بیشتر از بعضی دیگر است و درجات مختلفی دارند. دلیل نمیشود که به کسانی که اندازۀ ما نمیفهمند، فحش دهیم.
مهم این است که حرف حق را قشنگ ارائه دهید
سعۀصدر و شرحصدر به معنای این نیست که از حرف حق کوتاه بیاییم و جلوی باطل نایستیم. مهم این است که حرف حق را قشنگ ارائه دهید و قشنگ جلوی باطل بایستید. یعنی ما توان این را داریم که مثل حضرت زینب(سلاماللهعلیها) که به آن زیبایی جلوی ابنزیادِ باطل ایستاد، در مقابل باطل ایستادگی کنیم؟ واقعاً خیلی ظرفیت میخواهد.
حالا برویم سراغ کسانی که با ما بد هستند. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند: اگر من ببینم کسی جدم علی(علیهالسلام) را سبّ میکند، از او فاصله میگیرم و راهم را تغییر میدهم. وقتی فارغ شد و عصبانیتش فروکش کرد و فحش نداد، با او مصافحهکردن را شروع میکنم. در لحظۀ فحش از او فاصله میگیرم، ولی نهتنها گردنش را نمیزنم، بلکه بعد میآیم و با او دست میدهم. امام صادق(علیهالسلام) در جایی سفارشی میفرمایند: هرکدام از شیعیان ما را دیدید، به آنها بگویید با مردمان خیلی خوب برخورد کنند. مراد از مردم، افرادی هستند که ولایتمدار نیستند. پس میفرمایند: راست بگویند و امانت را بدهند. آنوقت مردم میگویند ببین این جعفری است، ولایتمدار است. میفرمایند: اگر مردم دربارۀ تو اینطور بگویند، من خوشحال میشوم و در دل من شادی قرار میگیرد. بعد میفرمایند اگر کسی اینطور نباشد، مردم میگویند «هذا ادب الجعفر» و عار و ننگ آن بر سر ما میآید.
اگر به فضای حماسۀ جدیدی که میخواهیم خلق کنیم، دقت کنیم، میبینیم ترکیبی است از شرحصدر و صلابت. این چند ویژگی را باید باهم ترکیب کنیم. باید صلابت و سماحت را باهم ترکیب کنیم. بگذارید مردم ببینند تو ازیکطرف اینقدر برای حق میمیری و از طرف دیگر اینقدر آقایی!
این دو مسئله را باید برای خودت حل کنی: رزق و رنج
مؤمن چطور میتواند اینقدر سماحت و صلابت داشته باشد. اول اینکه مسئلۀ رزق و روزی برای مؤمن حل شده است و دوم اینکه مسئلۀ رنج هم برای او حل شده است. رنجی اگر هست، از جانب خدا به من میرسد. لذا اگر کسی بر من رنجی وارد کند، من از او ناراحت نمیشوم. اگر رزق شما کم بشود، چه کسی رزق شما را کم کرده است؟ خدا. مسئلۀ رزق و مسئلۀ رنج باید برای شما حل شود. مؤمن چرا اینقدر سعۀصدر دارد؟ اگر یکی آبروی تو را برده است، کفرت درنیاید؛ آبرویت دست خداست. اگر بخواهد به کسی عزت بدهد، تمام دنیا هم جمع بشوند، نمیتوانند کاری کنند و بالعکس. این دو مسئله را باید برای خودت حل کنی: رزق و رنج.
امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) تشریففرما خواهند شد. شما با انعطافپذیری توأم با صلابت خودتان قبل از ظهور باید کاری کنید که وقتیکه شمشیر صلابتِ حضرت بعد از ظهورش میخواهد خیلی از گردنها را بزند، این شایعه دربارۀ حضرت پا نگیرد که حضرت مهدی(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) خشونتآمیز برخورد میکند. مردم باید بعد از اینکه شما را ببینند، بگویند نه، یارانش را نگاه کن. شما فرض بفرمایید آیتالله بهجت کنار امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) باشد، دیگر کسی جرئت نمیکند این حرف را بزند. بهسمت حق رفتن با این نرمی در کنار صلابت، از جنس حماسۀ آخرالزمانی است.