کد خبر : ۶۴۶۷۲
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۸
عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) تشریح کرد؛

قدرت «اشک» در جاودانه شدن پیام عاشورا

بی شک زنده ماندن یاد و نام عاشورای حسینی بیش از هر چیز مرهون زحمات و تلاش های بی دریغ حضرت سجاد(ع) است...
عقیق:بی شک زنده ماندن یاد و نام عاشورای حسینی بیش از هر چیز مرهون زحمات و تلاش های بی دریغ حضرت سجاد(ع) است که در آن خفقان سیاسی اجازه نداد حقیقت کربلا و چرایی و فلسفه آن مسکوت بماند و آن را برای همه تاریخ به شیوه‌های مختلف تبیین کرد؛ از این رو و به مناسبت سالروز شهادت آن امام همام(ع) با حجت الاسلام والمسلمین محسن رنجبر، عضو هیأت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) به گفت‌وگو 
پرداخته ایم که  هم اینک پیش روی
 شماست.

  با توجه به شرايط خفقان و سلطه بني اميه در زندگاني حضرت سجاد (ع) ايشان ازچه  راهي براي رساندن پيام کربلا استفاده کردند، شيوه حضرت (ع) براي انتقال ارزش هاي عاشورايي چه بود؟
دوران امامت امام سجاد(ع) را مي‏توان به سه مرحله تقسيم كرد: مرحله اول، دوره كوتاه اسارت بود، كه از عصر عاشورا تا بازگشت اهل بيت به مدينه ادامه داشت، در اين دوره امام سجاد(ع) رسالت بزرگ خود را، كه افشاي چهره پليد امويان و جنايتهای هولناكشان در حق پدر بزرگوارش، امام حسين‏(ع) و ياران باوفايش بود، با ايراد خطبه‏هاي روشنگرانه در كنار عمه‏ اش حضرت زينب‏(س) و ديگر اهل بيت به انجام رساند.
در دو دوره بعدي، با زنده نگه‏داشتن ياد و خاطره اين واقعه جانگداز، به آن عمق بيشتري بخشيد، نخست از طریق  ايراد خطبه‏هاي روشنگرانه و افشاگرانه؛ یعنی امام سجاد(ع) به همراه ديگر اهل بيت به منظور ابلاغ پيام عاشورا، چهره ظالمانه دستگاه اموي را با ايراد خطبه‏ هاي آتشين، افشا كردند آن هم سه موضع كوفه، شام و مدينه. برای مثال آمده است: هنگامي اهل بيت را دست بسته به مجلس يزيد وارد كردند و ايستاده نگه داشتند، امام سجاد(ع) رو به يزيد كرده، فرمودند: «تو را به خدا قسم، چه گمان مي‏بري به رسول خدا(ص) اگر ما را به اين حال ببيند؟»
اين جمله امام‏(ع) قلب حاضران را لرزاند و همه به گريه افتادند و يزيد حيا كرد و دستور داد بند از آنان بردارند!
خطبه های ایشان تأثیر شگرفی در روشنگری و بیداری مردم داشت تا جایی که به نقل تاریخ خطبه امام سجاد(ع) ضربه محكمي بر حكومت اموي وارد كرد؛ آنچه تا آن روز يزيد و پدرش، معاويه عليه اهل بيت(ع) تبليغ كرده بودند، با سخنان روشنگرانه امام‏(ع) خنثي شد و گروه زيادي از شاميان فهميدند كه اسرا، خويشاوندان رسول خدا (ص) و اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانانند و هيچ دليل قانع كننده‏اي برای كشتن آن‏ها وجود نداشته است.

 رویکرد حضرت سجاد (ع) در مدینه چگونه بود و چطور عاشوار و کارکردهای آن را تبیین کرده، سعی می کردند این نهضت را زنده نگاه دارند؟
امام سجاد(ع) چون به مدينه رسيد، در خطبه‌ای بعد از ذكر نام خدا و حمد و ستايش الهي  اين گونه فرمودند: «اي مردم! به راستي خداوندي كه سزاوار ستايش است، ما را به مصيبت‏های بزرگي كه رخنه‏اي عظيم در اسلام پديد آورد، آزمود، اباعبدا...(ع) و جوانان و يارانش به شهادت رسيدند و زنان و فرزندانش اسير شدند، سر شهدا را در شهرها بر بالاي نيزه گردانيدند، اين مصيبتي است كه هيچ مصيبتي بدان نرسد...»
به طور کلی، مضمون خطبه ایشان در مدينه، بيان فاجعه دردآوری است كه اتفاق افتاده و مظلوميتي كه واقع شده، بود و بايد در سينه‏ها ثبت گشته و غم و اندوه آن فراموش نشود، امام‏(ع) اهل مدينه را به برپايي عزا، ماتم و مصيبت مي‏خواند اينجا از معرفي خويش، خاندان و بيان فضايل خبري نيست؛ زيرا مردم مدينه، به حد كافي با اهل بيت(ع) آشنا و به فضايل آنان آگاه هستند. اهل مدينه جنايت كربلا را دورادور شنيده به عمق فاجعه پي نبرده‏اند، از اين رو، عمق فاجعه، براي آن‏ها بايد شكافته شود؛ و امام‏(ع) بر اين مطلب، تكيه داشتند.

 اينکه امام سجاد (ع) در هر موضع و موقعيتي بر مصایب کربلا مي گريستند، آيا صرفاً جنبه حزن و اندوه داشت يا گريه هاي حضرت (ع) کارکردي فراتر داشته است؟
آن حضرت (ع) براي زنده ماندن ياد و  خاطره شهدای کربلا که در واقع يک نوع مبارزه منفي بر ضد حکومت اموي بود، بسيار مي‌گريستند. آنان،  چنانکه هنگام افطار، براي امام سجاد(ع) غذا و آب مي‏آوردند و مقابل آن بزرگوار مي‏گذاردند، تا نگاه حضرت(ع) به آب و غذا مي‏افتاد، مي‏فرمود: «به خدا قسم پسر پيامبر(ص) گرسنه و تشنه كشته شد.» و پيوسته اين جمله را تكرار مي‏كرد و اشك مي‏ريخت تا غذا و آب با اشك ديدگانش مخلوط مي‏شد و اين روش ادامه داشت تا حضرت(ع) از دنيا رفتند.

 امام‏(ع) بيست‏ سال بر مصيبت پدرش گريست و هر وقت غذا جلوي حضرت(ع) مي‏گذاشتند، گريه مي‏كرد؛ روزي يكي از غلامان ايشان گفت: اي فرزند رسول خدا(ص)! آيا غم و اندوه شما پاياني ندارد؟
حضرت(ع) فرمودند: «واي بر تو! يعقوب دوازده فرزند داشت كه يكي از آنان ناپديد شد، در مصيبت فراق او مويش سپيد، كمرش خم و چشمانش نابينا شد؛ در حالي كه فرزندش زنده بود، ولي من ناظر شهادت پدر، برادر و هفده نفر از خاندانم بودم با اين همه، چگونه حزن و اندوهم تمام شود و گريه‏ام كم گردد.»
هر چند گريه‏ هاي امام سجاد(ع) و ديگر اهل بيت(ع) ريشه‏هاي عاطفي داشت؛ اما بدون ترديد، اين گونه برخورد امام‏(ع) با اين مسأله بازتاب سياسي داشت. يادآوري اين فاجعه، مانع از فراموشي ظلم و جنايت حاكمان اموي بود؛ زيرا وقتي شخصيتي چون امام سجاد(ع) با آن عظمت، گريه مي‏كرد، افرادي كه اين گريه‏ها را مي‏ديدند و يا مي‏شنيدند، اگر علت آن را مي‏دانستند، ناخودآگاه، حادثه كربلا و مظلوميت اهل بيت(ع) و هتاكي و ستمگري خاندان اموي در خاطرهاشان تداعي مي‏شد و اگر علت آن را نمي‏دانستند، اين سؤال مهم در ذهنشان نقش مي‏بست كه «چرا امام‏(ع) با اين درجه و مقام، اين همه گريه مي‏كند؟» بي‏شك، او فقط براي از دست دادن عزيزانش گريه نمي‏كند؛ چه اينكه مي‏داند مرگ حق است و رسيدن به مقام قرب الهي و در جوار حق بودن، آرزوي هر بنده صالح خداست، پس بدون شك گريه او علت مهمي دارد و آن هم جز زنده نگه‏داشتن حماسه عاشورا، چيز ديگري نيست
امام‏(ع) علاوه بر خويشتن، ديگران را نيز به شركت در اين مبارزه فرا مي‏خواند و مي‏فرمود:«هر مؤمني كه به جهت كشته شدن امام حسين‏(ع) اشك‏هايش بر گونه جاري شود، خداوند او را ساليان طولاني در غرفه‏هاي بهشت مسكن مي‏دهد و هر كس به جهت مصيبت‏هايي كه بر ما رفته است، اشك‏هايش بر گونه جاري شود، خداوند او را در جايگاه صدق و راستي مسكن مي‏دهد.»

 آیا ادعیه عرفانی آن حضرت (ع) بویژه صحیفه سجادیه را نیز می توان ذیل مبارزات سیاسی ایشان قلمداد کرد؟
عصر امامت حضرت سجاد(ع)، عصري بود كه اختناق و خفقان سرتاسر جامعه اسلامي را فرا گرفته و حاكمان اموي، امام‏(ع) را خانه نشين كرده و در خانه ايشان را به روي شيعيان بسته و نمي‏گذاشتند مردم، از معارفِ الهي حضرت(ع) استفاده کنند، اما امام زين العابدين‏(ع) همچون ديگر امامان معصوم(ع)، دست از رسالت خويش بر نداشته طریق دعا را در پیش گرفتند که بي‏شك، حتي از جهاد با شمشير و نبرد با سلاح گرم، مهم‏تر و مؤثرتر بود؛ چرا كه امام‏(ع)، با اين سبك از بيان، كه تمام انديشه‏ها را به خود جلب كرد و توانست جلوي سيل ويرانگر اعمال ستمگراني را كه به ناحق برگردن مردم سوار شده بودند، بگيرد اين دعاها و مناجات‏ها به نام صحيفه سجاديه معروف است و پس از قرآن كريم و نهج البلاغه بزرگ‏ترين و غني‏ترين گنجينه حقايق و معارف الهي به شمار مي‏رود؛ به طوري كه از گذشته‏ هاي دور، از طرف علما و دانشمندان برجسته ما، اخت القرآن، انجيل اهل بيت(ع) و زبور آل رسول(ص) نام گرفته است.


منبع:قدس
211008

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین