۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۱۱
و این از الطاف الهی است که این دو بزرگوار را برای هم و در شأن هم آفرید، با اینکه فاطمه خواستگاران زیادی از رؤسا و بزرگان اعراب عصر خود داشت راضی شد با علی(ع) که از نظر مادیات دنیوی زرهای بیش نداشت ازدواج کند؛ ازدواجی که در جشن و سرور آن، ساکنان آسمانها به شادی و هلهله پرداختند و آیات قرآنی سر دادند، چرا که أمر فاطمه در مسأله ازدواج به دست خداوند بود(2)، آری ازدواجی که بین فاطمه و علی صورت گرفت، عقدش در ملکوت آسمان ها بسته شد.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره چگونه برگزار شدن مراسم ازدواج دو دریای نور مینویسد:
اما مراسم این عروسی آسمانی، بسیار ساده و بیآلایش بود و حفظ نور الهی و قرآن زینتبخش آن بود، امیرمؤمنان(ع) میفرماید: با مقداری از پول همان زرهی که فروخته بودم به هنگام مراسم عروسی مقداری روغن و خرما و کشک خریداری کردم، سپس پیامبر شخصاً آستین را بالا زد و سفره تمیزی طلبید و آنها را با هم با دست خود مخلوط کرد و غذایی تهیه کرد و با همان غذا از مردم پذیرایی به عمل آورد و خود امیرمؤمنان مأمور شد، مردم را به جشن عروسی دعوت کند، وقتی که همه به مسجد آمدند صدای خود را بلند کرد و فرمود: «اجیبوا الی ولیمة فاطمة»(3)، شما را به میهمانی عروسی فاطمه دعوت میکنم، همه آمدند و از آن غذای کم تناول کردند و سیر شدند.
از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمود: وقتی که عزم ازدواج با فاطمه را کردم، حیا و خجالت مانع اظهار میشد؛ روزی پیامبر اکرم(ص) مرا دعوت کرد، فوری اجابت کردم، وقتی که وارد شدم مشاهده کردم که حضرت(ص) خیلی شادمان است، عرض کردم سبب این شادمانی چیست؟ فرمودند: جبرئیل پیشم آمد، دو قطعه از سنبل بهشت به من داد که خیلی خوشبو بودند، سپس آنها را از من پس گرفت، علتش را پرسیدم گفت: خداوند ساکنان بهشت را دستور داده که جنت را زینت کنند با انواع عطرها و فرشها و نهرها و... و به حورالعین بهشتی دستور داده سوره طه و یاسین را با صدای بلند بخوانند.
سپس منادی با نوای بلند صدا کرد: آگاه باشید که امروز روز ولیمه عروسی فاطمه بنت محمد(ص) و علی بن ابیطالب است... .(4)
پینوشتها:
1. نیشابوری، محمد فتال، روضة الواعظین، قم، منشورات رضی، بی تا، ص146.
2. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، قم، جامعه مدرسین، 1411ق، ص343.
3. طبرسی، محمد بن جریر، شیعی، دلائل الامامة، قم، دارالذخائر، بی تا، ص13.
4. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، الوفاء، 1403ق، ج101، ص87 ـ 88.