عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۶۱۷۱۱
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۵
يحيي بن اكثم كه از اين همه تقسيم ‌بندي جاخورده بود، عجز و درماندگي در صورتش پيدا شد و زبانش به لكنت افتاد.
عقیق: بعد از شهادت امام رضا عليه السلام، شيعيان در خانه «عبدالرحمن بن حجاج» گرد آمدند. در اين جلسه «ريان بن صلت»(1)، «صفوان بن يحيى»(2)، «محمد بن حكيم» و «يونس بن عبدالرحمن»(3) حضور داشتند و براى مصيبت بزرگ شهادت امام رضا عليه الصلوة و السلام مى گريستند و درباره موضوع امامت با يكديگر سخن مى‏ گفتند. «يونس بن عبدالرحمن» رو به جمع حاضر كرد و گفت: گريه را كنار بگذاريد و به كسى كه بتوان مسائل و مشكلات را به او ارجاع داد، رو كنيد و تا زمانى كه اين كودك- يعنى حضرت امام جواد عليه الصلوة و السلام- بزرگ شود و خود امامت را به عهده گيرد، از آن شخص پيروى كنيد. در اين هنگام ريان بن صلت از جاي خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مومن به امام جواد عليه السلام نشان مي دهي، ولي پيداست كه در امامت او ترديد داري! اگر امامت وي از جانب خدا باشد، طفل يك روزه هم به منزله شيخ است و اگر از طرف خدا نباشد، حتي اگر هزاران سال هم عمر كرده باشد، مانند ساير مردم است.(4)

خدعه هاي ناكام دشمن
در پي حل اين معضل بود كه همه نگاه ها به سمت وجود مقدس امام جواد عليه السلام كه در آن زمان كودكي 8 ساله بودند، منعطف گرديد. از سويي ديگر پس از ازدواج اجباري حضرت جوادالائمه عليه السلام با امّ الفضل، دختر مامون، عملاً همان شرايط دوران ولايتعهدي ظاهري پدر بزرگوارشان، براي آن حضرت نيز به وجود آمد. درست است كه مراقبتها و كنترلهاي خباثت آميز مامون اين بار تا درون منزل امام جواد عليه السلام هم نفوذ كرد ولي با اين حال، فرصت مناسبي هم براي آن حضرت محقق شده بود تا تفوّق و برتري مكتب تشيع را در مناظرات علمي با دانشمندان جيره خوار درباري به اثبات برساند.
مساله اي كه باعث شده بود مامون و اطرافيانش را نسبت به شكست و تحقير حضرت ابن الرضا عليهماالسلام در اين مناظرات به طمع بياندازد، سنّ كم ايشان بود. به همين دليل است كه آنها مي كوشيدند با تشكيل مجالس مناظره، آن حضرت را در مقابل دانشمندان بزرگ قرار دهند تا شايد در پاسخ به برخي از پرسش ها درمانده شوند و شيعيان را در اعتقاد خود به وجود علم الهي در نزد ائمه عليهم السلام به چالش بكشانند.

مناظره اي كه در تاريخ درخشيد
از جمله مناظرات امام جواد عليه السلام مي توان به مناظره با يحيي بن اكثم دانشمند و فقيه پرآوازه آن زمان اشاره كرد. مأمون مجلسي را براي آزمايش مقام علمي امام جواد عليه السلام با حضور يحيي بن اكثم و گروه هاي مختلف مردم تشكليل داد. امام جواد عليه السلام نيز در حالي كه نُه سال بيشتر نداشت وارد مجلس شد و در جايگاه مخصوصي كه به سفارش مأمون برايش درست كرده بودند نشست.
يحيي بن اكثم شروع به صحبت كرد و با اجازه مامون از امام عليه السلام اين سوال را پرسيد: حكم شخص مُحرمي كه حيواني را صيد كرده و كشته چيست؟
امام جواد عليه السلام فرمود: اين صيد را در منطقه حَرَم كشته است يا در خارج از حرم؟ حكم كشتن صيد را مي ‌دانسته يا نمي دانسته؟ عمداً كشته يا غيرعمد؟ شخص مُحرِم، آزاد بوده يا بنده؟ كودك بوده يا بزرگسال؟ بار اولش بوده يا سابقه داشته؟ حيوان كشته شده، پرنده بوده يا خير؟ كوچك بوده يا بزرگ؟ آيا شخص مُحرِم به كارش اصرار دارد يا پشيمان است؟ صيدش را در شب كشته يا در روز؟ آيا شخص، در احرام عمره بوده يا در احرام حج؟
فردى كه اهليت نيل به جايگاه عصمت را يافته، دانش و معرفت او به پايه ‏اى رسيده كه باطن همه‏ امور و اشياء را به عيان و شهود درك نموده و در بُعد فردى آنچنان به عواقب و پيامدهاى گناه بصيرت يافته كه ممكن نيست بدان اقبال كرده و شوق پيدا كند.
يحيي بن اكثم كه از اين همه تقسيم ‌بندي جاخورده بود، عجز و درماندگي در صورتش پيدا شد و زبانش به لكنت افتاد. همه حضار متوجه درماندگي‌ اش شدند. پس از پايان مجلس، وقتي تنها عده‌ كمي از خواص حضور داشتند، مامون از امام جواد عليه السلام خواست تا ايشان هم از يحيي سؤالي بكند.
امام جواد عليه السلام به يحيي فرمود: بپرسم؟
يحيي گفت: هر طور ميل شماست. اگر توانستم جواب مي ‌دهم وگرنه از شما استفاده مي‌ كنم.
امام جواد عليه السلام پرسيد: مردي در ابتداي روز به زني حرام بود، پيش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشاء حلال شد، نيمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حكم اين زن چيست؟ و چرا پيوسته حلال و حرام مي‌ شد؟
يحيي گفت: سوگند به خدا جوابش را نمي ‌دانم. اگر مايل هستيد، پاسخ بفرماييد تا بهره ببريم.
امام جواد عليه السلام فرمود: اين زن يك كنيز بود. مردي بيگانه او را در ابتداي روز خريد و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد كرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج كرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره (5) كرد و حرام شد. وقت عشاء كفاره ظِهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع كرد و حلال شد. (6)

پي نوشت ها:
1- ريان بن صلت از اصحاب امام رضا عليه السلام بود و در زمان آن حضرت مي زيسته است. ريان گذشته از منزلت روايي كه نزد عالمان شيعي داشت، از سوي امامان معصوم عليهم السلام نيز مورد تكريم قرار گرفته است.
2- او از ياران و راويان امام كاظم و امام رضا و امام جواد عليهم السلام و وكيل حضرت رضا و امام جواد عليهماالسلام بود و در سال ۲۱۰ ه ق در مدينه درگذشت. امام جواد عليه السلام به او توجهي خاص داشت و پس از درگذشت وي، كفن و حنوط براي او فرستاد و به اسماعيل پسر امام كاظم عليه السلام دستور داد بر او نماز بخواند و در روايتي خشنودي خود را از او بيان فرموده است.
3- يونس بن عبدالرحمن وكيل حضرت امام رضا عليه الصلوة و السلام بود. و در زمره اصحاب خاص به شمار مى‏ رفت. حضرت امام رضا عليه الصلوة و السلام، ياران خود را به منظور آموختن معالم دينشان، به سوى او مى ‏فرستادند و سه بار براى وى بهشت را ضمانت فرمودند. مقام و منزلت وي در نزد شيعه چنان والاست كه برخي خواسته اند اين اتفاق را اينگونه توجيه كنند كه مقصود «يونس»، از جمله «گريه را كنار بگذاريد» كه «ريان» متوجه آن نشد؛ امتحان و آزمايش حاضران در مجلس بود تا او بداند كه مخاطبين وي در چه سطحي از معرفت قرار دارند.
4- اثبات الوصية ص 220.
5- ظِهار نوعي طلاق مرسوم در زمان جاهليت بوده است كه مرد در اين نوع طلاق به همسرش مي‌گويد: «ظَهركِ عَليّ كَظَهر أمّي عَليّ» يعني، پشت تو نسبت به من، همانند پشت مادرم به من هست؛ همان ‌طور كه آميزش با او حرام است، انجام اين عمل با تو نيز بر من حرام است و با گفتن اين عبارت زن تا ابد بر همسرش حرام مي ‌شود قرآن كريم اين نوع از طلاق را "سخني زشت و باطل" معرفي كرده(مجادله/2) و اگر فردي اين عمل را انجام داد، براي رجوع مجدد به همسرش، بايد كفاره عمل قبيح خود را بپردازد.
6- بحار الانوار، ج 50، ص 78 - 74
منبع: تبيان
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین