۱۱ آبان ۱۴۰۳ ۲۹ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۰۵
واژه «شفاعت» در قرآن کریم با ترکیبهای مختلف؛ مانند «الشفاعة»، «شفاعة» و «شفاعتهم» سیزده بار مورد استفاده قرار گرفته است. «شفع»، در لغت به معناى منضم کردن چیزى به چیزى دیگر است.
عقیق:واژه «شفاعت» در قرآن کریم با ترکیبهای مختلف؛ مانند «الشفاعة»، «شفاعة» و «شفاعتهم» سیزده بار مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه در هر سیزده مورد تکرار آن در قرآن آمده، تنها به فتح «شین» است. همچنین حدود سی واژگان از ریشه «شفع» در قرآن وجود دارد.
«شفع»، در لغت به معناى منضم کردن چیزى به چیزى دیگر است. و «شفاعت»، ضمیمه شدن فردی به فرد دیگری است برای کمک گرفتن از وی. شفاعت عمدتاً در جایی به کار میرود که کسی که از مقام بالاتری برخوردار باشد ضمیمه به فردی میشود که مقامش پایینتر از او است. [۱]
از همین معنا سرچشمه میگیرد معنای اصطلاحی آن در فرهنگ قرآن؛ یعنی شفاعت در اصطلاح، واسطه شدن یک فرد میان خداوند و مخلوق برای رساندن خیر یا دفع شر. و همین است معنای شفاعت در قیامت: «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً».[۲] از شفاعت بىنصیباند، مگر آن کس که با خداى رحمان پیمانى بسته باشد.
«لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ»؛ [۳] در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمىبخشد، جز کسى که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است. البته دهخدا به نقل از ناظم الاطباء، شِفا
پی نوشت ها:
[۱] راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المعت به کسر شین را به معنای همدیگر را طلب شفعه کردن، نقل کرده است. [۴]
فردات فی غریب القرآن، ص ۴۵۷، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیه، ۱۴۱۲ ق. «الشّفع ضمّ شىء الى مثله». و الشَّفَاعَةُ: الانضمام إلى آخر ناصرا له و سائلا عنه، و أکثر ما یستعمل فی انضمام من هو أعلى حرمة و مرتبة إلى من هو أدنى. و منه: الشَّفَاعَةُ فی القیامة.
[۲]. مریم، ۸۷.
[۳]. طه، ۱۰۹.
[۴]. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، واژه «شفاعة».
منبع: اسلام کوئست
211008
«شفع»، در لغت به معناى منضم کردن چیزى به چیزى دیگر است. و «شفاعت»، ضمیمه شدن فردی به فرد دیگری است برای کمک گرفتن از وی. شفاعت عمدتاً در جایی به کار میرود که کسی که از مقام بالاتری برخوردار باشد ضمیمه به فردی میشود که مقامش پایینتر از او است. [۱]
از همین معنا سرچشمه میگیرد معنای اصطلاحی آن در فرهنگ قرآن؛ یعنی شفاعت در اصطلاح، واسطه شدن یک فرد میان خداوند و مخلوق برای رساندن خیر یا دفع شر. و همین است معنای شفاعت در قیامت: «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً».[۲] از شفاعت بىنصیباند، مگر آن کس که با خداى رحمان پیمانى بسته باشد.
«لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ»؛ [۳] در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمىبخشد، جز کسى که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است. البته دهخدا به نقل از ناظم الاطباء، شِفا
پی نوشت ها:
[۱] راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المعت به کسر شین را به معنای همدیگر را طلب شفعه کردن، نقل کرده است. [۴]
فردات فی غریب القرآن، ص ۴۵۷، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیه، ۱۴۱۲ ق. «الشّفع ضمّ شىء الى مثله». و الشَّفَاعَةُ: الانضمام إلى آخر ناصرا له و سائلا عنه، و أکثر ما یستعمل فی انضمام من هو أعلى حرمة و مرتبة إلى من هو أدنى. و منه: الشَّفَاعَةُ فی القیامة.
[۲]. مریم، ۸۷.
[۳]. طه، ۱۰۹.
[۴]. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، واژه «شفاعة».
منبع: اسلام کوئست
211008