۱۴ مهر ۱۴۰۳ ۲ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۱۲
همسر امام خمینی در خاطرات خود به خواستگاریهای مکرر امام از ایشان و ناراحتی پدرشان از عدم پاسخ مثبت به امام، اشارهکرده و نکات شیرین و خواندنی را مطرح میکند.
عقیق:بانو خدیجه همسر مرحوم امام خمینی (ره) در خاطرات خود، به خواستگاریهای پنجگانه امام خمینی برای ازدواج اشارهکرده و میگوید: صبح بود، در را زدند، آقاجانم بود. بدون اطلاع آمده بود، خیلی گرفته و ناراحت بود. من و خانممامانی (مادربزرگم) با خوشرویی از ایشان استقبال کردیم.
بعد از کمی استراحت شروع کرد به اینکه: «باز این آقای سید احمد لواسانی [رفیق امام خمینی و واسطه ازدواج امام] از قم آمده است، برای بار پنجم» و بعد پدرم با اعتراض گفت: «9 ماه است که این جوان را معطل کردهاید و بلاتکلیف گذاشتهاید. سید روحالله گفته است که اگر از این مورد بگذرد دیگر ازدواج نخواهد کرد.» بعداً صدایش را کمی بلندتر کرد که: «چون این سید چشمش به این اینجاست، به جدش خوشبخت نخواهی شد!»
او عکس داماد را هم با خودش آورده بود. آخر، یکی از حرفا این بود که ما داماد را ندیدهایم. دست کرد در جیبش و عکس را دست من داد.
آقاجانم عجیب اصرار میکرد. او از معمم خوشش میآمد و همیشه میگفت من دوست داردم یک پسر و یک داماد معمم داشته باشم، ولی هنوز دختران فراوان داشت، چرا به من پیله کرده بود؟! عمده این بود که سید را پسندیده بود و دختر اول هم من بودم.[1]
پی نوشت:
[1] - بانوی انقلاب خدیجهای دیگر (زندگینامه سرکار خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی ره)، علی ثقفی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1393، ص 43
منبع:مشرق
بعد از کمی استراحت شروع کرد به اینکه: «باز این آقای سید احمد لواسانی [رفیق امام خمینی و واسطه ازدواج امام] از قم آمده است، برای بار پنجم» و بعد پدرم با اعتراض گفت: «9 ماه است که این جوان را معطل کردهاید و بلاتکلیف گذاشتهاید. سید روحالله گفته است که اگر از این مورد بگذرد دیگر ازدواج نخواهد کرد.» بعداً صدایش را کمی بلندتر کرد که: «چون این سید چشمش به این اینجاست، به جدش خوشبخت نخواهی شد!»
او عکس داماد را هم با خودش آورده بود. آخر، یکی از حرفا این بود که ما داماد را ندیدهایم. دست کرد در جیبش و عکس را دست من داد.
آقاجانم عجیب اصرار میکرد. او از معمم خوشش میآمد و همیشه میگفت من دوست داردم یک پسر و یک داماد معمم داشته باشم، ولی هنوز دختران فراوان داشت، چرا به من پیله کرده بود؟! عمده این بود که سید را پسندیده بود و دختر اول هم من بودم.[1]
پی نوشت:
[1] - بانوی انقلاب خدیجهای دیگر (زندگینامه سرکار خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی ره)، علی ثقفی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1393، ص 43
منبع:مشرق