۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۰۸
عقیق:حجت الاسلام احمد مبلغی رییس دانشگاه مذاهب اسلامی در گفتگویی ضمن تشریح نوع تعامل و ارتباط حضرت صادق آل محمد صل الله علیه وآله با پیروان سایر ادیان، مذاهب و مکاتب گفت: شاید در تاریخ اسلام هیچ مقطعی به اندازه قرن دوم، متضمن یک نسخه عملی دقیق، کارآمد و بدون اشکال برای چگونگی اداره شدن فکر و چگونگی تعامل طرف های مختلف در جامعه وجود نداشته است.
اصولا همیشه این سوال مطرح بوده است که چگونه می توان به یک انسجام اسلامی و یکپارچگی امت وابسته به پیامبر صل الله علیه وآله رسید در حالی که درون آن مذاهب مختلف وجود دارد و اندیشه های مختلف هم طبعا راهکارهای مختلف و وضعیت های مختلف ایجاد می کند و نوعی انشقاق پدید می آید.
وی تصریح کرد: این ابهام همیشه وجود داشته است که پروژه وحدت امت که قران آن را مطرح کرده با وجود عینی و عملی اجتناب ناپذیری که همان به صحنه آمدن مذاهب مختلف است، قابل انجام نیست و وحدت امت یک ایده دست نیافتنی می باشد. اما طبعا نمی توان قرآن را به طرح ایده ای دست نیافتنی متهم کرد و چنین اندیشه ناروایی نسبت به قرآن در نظر گرفت. ولی این ابهام همچنان باقی می ماند که اصولا اندیشه های مختلف به ویژه اگر از خاستگاه دین برآیند، وضعیت اجتماعی مختلف ایجاد می کنند و فیمابین این اندیشه های مختلف در قالب مذاهب مختلف، اختلاف های اجتماعی بروز پیدا می کند و این اختلاف ها گاه از کنترل خارج می شود و اوضاع را بدتر از آنچه که بود، کرده و به سمت اشتباه های عملی و حتی جنگ پیش می برد همچنان که نمونه هایی از این قبیل در تاریخ وجود دارد.
رییس دانشگاه مذاهب اسلامی در ادامه به راه حل ها و راهکارهایی که برخی در این مسیر ارائه می دهند اشاره کرد و افزود: برای رفع این ابهام برخی اندیشه وحدت را کنار می گذارند و یا آن در پس پرده جهل و نادیده شدن قرار می دهند که این جفای به قرآن است.
برخی نیز به ارائه قرص های مسکن روی می آورند و به جای درمان مشکل، با طرح شعارهایی در جهت «بیایید وحدت داشته باشیم» سعی در تسکین اوضاع دارند شعارهایی که از عمق زیادی برخوردار نیست به این معنا که ناظر به یکپارچگی امت اسلامی نمی باشد. این قرص های مسکن نیز مدتی تاثیر می کند اما بعد وضعیت را بدتر خواهد کرد.
لذا با این شعارهای مقطعی و کم بنیه یا شعار دادن هایی که وحدت را می طلبد اما مبتنی بر یک نگاه عمیق و ناظر به یکپارچگی امت اسلامی نیست به راهکاری نخواهیم رسید و نهایت نتیجه ای که به دست می آید وضعیت خنثی و شاید بدتر از پیش است.
حجت الاسلام مبلغی یادآور شد: اصولا اگر از یک مطلب قرآنی به طرح چیزی بپردازیم که عملی نمی شود کاری ناشایست خواهد بود. اعم از اینکه خودمان عمل نکنیم یا زمینه و مجال و فضایی برای عملی شدن آن وجود نداشته باشد. بنابراین طرح چنین مطلبی مضرتر از عدم طرح آن است.
لذا همچنان این بحث باقی می ماند که چگونه می توان بین واقعیت موجود که شکل گیری مذاهب مختلف است و ایده قرآنی که طرح یکپارچگی امت اسلامی است، جمع کرد؟
وی خاطرنشان کرد: رفتن افراد در جامعه به سوی فکرهای مختلف، امری گریزناپذیر است چون انسان ها همه یک جور فکر نمی کنند، شرایط یکسان نیست و تفاوت های تکوینی در انسان وجود دارد و اختلافاتی از این دست همیشه بین افراد وجود داشته است.
قرآن نیز وجود این اختلافات را تایید کرده و آن را نوعی پیش فرض گرفته است آنجا که می فرماید: « فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ...» یعنی اقوال گاهی متعدد می شود و دستیابی به حقیقت، بین چند گروه دست به دست می گردد و باید دید کدام بر حق است. در این شرایط طبیعی است که اختلاف فکری به وجود خواهد آمد و اختلاف فکری در بسیاری از اوقات منشاء اختلافات اجتماعی می شود. موید قرآنی این اختلافات فکری نیز همین آیه است که « یستعمون القول ...» لذا چگونه می توان بین این واقعیت و وحدت امت جمع کرد؟
حجت الاسلام مبلغی تصریح کرد: امام صادق علیه السلام در قرن دوم جواب این معضل را داده است. به شرط آنکه محافل علمی این جواب را در دستور کار مطالعات خود قرار داده و به شکل دقیق اجزا و مولفه های آن را شناسایی کنند و این نسخه اساسی فرید و وحید در طول تاریخ را بررسی و با یک نگاه عالمانه و ناظر به شرایط روز مطرح نموده و همه به آن التزام داشته باشند.
اگر بخواهیم خلاصه نسخه ای که حضرت ان را به صورت سیره عملی و قولی ارائه فرموده است و در زندگی ایشان یک تبلور تام، مکرر و منسجم داشته که از ابتدا تا انتهای عمر شریف شان ادامه یافته در مقابل خود قرار دهیم، خلاصه این نسخه آن است که ما باید به چند مولفه توجه داشته باشیم: نخستین مولفه، «مرزبندی علمی» است! اصولا هر مذهبی دارای «اندیشه های پایه» و «اندیشه های شاخه ای» است.
امام صادق علیه السلام نیز که مذهب اهل بیت را در قرن دوم رشد دادند، چنان نبود که مرزهای علمی و فکری این مذهب را با سایر مذاهب برجسته و مشخص نکنند بلکه به صورت تام و کامل این مرزها را مشخص نموده و به شکل شفاف ارایه می کردند. خود اهل سنت نیز در میانشان مرزهایی وجود داشت که این مرزها را با گفتگو و مناظرات مداوم در بین خود ارایه می کردند.
امام علیه السلام بر تبیین نقاط اساسی و ماهوی چه از حیث روشی و منهجی و چه از حیث فردی و شاخه ای تلاش کردند و این تلاش کاملا در رفتار و مشی ایشان تجلی داشته است. مولفه دومی که این محقق و پژوهشگر اسلامی در این زمینه به آن اشاره کرد «قایل شدن به وحدت علم» است. این مولفه در روش و شیوه حضرت کاملا منعکس بود.
بسیاری از اوقات اتباع مذاهب، اختلافات مدرسه ای را عاملی برای تکه پاره کردن «علم واحد» قرار می دهند. یعنی چندگانگی علمی درست می کنند؛ مانند علم شیعه، علم سنی و ... که این برخلاف روش صادق آل محمد صل الله علیه وآله است.
در نگاه آن حضرت علم فقه «یک علم» است با چند مدرسه مختلف! که یکی از آن مدارس مدرسه اهل بیت علیهم السلام است، لذا امام در فرمایشی که در جلسه منصور دوانیقی ارائه می کنند به روش تطبیق و مقارنه روی آورده و کاملا یکپارچگی علم از کلام ایشان معلوم می شود. حضرت در این مجلس هر سوالی را که جواب می دهند به صورت مجزا نظر عراقی ها، حجازی ها و پیروان اهل بیت را بیان می کنند که عراقی ها چنین می گویند، حجازی ها چنین اعتقادی دارند و ما اهل بیت نیز چنین می گوییم.
این نشان می دهد که امام در چهارچوب وحدت علم فقه سخن می گوید چون در غیر این صورت ادبیات بهم می خورد، تفاهم ها از بین می رود و اصولا معلوم نیست که جواب ها ناظر به چه چیزی است؟
این مسئله در آن زمان به شکل کامل در جامعه جریان داشته است. نمونه دیگر این موضوع زمانی است که امام سجاد علیه السلام «زهری» (از فقهای اهل سنت) را به عنوان یک فقیه می شناسند و این دلالت می کند که اصولا فقه فقها در جامعه اسلامی بر مبنای وحدت فقه مقصود است با این تفاوت که مدرسه اهل بیت می گوید ما فقه را اینگونه می بینیم و این درست است و مدرسه اهل سنت نیز همین ادعا را دارد.
ولی آنچه مسلم است این است که یک ادبیات واحد تحت عنوان «فقه» وجود دارد با اختلاف های مدرسه ای!!
البته این اختلاف ها بی اهمیت هم نیست بلکه بسیار مهم است اما همه آنها از درون یک چهارچوب وحدت علمی شکل می گیرد و طبیعتا هر مدرسه حق را با خود می داند.
این پژوهشگر و محقق دینی تصریح کرد: دو علمی شدن فقه دو حالت دارد؛ در یک صورت ما رسما اعلام می کنیم که «علم فقه ما» و «علم فقه اهل سنت»؛ اما در یک شکل این به صورت رسمی وجود ندارد بلکه در عمل دیده می شود یعنی عملا گفتگو و تفاهمی نیست، به رسمیت شناختن یکدیگر وجود ندارد، و... اما باید این را اشاعه داد تا به آن مولفه مقصود و مدنظر امام صادق علیه السلام برسیم.
ادامه دارد...
منبع:شبستان