۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۰۶
حکیمه خاتون دختر امام جواد(س) و عمّۀ امام عسکری(س) است. خود حکیمه خاتون از نظر تقوا و از نظر عالم ملکوت خیلی بالاست. بالابودنش همین مقدار بس که در تولد امام زمان شرکت داشته است. از این زن نقل شده است در وقتی بنا شد نور خدا و قطب عالم امکان به دنیا بیاید، من سورۀ «انا انزلناه» را شروع به خواندن کردم، اما بچه در شکم مادر با من همراهی میکرد. من میگفتم:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» [۱]و بچه میگفت: «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» [۲]من گفتم «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» [۳]
و آقازاده آیۀ بعد را خواندند. تا بالاخره تا آخر انا انزلناه را با هم تمام کردیم. [۴] ناگهان دیدم عالم روشن شد. و پاره ماهی به سجده افتاده است. بعد از حمد و شکر خدا، شهادات را از «اشهد ان لا اله الاّ الله» تا شهادت به امامت خودشان را گفتند [۵] و بعد از شهادات هم گفتند که «یملأ اللّه الارض قسطا و عدلاً بعد ما ملئت ظلما و جورا»، به دست من عالم گلستان میشود، پرچم اسلام روی کره زمین افراشته میشود و عدالت اسلامی سرتاسر جهان را میگیرد. ظلم از جهان رخت برمیبندد. آقا امام عسکری در آن اطاق بودند و فرمودند عزیزم را بیاور. حکیمه خاتون میگوید پاره ماه را سردست بلند کردم و خدمت آقا بردم و سلام کرد. از امام عسکری پدرشان جواب گرفت. بعد این آیه را خواند:
«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ، وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ» [۶]
آقا! پدر! اراده حق به این تعلق گرفته است این شیعه که الان مستضعف و مظلوم در تاریخ است به دست او و به رهبری من پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود و فرعون نماها و هامون نماها به کیفر خود برسند و عالم گلستان شود. پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود و عدالت اسلامی سرتاسر جهان را بگیرد. [۷]
پس از شهادت امام عسکری(س) بنا شد نماز را به جنازۀ آقا بخوانند. یک آدم لاابالی را برای خواندن نماز تعیین کردند. البته برادر امام عسکری(س) هم بود، اما آدم نانجیبی درآمد؛ یعنی ریاستطلب و خودخواه و بالاخره دشمن شیعه و دوست حکومت ظالم از آب درآمد، لذا تقرّبی هم در دربار حکومت ظالم داشت. نقل شده است ناگهان آقا امام زمان گرچه یک بچه چند ساله بودند اما یک مرد توانا ظاهر شد. این جعفر کذاب را عقب زد و نماز را به جنازه پدر خواند و همه با آقا نماز را خواندند.
بعد آقا در خانه رفتند و بعد از دفن امام عسکری در خانه ریختند که آقا را بگیرند و آقا غائب شدند. ۷۴ سال غیبت صغری بود. معنای غیبت صغری اینست که آقا چهار نائب خاص به تناوب در این هفتاد و چهار سال داشتند. البته مورد تایید صددرصد شیعه و بزرگان شیعه بودند اما با خرق عادتی حکومت شیعه را اداره میکردند. آقا امام عسکری و آقا امام زمان وکلای زیادی از جمله در ایران داشتند و رابطه وکلا با آقا امام زمان این چهار نفر بودند و ۷۴ سال هم طول کشید. [۸] بعد از ۷۴ سال بنا شد غیبت کبری به پا شود. معنای غیبت کبری اینست که آقا نوشتند ملاقات به عنوان غیبت صغری و به عنوان وکالت و نیابت خاص نیست، اما شیعه حکومت میخواهد، شیعه رئیس میخواهد و نمیشود شیعه بدون ریاست و ولایت زندگی کند. لذا آقا امام زمان یک ولایت عامه به مجتهد جامعالشّرایط دادند.
«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ» [۹]
از این به بعد شیعه که ریاست لازم دارد، ریاستش با مجتهد جامع الشّرایط بوده است، لذا مردم در حل امورشان و در کارهای سیاسی و اجتماعی و در مسائلشان باید به آنها مراجعه کنند، و فرمودند من ظاهر میشوم و علاماتی هم دارد که آن علامات میگوید الان امام زمان منتظر ماست به این معنا که همینطور که ما منتظر امام زمانیم، امام زمان هم منتظر ماست. و قرآن اینکه منتظر ماست را معنا میکند و میگوید اگر از افراد شایسته شدید و اگر افراد متقی صد در صد پیدا شد، قطعا آقا امام زمان میآید. قاعدۀ لطف اقتضاء میکند چنین باشد؛ لذا امام زمان بارها گفته است من منتظر شیعۀ خالص هستم. به قول قرآن:
«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون» [۱۰]
قرآن میفرماید خدا خواسته است و معلوم است هرچه خدا بخواهد تحقق پیدا میکند. این آیه میفرماید ما به انبیا گفتیم و در کتابهای قبل نوشتیم و در قرآن هم نوشتیم که این شیعه اگر بخواهد آقا شود و اگر بخواهد به دست او و به رهبری امام زمانش پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود، عدالت اسلام سرتاسر جهان را بگیرد، باید صالح و شایسته شود. یعنی یک شیعه واقعی شود. شیعۀ واقعی یعنی کسی که اعتقاد به ولایت داشته باشد. شعار این ولایت را هم بدهد و در راه این ولایت هم باشد و عملش به ولایت بخورد و عملش ولایتوار باشد.
قرآن در آیات فراوانی و از جمله این آیه که خواندم، میفرماید اگر این شیعه پیدا شد، حتماً امام زمان میآید. البته آمدن امام زمان اوّل با خرق عادت است. همینطور که تولد ایشان با خرق عادت بود و نماز خواندن به جنازه بابا با خرق عادت بود. غیبت ایشان چه صغری و چه کبری با خرق عادت بود. ظهور ایشان هم با خرق عادت است. قرآن میفرماید خرق عادتش هم خیلی آسان است. وقتی خدا بخواهد هر چیز مشکلی آسان میشود. لذا کلمه «ارث» در آیات مربوط به ولایت و آیات مربوط به ظهور آمده است.
معنای ارث این است که همینطور که پدر میمیرد و بدون مشقت و صدمه مال به اولادش منتقل میشود، این جهان به دست این شیعه و به رهبری امام زمان با خرق عادت و خیلی آسان به شیعه میرسد. لذا امام زمان به یک شبانهروز یعنی شیعه مسلّط بر جهان میشود و به شش شبانه روزدر جهان مستقر میشود و بالاخره با شش شبانه روز وعدۀ خدا در قرآن و به قول قرآن آن وعدۀ خدا به انبیا: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ» [۱۱]، وعدۀ خدا که از ازل به پیغمبر اکرم و ائمّۀ طاهرین داده شد، محقّق میشود.
وقتی وعده خدا متحقق شد، طول میکشد و چندین میلیون سال این حکومت اهلبیت و حکومت جهانی هست. مدتی آقا امام زمان حکومت جهانی میکند، البته تشیع به رهبری امام زمان. بعد آقا امام زمان شهید میشوند و فهمیده میشود نامرد نفوذی آقا امام زمان را شهید میکند. بعد حکومت اهل بیت از پیغمبر تا دوباره برسد به امام زمان شروع میشود و هرکدام از اینها بیش از هزار سال حکومت میکنند. قانون اساسی آن زمان مصحف فاطمه است. فرمانده کل قوا زهراست. حکومت هم حکومت اهل بیت است و آقا امام حسین به اندازهای که حکومت میکند که بیش از هزار سال است اما نه حکومتی که در آن ظلم و فسق و فجور باشد، بلکه حکومت اسلامی. نه حکومتی که در آن ظلم باشد بلکه حکومت عدل. نه حکومتی که در آن فقر باشد، بلکه حکومت غنی.
این حکومت تا وقتی مستقر در جهان شود، خرق عادت است. اما بعد از آن حکومت عدل به واسطۀ قانون اساسی زهرا و به پشتوانۀ قرآن است. در وقتی قرآن عمل شود، معلوم است یک حکومت منهای فقر است. اگر اقتصاد اسلام پیاده شود، فقر از جهان برداشته میشود و جهان غنی میشود. اختلاف از جهان برداشته میشود و جهان عدل میشود. لذا در زمان حکومت اهلبیت، اوّل خرق عادت و معجزه است اما بعد از آن معجزه نیست، بلکه پیاده شدن قرآن و پیاده شدن اسلام عزیز است.
از زمان حضرت آدم وقتی مقایسه کنیم تا زمان حکومت عدل، یک در هزار است. یعنی از زمان حضرت آدم تا وقتی آقا ظاهر شوند، هرچه طول بکشد، یک در هزار است. لذا از ائمّه طاهرین «سلاماللهعلیهم» روایت داریم که باید چنین باشد و قانون عدل و قانون لطف هم اقتضاء میکند که چنین باشد و اینها مقدمه است برای حکومت عدل و حکومت اهلبیت و برای حکومت غنی و برای حکومت اتحاد. و وقتی آن حکومت شروع شود تا روز قیامت میلیونها سال طول میکشد. اول آن خرق عادت و معجزه است اما بعد از آن معجزه نیست بلکه پیاده شدن قرآن و پیاده شدن اسلام عزیز است.
وقتی اسلام عزیز پیاده شود، برای همه یک زندگی منهای فقر، یک زندگی منهای غم و غصه و یک زندگی صد در صد امنیت و یک زندگی منهای ظلم و یک زندگی صددرصد عدل برای جهان پیدا میشود و اگر این حکومت نباشد، باید بگوییم که بازیچه است و این حکومت باید در جهان بپا شود. لذا ما بیش از ده هزار روایت راجع به این حکومت داریم. پیغمبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» روی این حکومت خیلی پافشاری میکردند و در هر فرصتی راجع به فرزندش مهدی و در هر فرصتی راجع به دورۀ آخرالزمان یعنی زمانی که ظلم میرود و عدل میآید و فقر میرود و غنی میآید و ناامنی میرود و امنیت میآید؛ خیلی پافشاری داشتند و در هر فرصتی میفرمودند و ائمّه طاهرین «سلاماللهعلیهم» هم خیلی پافشاری داشتند و در هر فرصتی میفرمودند.
در هر فرصتی اسم مهدی و لقب مهدی و چه کاره بودن مهدی و بالاخره حکومت عدل مهدی را در ده هزار روایت که تقریباً بیش از نصف آن از سنّیها نقل شده و کمتر از نصف از شیعه نقل شده و این روایات به ما میگوید آنچه برای شما گفتم. لذا آنچه از این ده هزار روایت میفهمیم و آنچه از قانون عدل و مواسات میفهمیم و آنچه از قرآن و روایات میفهمیم و آنچه از قاعده لطف میفهمیم، به دست این شیعه و به رهبری امام زمانش، پرچم اسلام روی کره زمین افراشته میشود و عدالت اسلام سرتاسر جهان را میگیرد و غنای اسلام صددرصد جهان را میگیرد و بالاخره یک بهشت دنیاست.
این غیر بهشت برزخی و بهشت قیامت است. آن یک معنایی برای خودش است که واقع میشود و معاد جسمانی روز قیامت هست، اما قبل از اینها ما یک حکومت اهلبیت داریم که این حکومت اهلبیت چندین هزار سال طول میکشد و قوانین اسلام پیاده میشود و همۀ مردم در رفاه و آسایشند و امنیت صددرصد در جهان حکمفرماست. آنگاه قضیه داعش و قضیه صهیونیسم و امریکای جنایتکار نداریم و قضیه صعودی و وهابی و سلفی نداریم و بالاخره قضیۀ ناامنی نداریم:
«فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» [۱۲]
اگر به راستی مردم متّقی شدند و اگر به راستی مردم امامخواه شدند. اگر جدّا مردم این حکومت را خواستند، قطعاً بر خدا واجب است که این حکومت را تحقّق دهد و بر امام زمان واجب است که بیاید و لذا گفتم امام زمان فرموده است که من منتظر شما هستم. یعنی شما یک مشت شیعیان آبکی هستید. البته الحمدلله عقیده و شعارتان خوب است اما گناه دارید. من از همه اهلبیت روایت دیدهام. از پیغمبر اکرم و حضرت زهرا و دوازده امام و از جمله امام زمان روایت هست و اگر جمع کنیم بیش از هزار روایت میشود که شیعه را معنا میکنند.
میفرمایند شیعه آن ست که اعتقاد به امامت داشته باشد و شیعه آن است که شعار ولایت داشته باشد و شیعه آن است که عملش به عمل اهلبیت «سلاماللهعلیهم» بخورد. از نظر عمل متّقی باشد و تقیّد به ظواهر شرع داشته باشد. به قول بزرگان هیچ چیزی برای ظهور بهتر از تقید به ظواهر شرع نیست. شما نمیتوانید چیزی پیدا کنید برای ظهور حضرت و برای آمدن این حکومت عدل و برای اینکه دنیا بهشت شود، به جز تقیّد به ظواهر شرع. اهمیّت به واجبات مخصوصاً نماز، اهمیّت به مستحبّات مخصوصاً انس با قرآن و خدمت به خلق خدا و اجتناب از گناه صددرصد. اگر گناه آمد فوراً جبران و تدارک و خجالتزده از خدا و خجالتزده از پیغمبر و خجالتزده از ائمّه مخصوصاً امام زمان باشد. به راستی به قول قرآن شایسته شود برای اینکه دنیا را اداره کند. شایسته برای اینکه بتواند بیاید و به دست او و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود.
آقایان! خانمها! مشکل نیست، بلکه ما مشکل کردیم. مشکل نیست و ما باید تقید به ظواهر شرع داشته باشیم و یک شیعه حسابی باشیم و اگر شیعۀ حسابی نشدیم، آقا نمیآید و قرآن و روایات میگوید نمیشود بیاید، بلکه شیعه باید مهیا باشد و قرآن تهیّأ را به تقوا و عمل صالح و شایسته معنا میکند. تهیّأ را معنا میکند به مؤمن خالص و مؤمن خالص کسی است که عقیده به ولایت داشته باشد. لذا سنّی و ارمنی و غیره کنار روند و شیعه باقی بماند. اما باز کافی نیست، بلکه شعار این ولایت هم باشد و محبت به ولایت باشد و بغض با دشمنان ولایت باشد.
باز کافی نیست، بلکه تقیّد به ظواهر شرع باشد و به ولایت بخورند. به پیغمبر اکرم بخورد، یعنی در راه پیغمبر اکرم باشد. کارش به امیرالمؤمنین بخورد و به ائمّۀ طاهرین و من جمله خود امام زمان بخورد. از نظر عمل در راه مستقیم باشد. «اهدنا الصراط المستقیم» که در نماز چندین مرتبه در شبانهروز میخوانیم جامۀ عمل بپوشد. آنگاه یقین داشته باشید که همان وقت امام زمان میآید. لذا اگر از شما بپرسند امام زمان چه وقت میآید؛ بگویید در وقتی که ما آدم شویم و در وقتی که ما متّقی شویم و صالح و شایسته شویم، در وقتی که به راستی برسیم به آنجا که درخت رذالت را از دل بکنیم و درخت فضیلت به جای آن غرس کنیم و بارور و میوهدار کنیم و از میوۀ آن هم خود استفاده کنیم و هم دیگران.
آنگاه میشود شجرۀ طیبه قرآن و میوهاش ظهور امام زمان است. میوۀ این شجرۀ طیبه قرآن اینست که به دست ما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کره زمین افراشته میشود. عدالت اسلام و همۀ فضائل اسلام در جهان جاری میشود. این انسان صددرصد در رفاه و آسایش و اتّحاد است.
خواستم دربارۀ خرق عادت از نظر قرآن صحبت کنم و اینکه چطور میشود بچّه در شکم مادر صحبت کند و چطور میشود یک بچّه از دید دیگران یک انسان بزرگ شود و چطور میشود به دست یک نفر یا یک مستضعف یعنی شیعه، پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود. میخواستم دربارۀ آن از نظر قرآن صحبت کنم، امّا وقت تمام شد.
..................................
پی نوشتها؛
[۱]. القدر، ۱: «به نام خداوند رحمتگر مهربان ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.»
[۲]. القدر، ۲: «و از شب قدر، چه آگاهت كرد.»
[۳]. القدر، ۳: «شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.»
[۴]. الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۵۵.
[۵]. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳.
[۶]. القصص، ۵و۶: «و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم، و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند، بنمايانيم.»
[۷]. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۲۵.
[۸]. اعلام الوری، ج ۲، ص ۲۵۹.
[۹]. الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۷۰.
[۱۰]. الأنبیاء، ۱۰۵: «و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.»
[۱۱]. الأنبیاء، ۱۰۵: «و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم.»
[۱۲]. الأنعام، ۸۱و۸۲: «پس اگر مىدانيد، كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است؟ كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند، آنان راست ايمنى و ايشان راهيافتگانند.»
منبع:مهر