۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۲ : ۲۳
در بخش پیشین گفتگو اشاره به این موضوع داشتید که مؤانست و مجالست با اهل عرفان و انیس با دعا و مناجات می تواند برای انسان های دیگر همان حال خشوع و خضوع قلبی را در دعا و مناجات بیاورد. شرط دیگری هم در این باره مطرح است؟
شرط مهم دیگر اشاره لطيف و زيباي آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي در لقاء الله است كه درباره حضرت داود علیه السلام آورده اند. حضرت داود(ع) در آنجا مي فرمايد يكي از شرايط بُكا و حالت تضرع و گريه در انسان اين است كه شكم او پر نباشد. حضرت داود (ع) هر وقت مي خواستند نيايش و دعا كنند شكم شان خالي بود چون حال دعا با شكم پر ايجاد نمي شود. نكته بعد اين كه كسي كه مي خواهد حال دعا داشته باشد بايد دقت كند و خلوتي هر روز براي خود داشته باشد. با دعاها و عبارت هايي هم شروع كند كه بيشترين تأثير را در او دارد. خب مناجات شعبانيه خيلي خوب است اما اگر كسي ديد در مرتبه آغاز نمي تواند با اين نيايش ارتباط برقرار كند از دعاهاي ديگر بهره ببرد چون به اندازه كافي دعاي وارد شده داريم. مثلا اگر عبارتي و فرازي از دعاي كميل او را جذب مي كند و حال خوبي به او دست مي دهد با همان فراز از دعاي كميل آغاز كند وقتي حال دعا پيدا كرد برود سراغ دعاهاي ديگر، مثل مناجات شعبانيه. يا مثلا با يك بيت شروع كنند: شرمنده ام كه وصله ناجور بوده ام / شرمنده ام كه از همه سربار تر شدم. به امام زمان خود عرضه بدارند كه قرار بود سرباز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشند اما از همه سربارتر شدند. اين عبارت ها دل هاي آدم ها را مي شكند آن وقت مي توانند به تضرع و دعا رو بياورند.
نكته بعد اين است كه بنا به فرمايش آيت الله بهجت، دعايي را بخوانيد كه مناسب حال شما باشد. اگر مي خواهيد محبت تان به خدا زياد باشد مناجات محبّين را بخوانيد. اگر شكوه اي و گله اي داريد مناجات شاكين امام سجاد عليه السلام را بخوانيد. اگر از نظر معنوي گرفتاري داريد مناجات مفتقرين را بخوانيد. اگر در وضعيت نااميدي به سر مي برديد مناجات راجين را بخوانيد.
يك نكته مهم ديگر اين كه نيازي نيست براي اين كه حال دعا پيدا كنيد با صوت، دعاها را بخوانيد. اتفاقا اصرار به این كه دعا را حتما با صوت بخوانيد شايد حال دعا را از بين ببرد. هر جور كه راحتيد دعاها را بخوانيد. يك وقت از آقاي فاطمي نيا پرسيدند چطور اين حال دعا را به دست آوريم. فرمودند برو بگو يا مقيل العثرات/ اي كسي كه از بدي ها مي گذري. مجري پرسيد چطور اين عبارت را بگوييم. فرمودند شما چطور وقتي چك كشيده ايد و چك تان در حال برگشت خوردن است به كسي زنگ مي زني با اين اميد كه او پول چك را به شما بدهد چطور با التجا و التماس به او روي مي آوري. با همان حال نياز و التجا رو كنيد به آستانه خدا و بگوييد يا مقيل العثرات يا قاضي الحاجات. فقد هربت اليك / من به سوي تو گريخته ام.
مي شود گفت كه در واقع حال دعا زماني در انسان پديدار مي شود كه آدمي تا عمق وجود متوجه آن فقر ذاتي و دروني شود؟ يعني واقعا به اين نتيجه برسد كه بيچاره است و اصلا به يك معنا شايد بزرگ ترين محصول دعا اين است كه انسان را به اين معرفت مي رساند كه هيچ است و جز او كسي وجود ندارد؟
همين طور است. آن حالت التجا و تمنا و بيچارگي با دعا ظاهر مي شود.
چند وقت پيش از زبان معصوم علیه السلام اين را ديدم كه بزرگ ترين حيله، ترك حيله است. يعني وقتي انسان به اين درك و فهم بزرگ برسد كه حتي اگر بزرگترين مكار و حيله گر و نقشه كش دنيا باشد و دقيق ترين حساب و كتاب ها را هم داشته باشد اين دنيا مال كس ديگري است و او حرف اول و آخر را مي زند كه: و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين.
بله، من گمان مي كنم كه اگر كسي مي خواهد به اين معرفت برسد بايد صادق باشد. اگر با قدم صدق جلو برود به خيلي چيزها مي رسد. با خدا صادق باشد چون او را كه نمي شود فريب داد. اگر زبان و قلب كسي صادقانه باشد با همان زبان، رحمت ها را مي باراند. اين زبان صدق و رفتار صادقانه است كه دردهاي يك انسان و كشور و ملت را درمان مي كند. طبيعي است وقتي هم دردها درمان شد آن كشور و ملت و آن فرد به سمت دوستي و رأفت و مهرباني حركت خواهد كرد و آن جامعه از بي عدالتي و فساد و تاريكي مصون خواهد بود، بنابراين دعا فقط اشك ريختن نيست. دعا باعث تعالي ماست و بسياري از معارف بلند در دعاها گنجانده شده و قرار دارد.
نكته ديگر اين كه اهل بيت عليهم السلام با اين كه اهل دعا بودند اما دعا قسمتي و بخشي از زندگي شان بود. يعني اين طور نبود كه ائمه همه ساعات روز و شب مشغول دعا كردن باشند. آن ها به امور جامعه و خانواده رسيدگي مي كردند. حواس شان به تحولات بيروني بود. كار معيشتي و اقتصادي هم انجام مي دادند. اميرالمؤمنين علیه السلام در همان چند سالي كه خانه نشين بودند به واقع اين طور نبود كه در خانه نشسته باشند و دست روي دست گذاشته باشند. حضرت در آن سال ها صدها قنات كندند و چندين باغ و نخلستان ايجاد كردند و مديريت شان را به عهده گرفتند. افراد زیادي را تحت پوشش قرار دادند و چقدر وقف كردند.
اگر بخواهیم به نقش دعا و نیایش در زندگی مردان خدا، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرات معصومین علیهم السلام نگاه کنیم چه نکاتی قابل طرح خواهد بود؟ حلاوتی که دعا و نیایش در ذهن و زبان این معصومین داشته چرا در ذهن و زندگی ما ندارد؟
اهل بیت علیهم السلام به خاطر اتصال باطنی و معنوی که با محبوب حقیقی و خالق هستی، خداوند متعال داشتند دلتنگ می شدند برای او و سراغش را می گرفتند. این طور هم نبوده که حتما در کنج عزلت باشند و دعا کنند. بعضی از مناجات های امیرالمؤمنین در هنگام کار و تلاش و کشاورزی بوده یعنی حضرت به ظاهر کار دنیا می کردند اما قلب شان با دعا و مناجات بوده است. پس این طور نیست که حتما در یک شرایط خاص و ویژه آدم دعا کند. شما در ماشین نشسته اید در حال مسافرت و رانندگی هستید یا در خیابان قدم می زنید اما حال دعا دارید و فرازی از یک دعا در قلب و ذهن و زبان تان ورود می کند. مثلا این فراز از دعای کمیل را می خوانید که: یا من بیده ناصیتی / ای کسی که موی پیشانی من دست تو است، ای کسی که اختیاردار منی. یا علیم بضری و مسکنتی / ای کسی که به زیان و فقر من آگاهی. یا خبیر بفقری و فاقتی / تو که می دانی من چقدر دست تهی و تهی دستم. الهی و ربّی من لی غیرک / خدایا من غیر از تو کسی را ندارم.
اهل بیت اگر سراغ دعا رفتند به خاطر این بود که چشم هایشان به معرفت باز شده بود و آن ها با حقیقت وجودی شان مأنوس بودند بنابراین دلتنگ خداوند می شدند. گاهی وقت ها ما هم که حال مان خوب است بدون آن که مشکل و گرفتاری دنیوی داشته یاشیم دوست داریم خلوتی حاصل شود جایی برویم و با خدا همکلام شویم. اصلا وقتی حال مناجات ایجاد شد و یک دفعه دلت هوای آن طرف را کرد معلوم می شود که آن طرف هم هوای تو را کرده است. برای تقریب به ذهن می گویم در همین دنیا هم کسی که عاشق کسی است نمی رود بگوید بروید به او پیام بدهید که من عاشق او هستم. خودش دست به کار می شود. کسی هم که حبّ خداوند در قلبش به غلیان درآید این گونه خواهد بود.
امام رضا علیه السلام در توصیف امام هر زمانی از واژه الامام، الانیس و الرفیق استفاده می کند. توجه کنید که یکی از اسم های خداوند، رفیق است. امام رضا می فرماید اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ / امام هر زمانی مونسی دلسوز و پدر دلسوز آن زمان است. مثل مادری مهربان نسبت به فرزندی شیرخوار است و برادری همدل. اهل بیت علیهم السلام در واقع پدران این امت هستند. همچنان که پدر و مادر نسبت به فرزندان خود احساس مسئولیت دارند و آن ها را تنها نمی گذارند و مراقب و دل نگران آن ها هستند پدران این امت هم خواسته اند معارف و نشانه ها را در قلب دعا که قالبی همراه با احساسات است بیان کنند. اوج این اتفاق هم در زمان امام سجاد علیه السلام اتفاق می افتد چون عملا جامعه در حال خفقان بود و بنی امیه اجازه کوچک ترین تحرکی را به امام نمی داد لذا امام سجاد علیه السلام در آن شرایط خفقان، معارف گوناگون را در قالب دعا برای شیعیان و پیروان تبیین می کنند.
منبع:شبستان