۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۷
وی با تاکید بر اینکه اگر کسی با دست علی (ع) بیعت نکند باید ذلیلانه با پای شیطان بیعت کند، خاطرنشان کرد: برتراند راسل فیلسوف ملحد انگلیسی که مکاتباتی با علامه جعفری (ره) داشته است جمله معروفی دارد: من گوساله همسایه ام را نمی دزدم زیرا اگر این کار را کنم او گاو مرا می دزدد.
خطیب این مجلس اضافه کرد: چنین شخصی با انگیزه راحتی و امنیت داشتن به همسایه اش و دیگران احترام می گذارد و هیچ دین و خدایی را قبول ندارد.
وی با بیان اینکه شاید بعضی از ما خواسته یا ناخواسته به ایده راسل باور داریم، خاطرنشان کرد: یکی از اشکالات رویکرد اخلاقی راسل این است که یک فرد در جلوت اخلاق را رعایت می کند اما دلیلی نمی بیند که در خلوت رعایت کند؛ اشکال بعدی اینکه چنین اخلاقی مربوط به زمانی است که زور من کمتر از دیگران و یا مساوی با آنان است و هر جا بیشتر باشد دلیلی برای رعایت اخلاق نمی بینم.
حجت الاسلام عالی افزود: خداوند به بایزید بسطامی گفت: (البته شاید این داستان درست نباشد اما معروف است) اگر پرده را کنار بزنم هیچ کسی حرفت را نمی پذیرد. بایزید گفت: اگر من هم پرده رحمتت را کنار بزنم شاید دیگر کسی تو را اطاعت نکند. خدا فرمود: بنابراین نه من و نه تو.
وی با اشاره به اینکه قلدرهای عالم اینگونه مردم را می کشند اخلاق برتراند راسلی دارند، تصریح کرد: اخلاقی که انبیا و اهل بیت (ع) بیان می کنند مربوط به خلوت و جلوت به طور توامان است. آسید علی قاضی طباطبایی (ره) (مرجع تقلید شیعه و عارف نامی برای خرید به بازار نجف رفت و از سبد میوه میوه هایی را که اندکی خراب بودند و ظرف کاهو آنهایی را که اندکی خراب تر بودند جدا کرد و خرید. یکی از همراهانش پرسید: کار شما برعکس مردم است زیرا عموما مردم اجناس سالم تر را می خرند. آقای قاضی (ره) فرمودند: بنده هم بلد هستم از این کارها بکنم اما اجناس فاسد که نخریدم بلکه آنها صرفا مقداری خراب هستند. اگر بخواهم همه سالم ها را بخرم فروشنده ورشکسته می شود.
این کارشناس رسانه ملی با تاکید بر اینکه روایات می گوید هر که صاحب قدرت و زور بیشتری است باید بیشتر مراعات دیگران را کند، گفت: سومین اشکال اخلاقی راسل این است که منیت دارد زیرا فرد برای حفظ منافع خود اخلاق را رعایت می کند؛ چنین اخلاقی رشد و تعالی ندارد.
وی با بیان اینکه اخلاق الهی انبیا و اهل بیت (ع) رشد و تعالی دارد و منیت ندارد، اظهار داشت: امام صادق (ع) فرمودند (ای کاش این روایت تابلو می شد و در برابر همه مسئولان و مدیران کشور و شیعیان نصب می شد): کشاورز اهوازی به امام صادق (ع) گفت: درآمد چندانی ندارم و به سختی می توانم خرج خانواده ام را بدهم لذا 10 هزار دیناری که به عنوان مالیات برایم تعیین کرده اند نمی توانم بپردازم لطفا نزد فرماندار بصره که شیعه شماست وساطت بنده را بکنید. حضرت در نامه ای دو جمله نوشت و به کتابت داد: برادر دینی ات را خوشحال کن تا خدا تو را خوشحال کند. کشاورز نامه را به نجاشی فرماندار آن شهر داد و گفت: به احوالم رسیدگی کن. حاکم پس از آنکه نامه را خواند گفت: امسال و سال بعد من مالیات تو را می دهم این را به دلیل اینکه بر روی آن نامه حضرت را دادی به تو می دهم و مرکبم را نیز به تو می بخشم. نجاشی هر کاری که می کردند از آن کشاورز می پرسید: آیا خوشحال شدی زیرا امام صادق (ع) فرموده بودند: برادر دینی ات را خوشحال کن تا خدا تو را خوشحال کند. مدتی بعد کشاورز نزد حضرت رفت و ماجرا را بازگو کرد و ایشان بسیار خوشحال شدند. کشاورز پرسید: فرماندار آن کارها را برای من انجام داد چرا شما خوشحال شدید؟ حضرت فرمودند: او خدا و رسولش را خوشحال کرد.
حجت الاسلام عالی اضافه کرد: باقر جوفی از امام صادق (ع) پرسید: چرا گاهی اوقات بدون آنکه مشکلی داشته باشم دلم می گیرد؟ حضرت فرمودند: دلهای مومنین به یکدیگر متمایل است به طوری که اگر یک مومن غمگین یا شاد شود مومنین دیگر نیز غمگین یا شاد می شوند.
وی با بیان اینکه چنین اخلاقی با اخلاق راسلی خیلی فرق می کند زیرا اولا رشد می آورد ثانیا برای خلوت و جلوت است و ثالثا در دایره منیت نیست، تصریح کرد: سومین اشکال رویکرد اخلاقی راسلی این است که بین انسان ها امنیت و صمیمیت نمی آورد زیرا من می توانم در حالی که همسایه ام متوجه نیست گوساله اش را بدزدم.
خطیب این مجلس با اشاره به اینکه اخلاق نفسانی و مادی که متاسفانه در میان ما نیز رسوخ کرده امنیت و صمیمیت به همراه ندارد و حتی نفاق به بار می آورد، خاطرنشان کرد: کفاش متدینی که معرفت بسیاری به اهل بیت (ع) داشت داستانی برایم نقل کرد که خیلی برای بنده درس داشت: از دو تا از فامیل هایم خیلی بدم می آمد و دنبال آن بودم که آنها را بزنم. در مجلس ختمی با نگاهی نفرت آمیز به آنها نگاه کردم تا اینکه به خود گفتم تو که از آن دو بدت می آید آیا اهل بیت نیز آنها بدشان می آید؛ امکان ندارد اهل بیت کینه ای باشند و از آن دو بدشان بیاید لذا من نیز باید از آنها خوشم بیاید در غیر این صورت از اهل بیت جدا شده ام؛ یکدفعه آن نفرت از بین رفت و در پایان مجلس ختم به خدمت آنها رفته و در آغوششان کشیدم.
وی با تاکید بر اینکه اهل بیت (ع) نسبت به افراد خطاکار بامحبت بودند اما برخی از ما بسیار کینه ای هستیم، گفت: مفضله بن عمر از اصحاب امام صادق (ع) با کفتربازها و لات ها نشست و برخاست داشت و همین رفتار او با انتقاد برخی از بزرگان و پیران شهر روبرو شد. امام صادق (ع) برای آنکه درسی به این گروه بدهد نامه ای به مفضل داد و گفت: آن را در میان آنها بخوان. در نامه آمده بود که حضرت فرموده بودند برای کاری نیاز به پولی دارد و بزرگان و پیران بهانه آوردند و پولی ندادند. خبر به آن لات ها که رسید پولی جمع کردند و به مفضل دادند او نیز خطاب به آن بزرگان و پیران گفت: این پول را همان کسانی که شما قبول نداشتید جمع کرده اند.
منبع:شبستان