۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۰۷
عقیق:حجت الاسلام علی شاه علیزاده، کارشناس و پژوهشگر دینی در ادامه شرح و تفسیر صلوات شعبانیه گفت: در توضیحات پیشین به موضوع «اصل صلوات و آثار آن» ، مفهوم « شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ » اشاره کرده و تفاوت های میان مقام نبوت و مقام رسالت را بیان کردیم . همچنین « مُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ » یعنی محل رفت و آمد بودن محمد و آلش و «مَعْدِنِ الْعِلْم» بودن آنها را شرح دادیم.
در ادامه این صلوات می خوانیم : «ِ وَاَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ » اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّدٍ ؛ الْفُلْكِ الْجارِیَةِ، فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَكِبَها، وَیَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا، خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد، خاندان وحی و كشتى جارى در اقیانوسهاى بیكران؛ ایمن شود هر كه سوار آن كشى گردد و غرق شود كسى كه آن را واگذارد ؛ نکته ای که در اینجا باید به آن توجه کرد ان است که چرا در این جا از واژه « اهل بیت وحی » استفاده شده است؟ پیامبر اسلام صل الله علیه وآله از این جهت که مانند سایر انسان ها هستند یک شانی دارند « انما انا بشر مثلکم....من بشری هتم مانند شما » لذا از این جهت خانواده دارد، همسر و فرزند دارد و از این جهت همسر و فرزندان ایشان در واقع اهل بیت آن حضرت هستند.
اما علاوه بر این رسول خدا صل الله علیه وآله یک شان دیگرنیز دارند که شان نبوت و رسالت است. از این جهت نیز پیامبر اهل بیتی دارد؛ اما این اهل بیتی که از جهت نبوت و رسالت برای آن حضرت مطرح می شود متفاوت از اهل بیتی است که مانند هر انسان عادی دیگر دارای خانواده و همسر و فرزند و .. باشد.
در این مجال دیگر به زنان و یا همه فرزندان پیامبر «اهل بیت» اطلاق نمی شود. چون کسانی «اهل بیت وحی» محسوب می شوند که با این وحی ارتباط داشته باشند. یعنی بر آنها نیز وحی نازل شود یا از وحی بهره مند باشند، بنابراین کسانی از خاندان پیامبر که از وحی بهره مند شوند اهل بیت ان حضرت هستند.
وی تصریح کرد: خداوند متعال در آیه تطهیر فرمود: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً....همانا خداوند اراده کرده شما اهل بیت را از هر ناپاکی و پلیدی پاک گرداند» پر واضح است که همسران یا همه فرزندان پیامبر اینگونه نیستند.
این اهل بیتی که خداوند در این آیه بدان اشاره کرده است غیر از همه همسران و فرزندان پیامبر هستند. ام سلمه می گوید : هنگامی که این آیه نازل شد رسول خدا صل الله علیه و آله کسائی بر سر انداختند و حسنین، علی و فاطمه صلوات الله علیهم اجمعین در زیر آن کساء قرار گرفتند وقتی من نیز خواستم وارد شوم، رسول خدا به من اجازه نفرمود. از ایشان سوال کردم آیا من از اهل بیت شما نیستم؟ فرمودند: تو به خیرو خوبی هستی! اما جزء اهل بیت وحی به شمار نمی آیی.
این محقق پژوهشکده تفسیر دارالحدیث در توضیح تشبیه خاندان پیامبر به کشتی و توصیف نوع ارتباط هر مسلمان با آن خاطرنشان کرد: الْفُلْكِ الْجارِیَةِ، فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَكِبَها، وَیَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا، در واقع محمد و آله محمد را به کشتی نوح تشبیه می کند. این کشتی برای کسانی ساخته شد که هدایت یافته بودند و خدا اراده کرده بود که آنها از عذاب الهی طوفان نجات پیدا کنند و در امان بمانند.
این بخش از دعا می گوید: محمد و آل محمد در این عالم مانند کشتی نوح هستند در آن طوفان بزرگ که هرکس از این کشتی جدا شد، غرق و نابود می شود. معنای این جمله آن است که کسی که همراه با محمد و آل محمد باشد نجات می یابد و نجات یافته از ظلالت و گمرامی کسی است که همراه محمد و آل محمد باشد.
الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ؛ هر کس بخواهد محمد و آلش را کنار زده و خود را جلو بیندازد یا کسی که خود را از محمد و آل محمد جلوتر بداند مارق است یعنی از دین خارج شده و کسی هم که بخواهد خود را کنار بکشد و راهی غیر از راه محمد و آلش انتخاب کند هلاک می شود؛ و کسی که ملازم با محمد و آل محمد باشد (نه خود را جلوتر از آنها بداند و نه جدای از انها باشد بلکه پیوسته با آنها باشد و ملازمت پیوسته داشته باشد) نجات پیدا میکند.
حجت الاسلام شاه علیزاده در توضیح این مفهوم گفت: ما در نمازها دائم می خوانیم « اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین؛ خدایا از تو می خواهیم که ما را در صراط مستقیم قرار دهی و صراط مسقیم کسانی هستند که به آنها نعمتی ویژه داده ای ؛ در روایات داریم که «انعمت علیهم» همان محمد و آل محمد هستند. غیر المغضوب علیهم : نه آنها که بر ایشان غضب کرده ای ؛ مغضوب علیهم یعنی کسانی که خود را جلوتر از محمد و آلش می دانند.
اما الضالین چه کسانی هستند؟ کسانی که خود را از محمد و آلش جدا کرده اند یعنی همان المتاخر عنهم.
منبع:شبستان