تفاوت بین وقف اموال و وصیت وقف غیر از وصیت است؛ هر چند ممکن است وصیت به وقف هم داشته باشیم اما دو موضوع و عنوان جدای از هم هستند و در کتب فقهی هم به صورت مجزا در مورد آن صحبت و مسائل آن را مطرح کردهاند. وقف به این معناست که شخصی ملک خود را در راه خدا آزاد میکند؛ یعنی از ملکیت خود خارج میکند و ثمره آن را در راه خدا و برای مصارفی که نیت کرده و جهاتی که در نظر دارد یا ذکر میکند، قرار میدهد که اصطلاحا به این مسئله گفته میشود؛«تحبیس العین و تسبیل الثمره» یعنی عین مال حبس میشود و از ملکیت فرد خارج میشود و ثمره آن در راه خدا صرف میشود. این وصیت در راه خدا به معنای فیسبیلالله که در باب زکات آمده نیست بلکه چون قصد فرد قربت است و فیسبیلالله است، این تعبیر به کار گرفته شده و مصارف آن همان نیت واقف است. برای واقف و مال وقفی شرایطی وجود دارد، از جمله آنکه واقف باید عاقل، بالغ و مکلف باشد و با اختیار ملک را وقف کند و کسی او را مجبور نکرده باشد. همچنین زمان وقف هم مهم است، گاهی وقف، موجود یا گاهی ممکنالوجود میشود، مانند فرزندان که اکنون هستند و نسلهای آینده در زمان دیگر متولد میشوند. یکی دیگر از شرایطی که برای واقف و موقوف علیه ذکر کردهاند، لزوم مال بودن واقف است و چیزهایی که مال محسوب نمیشود، شامل وقف نیست. همچنین آن مال باید خودش باقی بماند و از بین نرود و مواد مصرفی مانند؛ برنج، گندم و مواد سوختی را نمیتوان وقف کرد. بر همین اساس وقف اموالی مانند زمین، باغ، خانه، اتومبیل و... اشکال ندارد، زیرا باقی میماند و میتوان از ثمره آن استفاده کرد، در این مسئله وقف برخی اموال که در کوتاه مدت از بین میرود، جائز نیست، مانند وقف مداد. شرایط فقهی وصیت اما وصیت آن است که شخص برای بعد از مرگش اموری را خواستار است تا دیگران انجام دهند که این امور میتواند مالی و غیرمالی باشد. همچون نمازهای قضا بخوانند، دعا کنند یا فرزندانش فلان کاری را بکنند، اینها وصیت مالی نیست اما در وصیت مالی، فرد وصیت میکند اموالش را در راهی صرف کند که ممکن است این مال را به شخصی دهد یا برای جایی وقف کند. وصیت مالی بیش از ثلث اموال جائز نیست اضافه بر ثلث نافذ نبوده و واجبالعمل نیست مگر آنکه ورثه اجازه دهند و اگر ورثه صغیر باشد از سهم صغیر نمیتوان اجازه داد. حال ممکن است شخص مالی را وصیت میکند که بعد از مرگش وقف باشد و اشکال منقطع الاول بودن اینجا ساری و جاری نیست. اگر شخص وصیتی اعم از مالی و غیرمالی کرد ورثه مکلف هستند که به آن عمل کنند؛ اگر شخص وصیت مالی کرد و چنانچه از ثلث اموالش نباشد ورثه وظیفه دارند عمل کنند و چنانچه به وقف وصیت کرده باشد اموالش وقف است. اگر فردی وصیت غیرمالی کرده باشد چنانچه تکلیف شرعی باشد باید انجام دهند مانند اینکه وصیت کند پسر بزرگم نماز قضاهایم را بخواند و پسر بزرگ وظیفه شرعیاش است تا وصیت پدر را عمل کند و اگر تکلیف واجب نباشد اما وصیت شدگان در زمان حیات شخص یا بعدا قول انجام آن کار را دهند باید انجام داد و اگر کسی در زمان حیات شخص یا بعدا وصیت را نپذیرفته باشد تکلیفی بر گردنش برای ادای وصیت نیست. ضرورت وقف در زمان حیات خود اما نکته قابل اهمیت این است که آنچه انسان از مال و سلامتی و هستی و وجوش دارد و نیز امکانات، هوش و استعداد موقعیت شغلی همه نعمت الهی است و شکرانه آن استفاده صحیح از این موهبتهای خداوند است. اگر هزینه زندگی و افراد واجب النفقه را کنار بگذاریم شایسته است انسان بخشی از اموالش را وقف کند و اگر کسی در حیاتش وقف کند به مراتب ثوابش بیشتر است. شخصی در مدینه انبار خرما داشت و وصیت کرد پس از مرگش این اموال را بین فقرا تقسیم کنند، یکی از مردم به پیامبر(ص) گفت چه ثوابی واقف خواهد برد! پیامبر(ص) یکی از خرماهای له شده را از زمین برداشت و فرمود به خدا قسم اگر آن شخص همین یک خرمای له شده را در زمان حیاتش وقف کرده بود به مراتب ثوابش از وقف این همه خرما پس از مرگش بیشتر بود. افراد آنچه را برای هزینه زندگی و ضروریات نیاز است صرف کنند و اگر اضافه آن را در راه خیر و به ویژه وقف هزینه کنند ذخیره آخرتشان خواهد شد. بر همین اساس امام علی(ع) میفرمایند: کسی که بیش از نیاز خودش ذخیره کند انباردار دیگران است یعنی اموالش پس از مرگ میماند و دیگران میآیند و استفاده میکنند لذا هر چند اسلام برای ورثه احترام قائل شده و وصیت را بیشاز ثلث اموال جائز نمیداند از آن طرف وقف اموال و کارهای خیریه را توصیف کرده و شایسته است که افراد در صورت تمکن به این توصیهها عمل کنند تا باقیات الصالحاتی برای آخرتشان باشد.