عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۳۰۹۳
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۹
این گفتگوی زیبا را حتما بخوانید
عقیق:گفتگوی خداوند با یک بنده خسته و بی حال
خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.
بنده: خدايا ! خسته ام، نمي توانم.
خدا: بنده ي من ، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا ! خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.
خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان.
بنده: خدايا ! سه رکعت زياد است.
خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا ! امروز خيلي خسته ام ! آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله.
بنده: خدايا ! در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!
خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله.
بنده: خدايا ! هوا سرد است ! نميتوانم دستانم را از زير پتو در بياورم.
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب ميکنيم
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد.
خدا: ملائکه ي من ! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده.
ملائکه: خداوندا ! دوباره او را بيدار کرديم، اما باز خوابيد.
خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پروردگارا ! باز هم بيدار نمي شود
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر ميآورد.
ملائکه: خداوندا ! نمي خواهي با او قهر کني؟
خدا: او جز من کسي را ندارد ... شايد توبه کرد ...
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری.

 پی نوشت:
داستان های زیبای خدا
سمت خدا
منبع:جام
211008
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین