عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۲۳۱۷
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۴
حجت الاسلام یوسفی غروی؛
اگرچه امام جوادالائمه(ع) به واسطه فشار و اختناق شدید سیاسیِ خلافت عباسی نتوانستند حکومت را در دست بگیرند یا همچون جدشان قیامی تاریخ ساز را راهبری کنند، ...
عقیق:اما از ولادت تا شهادت آن حضرت، همگی زمینه ساز تحولات شگرف در جامعه شیعی شد که هنوز هم برکات تدابیر ایشان بروز و ظهور دارد؛ از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت آن امام همام با حجت الاسلام والمسلمین محمدهادی یوسفی غروی، استاد برجسته حوزه، پژوهشگر و مولف تاریخ اسلام درباره ابعاد اثرگذار زندگانی جوادالائمه(ع) به گفت و گو پرداخته‌ایم که مشروح آن را می‌خوانید:

  ولادت امام جواد(ع) از نظر اثرگذاری بر جریان امامت چه نقشی را ایفا کرد و چه دستاوردی برای خط امامت داشت؟
در آغاز باید گفت لقب جواد برای آن حضرت پیشتر در میان شیعیان غیرایرانی رواج بیشتری داشته و آنچه در میان شیعه ایرانی بیشتر مصطلح بود، محمدتقی است، اما بتازگی القاب دیگری هم گسترش یافته و حتی لقب جواد بر تقی در میان شیعیان ایران غلبه دارد.
بنابر مشهورِ شیعه، امام جواد(ع) یگانه فرزند ثامن الائمه(ع) هستند؛ البته کسانی فرزندان دیگری را به ایشان نسبت داده‌اند، اما نقل مشهور‌‌ همان یگانگی ایشان است.
پس از شهادت امام هفتم(ع) در سال ۱۸۳، عده‌ای به نظرشان آمد که از نشانه‌های امامت، حضور امامی پس از امام حاضر است و باید در عهد امام سابق، امام آینده معرفی شود؛ اما چون ثامن الائمه(ع) تا حدود ۴۰ سالگی فرزند نداشتند، عده‌ای بر امامت پدرشان توقف کرده و زیر بار امامت ایشان نمی‌رفتند در حالی که ایشان قاطعانه می‌فرمودند: «خداوند قطعا فرزندی به من خواهد داد» و این وعده با ولادت جوادالائمه(ع) محقق و نشانه‌ای از امامت آن حضرت شد.
به عبارت بهتر، ولادت جوادالائمه(ع) خط بطلانی بر جریان واقفه کشید که می‌خواستند امامت ثامن الائمه(ع) را نپذیرند و این ولادت برگ برنده و اثبات کننده امامت ثامن الائمه(ع) شد.
 
  با توجه به امامت ایشان در سنین کودکی، پذیرش مقام امامت آن حضرت(ع) از سوی مردم به منزله چه امری بود و چه دستاوردی داشت؟
امام نهم(ع) هنگام شهادت پدرشان، بیش از هشت  سال نداشتند و چون برای نخستین بار بود که شیعیان امامتِ امامی خردسال را تجربه می‌کردند، برایشان عجیب بود، از این رو، در میان برخی شیعیان توقف‌هایی مزید بر دیگر توقف‌ها پدید آمد، اما بعد با ظهور و بروز معجزات حضرت بتدریج این شبهات برطرف شد و اغلب شیعیان به امامت ایشان ایمان آوردند.
بنابراین، مشهور است شیعیانی که امامت ثامن الائمه(ع) را پذیرفتند تفرقه و انشعابی در تشیع برایشان رخ نداده و برای همین است که از باب فضیلت برای زیارت ثامن الائمه(ع) حتی بیش از زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) فضیلت ذکر کرده‌اند.
بنابر نظر علما، حتی غیرشیعیان به زیارت سیدالشهدا (ع) مشرف می‌شوند و حتی قریب به اتفاق اهل سنت در ردیف خلفا پس از پیامبر(ص)، خلفای راشدین و امیرمومنان(ع)، حسنین(ع) را خلیفه می‌دانند و این مهم در بسیاری از جوامع و مجامع اهل سنت مورد تایید است. حتی در دوره عثمانیان از جمله در مسجد «ایاصوفیا» و دیگر مساجد استانبول و نیز مسجد جامع اموی در دمشق دیده می‌شود که پس از پیامبر(ص) و خلفا نام امیرمومنان(ع) و حسنین(ع) نوشته شده؛ نه معاویه و یزید و آنها امام حسین(ع) را خلیفه برحق می‌دانند؛ یعنی آنها حضرت سیدالشهدا(ع) را خلیفه ششم می‌دانند. اما زیارت امام هشتم(ع) مخصوص شیعیانی است که در تشیع خود تا انتها باقی مانده‌اند، بنابراین صواب زیارت ایشان در اخبار معصومین(ع) حتی بیشتر از زیارت سیدالشهدا (ع) نمود دارد.

  با توجه به آنکه ایشان در سنین کودکی به امامت رسیدند، از نظر مواجهه با دستگاه خلافت و اتخاذ راهبردهای سیاسی چگونه عمل می‌کردند و مدیریت سیاسی ایشان بر جامعه چگونه بود؟
 این نکته واضح است که کوتاه‌ترین زمان امامت در میان معصومین(ع) را امام جواد(ع) داشته‌اند، زیرا در ۲۵ سالگی به شهادت رسیده‌اند، از این رو «اصغر الائمه» از نظر سن و سال نامیده شده‌اند و در این دوران کوتاه امامت علاوه بر مامون با معتصم عباسی نیز همزمان بوده‌اند. البته در آثار روایی و تاریخی، مطلبی از ایشان درباره جنگ امین و مامون دیده نمی‌شود.
پس از جنگ این دو، مامون سیاستش بر این استوار بود که برای ترساندن بنی عباس، به علویان نزدیک شود تا انتقامِ طرفداری آنان از برادرش را بگیرد و به بردن خلافت از خاندان بنی عباس و انتقال آن به آل علی(ع) آن هم از طریق ولایتعهدی تهدیدشان کند، که این کار را با انتخاب ثامن الائمه(ع) به ولایتعهدی خود انجام داد، البته بنابر سخنان امام هشتم(ع) ایشان هرگز از این پیشنهاد استقبال نکرده و ابا داشتند و ناچار و با تهدید ولایتعهدی را پذیرفتند.
در پی این سیاست، سیاست دیگر مامون این بود که دو دختر خود به نامهای ام حبیب و ام فضل را به عقد معصومین(ع) درآورد، از این رو ام حبیب را به عقد امام هشتم(ع) و ام فضل را پس از شهادت حضرت ثامن الائمه(ع) به عقد امام جواد(ع) درآورد.
البته منظور مامون عباسی از تزویج دخترانش برای امام فرستادن جاسوس به منزل امام بود تا بتواند از آنچه در خانه ایشان می‌گذرد، آگاه شود. پیش از آن نیز دو کنیز را به امام(ع) پیشنهاد داده بود که حضرت نپذیرفتند اما پس از پیشنهاد دخترانشان، به جهت سیاسی و مسأله ناموسی نزد اعراب رد درخواست ممکن نبود. پیش از این نیز چنین ازدواجهایی سابقه داشت، هم در زمان پیامبر اکرم(ص) و هم در زمان امام مجتبی(ع) و تزویج جعده برای ایشان؛ از این رو و بناچار حضرت(ع) پذیرفتند.
پس از هلاکت مامون، برادرش معتصم به خلافت رسید و وی امام را مسموم کرده و به شهادت رساند.

  امام نهم(ع) موضعگیری‌ها و رهنمودهای سیاسی خود را برای جامعه چگونه بیان می‌کردند و در آن فضای اختناق و فشار چطور هدایت سیاسی شیعه را بر عهده داشتند؟
روایتی از ایشان است که به طور کلی موضعگیری برابر دشمنان و چرایی این نزدیکی به حکام جور را تبیین می‌کند و می‌فرماید: «این نزدیکی فیزیکی و اجباری است نه داوطلبانه و دلخواه ما؛ منطق ما بر این است که با ستمگران به هیچ وجه، اجتماعی نداشته باشیم.»
ایشان مسلمانان را بر ضرورت دوری از ستمگران و مستکبران و همدلی نداشتن با آنها و رویگردانی از آنان فرا می‌خواندند و از امیرمومنان(ع) نقل کرده‌اند که: «ستمگر، آن کس که او را یاری دهد و آن کس که به ستمگری او راضی باشد، در گناه شریک هستند.»
همچنین، در روایت دیگری از جدشان امیرمومنان(ع) نقل کرده‌اند: «هر کس کار زشتی را نیکو و پسندیده بخواند در آن زشتی شریک خواهد بود.»
افزون بر این، از نظر ایشان پیروی از منحرفان همانند پیروی از شیطان است، از این رو بر پیروی نکردن از منحرفان تاکید داشتند و فرموده‌اند: «هر کس به سخنان گوینده‌ای گوش فرا دهد به یقین بندگی او کرده است و اگر گوینده از سوی خداوند باشد خدا را بندگی کرده و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید، سر به راه بندگی شیطان نهاده است.»
حضرت به منظور نفی همه جانبه ستمگران و محکوم کردن رفتارشان، مفهوم دینداری را از زبان حضرت حق که در قالب حدیث قدسی بیان شده، چنین تشریح کرده‌اند: «خدا به یکی از پیامبران وحی فرمود که زهدورزی تو در دنیا برایت آسایش زودرس را در پی دارد و از هر چیز بریدن و پیوستن به من، تو را عزت بخشیده، اما آیا برای خشنودی من با دشمنانم دشمنی و با دوستانم دوستی نموده‌ای»
بنابر این روایت، زهد با دوستیِ دوستان خدا و دشمنیِ دشمنان خدا همراه است، یعنی موضوع تولی و تبری(اصول نهم و دهم فروع دین.)
امام جواد(ع) به منظور به جوشش درآوردن روح ظالم ستیزی در امت اسلامی از جدشان امیرمومنان(ع) احادیثی را نقل کردند، از آن جمله سخن ایشان به ابوذر آنگاه که فرمودند: «برای خدا خشمگین شدی و امید به او دار، این قوم به خاطر دنیای خود از تو بیمناک شدند و تو از آنان به آخرت خویش چسبیدی و به خدا سوگند اگر راه آسمانها و زمین بر بنده‌ای بسته شود و او تقوای الهی در پیش گیرد، خدای متعال راهی پیش روی او می‌گشاید؛‌ ای ابوذر! جز با حق انس نگیر و جز از باطل گریزان و بیمناک نباش.»


منبع:قدس
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین