اعتکاف همچون نماز نیست تا بتوان آن را در هر مکانی به جا آورد و ارزش اعتکاف به حدی است که یکی از برجستهترین ارکان دین یعنی «روزه» شرط آن قرار میگیرد!
عقیق:
واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و
طبرى در تفسیر «جامع البیان» مىگوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت
نیز مىشود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.
ابوعلی
سینا معتقد است: «العبادة هی غایة الخضوع و التذلّل؛ عبادت نهایت خضوع و
فروتنی است» و شهید مطهری در تعریف عبادت آورده است: پرستش آن حالتی است که
در آن، انسان یک توجهی میکند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او
را آفریدهاست و خودش را در قبضه قدرت او میبیند، خودش را به او نیازمند و
محتاج میبیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق میکند. این
امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای
روحی بشر است.
آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی
کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی
که میتواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پیبردن به حکمت عبادات است.
آیتالله
جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال
عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه میخوانید به موضوع
«حکمت اعتکاف» میپردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است
در فضیلت اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خدا قرار گرفته و عدل و قسیم و همتای رکوع و سجود به شمار آمده است.
دو
تن از پیامبران بزرگ الهی مأمور شدند تا کعبه و حریم آن را از لوث وجود
«وثنیّت» و «ثنویّت» تطهیر کنند تا عبادتکنندگان در مطاف و کنار قبله و
حرم ذات اقدس اله به طواف و اعتکاف و رکوع و سجود بپردازند.
ذات
اقدس اله در این زمینه میفرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً
لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی وَ
عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ
لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و به یاد آورید
زمانی که خانه کعبه را محل بازگشت و جایگاه امنیت مردم قرار دادیم و از
مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود برگزینید و ما به ابراهیم و اسماعیل
فرمان دادیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوعکنندگان و
سجدهکنندگان، از هر گونه آلودگی میشود که بارزترین مصادیق بندگی در
پیشگاه ذات اقدس اله است.
* دو نکته مهم در اعتکاف آنچه
بر اهمیت و فضیلت اعتکاف میافزاید دو نکته است که یکی مهم و دیگری مهمتر
است؛ نکته مهم آن است که اعتکاف همچون نماز نیست تا بتوان آن را در هر
مکانی به جا آورد. در مورد نماز، بر پایه «جُعِلَتْ لِی الْأَرْضُ
مَسْجِدًا وَطَهُورًا» میتوان آن را در هر مکانی انجام داد؛ حال آنکه
اعتکاف، چنین نیست.
اعتکاف باید در مسجد و خانه خدا باشد. آن هم نه
هر مسجدی، بلکه مسجد اعظم، یا به تعبیری دیگر مسجد جامعه و یا مسجدالحرام و
مسجد النبی (ع) یا مسجدی که معصوم (ع) در آن نماز جمعه و یا جماعت اقامه
کرده باشد؛ یا امامی عادل هر چند غیر معصوم در آن نماز جمعه و یا یا جماعت
برپا کرده باشد.
پس اعتکاف باید در مسجدی باشد که مصلای توده
مسلمانان است؛ یعنی مسجد جامعه و جماعتهای رسمی در آن اقامه میشود، بنابر
این، مسجد بودن خود مزیت است و اقامه نماز جمعه یا جماعت در آن، مزیتی
دیگر. انعقاد اعتکاف در مسجد متروک و مهجور صحیح نیست. عدهای که اعتکاف را
به خصوص مسجدالحرام و مسجدالنبی (ع) یا مساجد چهارگانه اختصاص دادهاند،
باید سخن آنان را را بر افضلیت حمل کرد و نه تعیّن.
نکته مهمتر آن
است «روزه» خود از ارکان مهم دین و از مبانی مهم و اصیل اسلام است، که
«بُنی الإسلام علی خمس: علی الصلاة والزکاة والصوم والحجّ والولایه»؛ اسلام
بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات،روزه، حج و ولایت. عبادتی که بدین
پایه از اهمیت است، شرط اعتکاف قرار گرفته است، ارزش اعتکاف به حدی است که
یکی از برجستهترین ارکان دین، شرط آن قرار میگیرد! همانگونه که نماز بدون
طهارت تحقق نمییابد؛ که: «لاصلاة الا بطهور» اعتکاف هم بدون روزه صحیح
نیست؛ که: «لا اعتکاف الا بصوم» و این از سخنان بلند ائمه اطهار (ع) است.
* اعتکاف باطل اعتکاف،
از برجستهترین مقام بندگی و بردگی در پیشگاه ذات اقدس اله است عدهای
همین عکوف و اقبال و تعظیم را در برابر «اوثان» و «اصنام» داشتهاند،
مانند سامری که در برابر گوساله خود عکوف داشت. خداوند متعال بر روی همه
اعتکافها و بندگیها دروغین، مهر بطلان زده است.
ذات اقدس اله،
سخنان یاوه و بیهوده بتپرستان و دوگانهپرستان را اینگونه نقل
میکند:«فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ
قَالُواْ یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَـهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ
إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»؛ بنی اسرائیل به گروهی رسیدند که با تواضع و
خضوع گرداگر بتهایشان جمع شده بودند. آنان به موسی(ع) گفتند: تو هم برای
ما خدایی قرار بده، همانگونه که آنان خدایانی دارند؛ موسی(ع) گفت: شما
مردمی جاهل هستید.
در جایی دیگر از زبان حضرت موسی(ع) درباره سامری
میفرماید: «وَانظُرْ إِلَى إِلَهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفًا
لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفًا» و نگاه کن
به معبودت که پیوسته بر آن معتکف بودی؛ آن را خواهیم سوزاند و ذرات آن را
به دریا میریزیم.
عکوف در این آیه همان اقبال و تعظیم و گرایش و کرنش است؛ که چون در مقابل باطل بوده، مردود و نکوهیده است.
پیامبران
بزرگ الهی از جمله ابراهیم خلیل مردم را از خضوع و عکوف و کرنش در برابر
بتها بازداشتهاند. در قرآن مجید از زبان حضرت ابراهیم میخوانیم که به
عمو و قومش گفت: «مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا
عَاکِفُونَ» این مجسمهها و بتهایی که بر آن عکوف و کرنش میکنید، چیست؟
اینگونه
عکوفها، همگی باطل و محرّم است؛ ولی عکوف و اعتکاف با آداب و سنن خاص خود
که تنها برای ذات اقدساله باشد، صحیح و مشروع و سازنده است.