چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
عقیق /زهرا رضائیان: به هر سمت و سویش که نگاه کنی، زیباست و فریبا؛ چشم نواز است و دلربا، چشم را مشغول می کند و دل را می رباید. وجودت سراسر لذت می شود، وقتی زیبایی هایش را می بینی ... سواحل دریاها، اقیانوس های پر ابهت، جنگل های زیبا و سرسبز و لبریز از آرامشش و هزاران هزار زیبایی دیگری که مرا به خود می خواند ... این همه نعمت، این همه زیبایی، برای هر عطشی که در وجودم زبانه می کشد، جرعه آب گوارایی است به غایت نیکو ...
پرده الوانی بر خود انداخته با این همه نعمت که درون خویش جمع کرده از خوردنی ها، پوشیدنی ها، اسباب راحتی و رفاه ... رنگارنگ و فریبنده که گاه به هزار رنگش مرا مفتون خود می کند و سخت به خود مشغول، و من به بهانه نیازم و بهانه اینکه این ها برای من خلق شده اند و هزار هزار بهانه دیگر، به آن دل خوش می سازم و راضی می شوم و از راه باز می مانم!...
اما آیا واقعا من برای این نعمت هایم و این نعمت ها برای من!؟ یعنی آفرینش من در همین حد و اندازه؟! نمی شود که از این نعمت ها بهره ای ببرم و به آن دل نبندم!؟ نمی شود که این همه ظاهر فریبنده را ببینم و اسیرش نشوم و تنها به قدر نیازم از آن توشه برگیرم؟! نمی شود که جرعه ای از آن برای رفع عطش برگیرم و به آن مشغول نشوم؟! ... نمی شود آیا؟!
1. بحار الانوار، ج 75، ص450.