ميّت روى نعشش فرياد مى زند آى باقى ماندگان من شما مثل من بدبخت گول دنيا را نخوريد، ديديد كه چقدر من زحمت كشيدم .
عقیق: در كافى نقل مى كند: جمعى بمنزل حضرت سجاد(ع) آمده بودند براى استماع حديث به امام اصرار كردند كه آقا حديث برايمان بگوئيد از قول جدتان، امام سجاد (ع) اين حديث را عنوان كرده رسول خدا (ص) فرمود: محتضر روحش بالاى بدنش است وقتى جنازه اش را از خانه بيرون مى آورند روح كه بالاى بدن است متوجه مى شود به بستگانش مى گويد آى بستگان من الا تغرنكم الحيوة الدنيا كى نمرت بى جمعت من حله غير حله قالمهنا لغيرى والوزر على اين جناب ميّت روى نعشش فرياد مى زند آى باقى ماندگان من شما مثل من بدبخت گول دنيا را نخوريد، ديديد كه چقدر من زحمت كشيدم ، از حلال و حرام و مخلوط همه را جمع كردم ، حقوق واجبه را ندادم حالا كه مى خواهم بروم خوش گذرانى ها با ديگران است و لكن حسابش بگردن من بدبخت است گوارائى و خوش گذرانى براى وارثهاست حساب و كتاب هم بدوش آقاى حاجى بدبخت . تتمه حديث را بگويم امام وقتى اين حديث را نقل كرد در مجلس ضنمره مردكى بوده كه ايمان درستى نداشت . اين بدبخت در مجلس مسخره كرد گفت : آيا مرده حرف مى زند؟ فرمود: بله گفت : اگر حرف مى زند پس فرار بكند كارى بكند كه نگذارد او را در قبر ببرند. امام سجاد (ع) را خيلى ناراحت كرد. فرمود: چه بكنم اگر ساكت بنشينم كه مى گويند بخل كرد چرا حديث را بر ايمان نمى گويد اگر هم بگويم چنين استهزاء مى كند. مجلس گذشت راوى ابوحمزه است گويد چند روز بعدش از خانه بيرون آمدم شخصى بمن رسيد گفت البشاره ضنمره مُرد. آن شخص كه راجع به گفتگوى روح فوق استهزاء كرد ابوحمزه گفت تا شنيدم گفتم بروم ببينم چه مى شود؟ وضع چطور است . رفتم تشييع اش بعد از اينكه غسل و كفنش كردند در گور كه مى خواستند او را ببرند من رفتم جلو شايد در گورش چيزى بفهمم صورتش را روى خاك گذاشتم خواستم بالا بيايم ديدم لبش مى جنبد گوش گرفتم ديدم مى گويد وَيْلٌ لَكَ يا ضَنَمَرِه واى بر تو اى ضنعره ديدى صدق كلام رسول خدا (ص) را؟ خودش داشت بخودش مى گفت : بالاءخره ابوحمزه مى گويد لرزيدم بيرون آمدم مستقيما آمدم خدمت اما سجاد (ع) عرض كردم آقا از تشييع جنازه اين منافق مى آيم و خودم شنيدم ناله اش را در قبر كه مى گفت واى بر تو اى كسى كه استهزاء مى كردى حالا رسيدى به آنچه كه پغمبر خدا (ص) فرموده بود.