کد خبر : ۵۱۰۴
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۰

ضمانت‌های امام کاظم(ع) چه کسی می شد؟

امام موسی کاظم (ع) به علی بن یقطین فرمودند اگر قول بدهی هر کس از موالی و دوستان ما به دربار و دارالخلافه مراجعه می‌کند کارش را راه بیاندازی من سه چیز را برای تو ضمانت می‌کنم...
عقیق: ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که در سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانی‌ها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و می‌توانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.


آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌‌داد که در دل می‌‌نشست؛ به طوری که حتی هم‌اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.


حدیثی که برای اداری‌ها خوب است


یک حدیث عالی که خودم در کتاب آقای صافی اصفهانی دیدم، در آنجا نوشته بود که این حدیث هم در مستدرک الوسائل حسین نوری طبرسی است، هم در بحارالانوار ذکر شده است. این حدیث برای اداری‌ها خوب است اداری‌ها باید کار کنند. اگر کار نکردند این حقوقشان اشکال دارد چون حقوق مال بیت‌المال است و مردم راضی نیستند. چون شخص معینی به شما حقوق نمی‌دهد. از همین منافع نفت و صادرات غیر نفتی و چه و چه و درآمد بیت‌المال است. پس اگر یک اداری نشست پشت میز و با تلفن فقط برای خودش حرف زد، یک کاری برای ملت نکرد حقوقش اشکال دارد.


علی بن یقطین وزیر هارون بود اما شیعه بود، هارون هم نمی‌دانست. یک روزی علی بن یقطین مراجعه کرد به موسی بن جعفر (ع)، حضرت یک جمله به او فرمودند. فرمودند من سه چیز برای تو ضمانت می‌کنم به شرطی که تو هم یک چیز را برای من ضمانت کنی. آن یک چیزی که تو باید به من قول بدهی این است که: لا یأتی أحدٌ من موالینا فی دارالخلافه إلّا قمت بقضاء حاجته. یعنی قول بده یک نفر از دوستان ما وارد دارالخلافه که می‌شود و کار دولتی دارد کارش را راه بیاندازی، هی امروز و فردا نکن.


الآن هم این اداری‌ها باید قول بدهند کار مردم را راه بیاندازند. چرا هی می‌گویی برو فردا بیا، پس فردا بیا. ادرای‌هایی که می‌گویند امروز بیا، فردا بیا، پس فردا بیا، کار مردم را راه نمی‌اندازند مخصوصا دوستان، متدینین، تاجر‌های مهم. شنیدم یک تاجری با پالتو و محاسن کار مالیاتی داشته‌اند رفته‌اند پیش او، گفته برو بگیر بشین اونجا!... اینگونه حرف زده است... همین یکی دوسال پیش. این‌ها حقوقشان اشکال دارد، بهشان بگویید.


اداری‌هایی که نوکر دولت‌اند، حقوق می‌گیرند، شخص معینی حقوق این‌ها را نمی‌دهد. این نیست که یک تاجری به این‌ها پول می‌دهد، نه اینها مال ماست. منافع نفت و بیت المال و اگر خدمت نکند حقوقش اشکال دارد، لذا حضرت به علی بن یقطین می‌فرماید: تو یک چیز برای من ضمانت بکن، من سه چیز برای تو ضمانت می‌کنم. این را حفظ کنید برای اداری‌ها مخصوصا بگویید و آن یک چیز این است که هیچ کس در دارالخلافه وارد نشود مگر اینکه تو حاجت او را برآورده کنی.


کار یک ماهه را یک روزه راه بیاندازی مثل کسی که یک میلیون به تو رشوه می‌دهد چطور کارش را راه می‌اندازی! بدون رشوه کارش را راه بیانداز... حالا که رشوه‌ها زیاد شده. منتهی حالا نمی‌گویند رشوه؛ می‌گویند حق حساب. این خارجی‌ها، در سوریه می‌گفتند بخشش، همان رشوه را بخشش می‌گفتند. بعضی‌ها اینجا حق حساب می‌گویند یا پاداش می‌گویند. هرجا اسمی دارد اما این‌ها رشوه است.


چه زمانی رشوه دادن ایرادی ندارد؟

الراشی و المرتشی کلهما فی النار؛ آن که رشوه می‌دهد، آن که رشوه می‌گیرد هر دو در جهنم‌اند. منتهی آن که رشوه می‌دهد دو جور است یک جورش جهنم نمی‌رود، ولی رشوه‌ای که بخواهم حقی را باطل کنم، باطلی را حق کنم مثلا با موتورم زدم یک جوانی را کشته‌ام رشوه می‌دهم که بگویند نه ایشان مقصر نبوده، او مقصر بوده. اینجا رشوه اشکال دارد؛ پس رشوه دادن در یک جا اشکال دارد، در یک جا ندارد.


می‌خواهم فرار از ظلم بکنم. زمان طاغوت می‌آمدند پسرت را برای سربازی ببرند. پسر هم در خانه بود، اما صد تومان به آن امنیه یا پلیس می‌دادی می‌رفت می‌گفت ندیدمش، نبود. پسر در خانه بود اما با صد تومان رشوه... حالا کی صد تومان رشوه می‌گیرند؟ الآن یک میلیون، دو میلیون، ده میلیون، بیست میلیون. قیمت‌ها بالا رفته.


حتی من یک وقت از یکی از شخصیت‌های مملکتی یک چیز عجیب شنیدم که این اداری‌ها درآمد کمی دارند، به آنها رشوه بدهید. خیلی حرف بدی زده است. اینها حقوقشان کافی نیست زندگیشان تامین نمی‌شود رشوه بدهید به آنها. مجتهدی شما؟ فتوا می‌دهی؟ برو ببین مراجع چه می‌گویند.


در مکاسب محرّمه حدیثش هست: الراشی و المرتشی کلهما فی النار؛ آن که رشوه می‌دهد و آنکه رشوه می‌گیرد هر دو در آتشند. منتهی آن که رشوه می‌دهد یادتان باشد دو قسم است: یک وقت برای فرار از ظلم است، آنجا ایرادی ندارد. می‌خواهند به تو ظلمی بکنند. یک پولی می‌دهی رد می‌شوی. اما یک وقت می‌خواهی حقی را باطل کنی مال کسی را می‌خواهی بخوری، پول می‌دهی، مالش را بالا می‌کشی. این اشکال دارد. این‌ها را دقت کنید. این‌ها مثال شرعی است.


ضمانت‌های امام کاظم (ع) برای کسی که کار شیعیان را راه بیاندازد


حالا حضرت فرمودند به علی بن یقطین که تو یک چیز را برای من ضمانت کن من سه چیز را برای تو ضمانت می‌کنم. آن یک چیزی که تو باید ضمانت کنی اینست که قول بده که هر کس از موالی ما و دوستان ما مراجعه می‌کند به دربار و دارالخلافه کارش را راه بیاندازی.


اگر قول بدهی من سه چیز را برای تو ضمانت می‌کنم:
1. أن لا یصیبک حرّ سیف؛ حرارت شمشیر به تو نرسد. به زبان ما یعنی ترورت نکنند. اگر کار راه‌انداز باشند این اداری‌ها هیچ وقت کسی ترورشان نمی‌کند.


2. ولا یظلّک سقف سجنٍ ابداً؛ سقف زندان هم بر تو سایه نیاندازد. قول می‌دهم که زندانی نشوی. بعضی‌ها ده سال، بیست سال در زندان‌اند. زندان واقعا مشکل است، بعضی‌ها ورشکست شدند. بعضی راننده‌ها تصادف کرده‌اند. الآن زندان افرادی هستند همه‌شان هم با گناه نیستند. تصادف کرده ندارد دیه بدهد. اگر دیه بدهد. می‌آید بیرون اما ندارد. زن و بچه هم ناراحت.


حالا شنیده‌ام که بعضی‌ها کمک می‌کنند می‌روند دیه اینها را می‌دهند. این هم یک خدمتی است. کسانی که تمکن مالی دارند بروند بگویند که در این زندان اگر کسی به دیه گرفتار است من می‌دهم. چنانچه شنیده‌ام بعضی‌ها این کار را می‌کنند. دولت هم می‌گوید که بیایید مراجعه کنید دیه افراد را که بی تقصیر بوده‌اند، بدهید. این‌ها غالبا خطری است، عمدی که نیست. لذا می‌شود گفت که شبیه بی گناه‌اند. لذا این هم یک کار خیری است که بعضی‌ها می‌کنند.


3- ولا یدخل الفقر بیتک ابداً؛ فقر هم در خانه‌ات نیاید.


منبع: خبرگزاری دانشجو

211001


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین