۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۸ : ۱۱
عقیق: امر به معروف و نهی از منکر در جامعه امروز واجبی فراموش شده است، در صورتی
که امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به عمل به این واجب الهی داریم. در
ادامه نمونه هایی از امر به معروف و نهی از منکر برخی از علما و روحانیون را آورده ایم.
استدلالی که باعث شد شاه سعودی به حجاج اجازه تبرک اماکن مقدس را بدهد
سید شرفالدین در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد و از جمله علمایی بود که به دعوت شاه، به کاخ وی رفت تا عید قربان را به وی تبریک گوید. وقتی نوبت به وی رسید، شاه را گرفت و قرآنی را که در جلدی پوستی بود، به وی هدیه داد. ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم بر پیشانی خود گذاشت.
سید اشرف الدین گفت: این جلد پوست بز است چطور شما آن را میبوسید؟! گفت: غرض من از قرآن است نه این جلد. سید گفت: احسنت، ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیغمبر را میبوسیم میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند، غرض ما تعظیم رسول خداست. همانطور که شما با بوسه زدن بر پوست بز میخواستی قرآن را تعظیم کنی که در جوف آن پوست قرار دارد.
اقدام سید، که بهترین روش برای کشف حقیقت و روشنگری بود، شگفتی حاضران را به همراه داشت، مردم یکپارچه الله اکبر گفتند و ملک عبدالعزیز که با برهانی به این آشکاری روبرو بود به حجاج اجازه داد با آثار رسول خدا تبریک جویند. اما حاکمی که بعد از وی روی کارآمد دوباره به قانون گذشتگان برگشت. (1)
وفات سید اشرف الدین: ٨ جمادی الثانی ١٣٢٧ ق. نجف اشرف.
اگر مارتین کار جدی دارد میتواند به دیدارم بیاید
برخی اروپاییان و طرفداران کیش مسیح، پیوسته در راه اجرای برنامههای استعماری گام بر میداشتند. دادن کتاب مقدس و مبادله آن با سرزمینها نیازی به نیروی جنگی نداشت بلکه هجوم و فرهنگی و اجتماعی شیوه ای بود که مورد بهره برداری کلیسا قرار گرفت. یکی از این ماموران استعمار هنری مارتین از نخستین نمایندگان جنبش بیداری مسیحیگری غرب بودکه به ایران آمد و درصدد بود ترجمه «عهد جدید» به فارسی را به کمک ایرانیان به فارسی شیوا بازنویسی و چاپ کند.
او همزمان با بازنویسی، مناظراتی با روحانیان ایران در شیراز و تهران و دیگر شهرها انجام داد و ترجمه عهد جدید را نیز توسط سفیر انگلیس به فتحعلی شاه تقدیم کرد. پخش و چاپ رسالهها و نوشتههای تبلیغی به نفع مذهب مسیحیت از فعالیت پایدار مارتین بود و وی کینه عمیقی نسبت به مسلمانان داشت و میگفت: «من هنوز بر این باور هستم که سرشت انسان، در پستترین جلوه خود یک مسلمان است!»
او مدت 16 ماه در ایران ماند. در شیراز جدلهای مذهبی به راه انداخت و با دهها تن از بزرگان و عالمان مجادله کرد، به این قصد که آنها را درگیر مباحثی پیرامون نبوت بکند و همین که آنان فرض تشکیک در نبوت را پذیرفته و به جواب آن درگیر باشند را موفقیتی بزرگ برای خود میدانست.
میرزای قمی که پر آوازهترین مجتهد در مقابل مارتین بود با بی تفاوتی و بی اعتنایی به وی سعی در ناکام گذاشتن او کرد؛ لذا وقتی هنری مارتین در راه خود به تهران در شهر قم درنگ کرد خواست با میرزای قمی ملاقات کند. میرزا پاسخ داد: اگر مارتین کاری جدی دارد میتواند به دیدن وی برود و گرنه به سبب ناتوانی و پیری از دیدارش پوزش میخواهد.
با این حال رسالهای ناتمام از میرزای قمی در دست است که نشان میدهد وی بعدها بر ضد باورهای هنری مارتین دست به قلم برد و سخنان وی در مورد اسلام و مسیحیگری را بارها رد کرد. (2)
پی نوشت:
1) سایت معروف یاران.
2) کتاب «میرزای قمی، احیاگر علم اصول»، ص 54.
منابع:
- سایت راه بهشت: www.rahebehesht.org
- وبلاگ معروف: www.maaruf.blogfa.com
- سایت معروف یاران211001