۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۱۶
عقیق:آیتالله سید محمد باقر صدر (1313 تا 1358) از جمله فیلسوفان و اندیشمندانی بود که نه تنها دغدغه اسلامیسازی علوم انسانی را داشت که در اندیشه اسلامیسازی حیات و جامعه بشری بود.
مطلبی که در این مقال ارائه میشود برگرفته از کتاب «علوم انسانی اسلامی» به قلم احمدحسین شریفی است که به مناسبت سالگرد شهادت آیتالله سید محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر توسط حکومت بعث عراق در سال 1359 (19 فروردین ماه مصادف با 18 جمادی الثانی) تنظیم شده است:
آیتالله صدر معتقد بود که مکتب اسلام در همه حوزههای حیات بشری معقولتر، منطقیتر و راهگشاتر از مکاتب رقیبی نظیر کمونیسم و لیبرالیسم است. شهید صدر ضمن تبیین مبانی و مقدمات فلسفی و نظری چنین اندیشهای تلاش کرد الگویی از علوم انسانی اسلامی مورد نظر خود درباره اقتصاد را در عرض الگوهای مارکسیستی و لیبرالیستی ارائه داد.
وی در زمینه جامعهشناسی اسلامی نیز کتابهای متعددی را به رشته تحریر در آورده است. کتابهایی نظیر المدرسة القرآنیة، و السنن التاریخیة فی القرآن. وی درباره سیاست از نگاه اسلام نیز قلم زده و کتابهای الاسلام یقود الحیاة المدرسة: رسالتنا، و بحث حول الولایة را نوشت.
شهید صدر معتقد بود پیش از هر چیز باید نیازها و واقعیتهای حیات بشری را به درستی و با دقت شناسایی کرد. انسان معاصر غربی، انسانی مسلوب الاختیار و محکوم به حرکت در مسیری خاص است. افزون بر این انسان معاصر در پرتو پیشرفتهای مادی و تکنولوژیکی نیازهای جدیدی پیدا کرده است و در جستجوی پاسخ به آن نیازها و پرسشهای حیاتی است. در این میان به اعتقاد شهید صدر، تنها مکتبی که توانایی تأمین صحیح نیازهای واقعی انسان را دارد، مکتب اسلام است.
*جز مکتب اسلامی، مکتب بشارت دهنده سعادت وجود ندارد
وی در این باره میگوید: جز مکتب عالی اسلام که اساس آن تسلیم مطلق در برابر خدا و قوانین خدایی بودن است دیگر مکتبی وجود ندارد، مکتبی که از انسان نیرویی خلاق و عنصری شکست ناپذیر و موجودی فعال که در کامیابی و بهرهگیریها حکمیت داشته و لذت و بهره را در راه رسیدن به یک حیات توأم با سعادت به سوی آیندهای بهتر به کار میگمارد، میسازد.
اسلام در پرتو جامعیت و جاودانگی خود و به دلیل تطابق احکام و آموزههای آن با فطرت الهی، میتواند پاسخ گوی همه نیازهای فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی بشر در هر عصر و مصری باشد. البته میدانیم که ظواهر زندگی بشر دائما نو شونده و متغیرند. اما تغییر پدیدههای ظاهری و فیزیکی زندگی هرگز به معنای پایان عصر دین نیست زیرا رسالت دین، کشف پدیدههای خارجی که پیوسته در حال تغییر و دگرگونیاند نبوده و نیست! بلکه وظیفه دین تبیین و تعیین ارزشهای حاکم بر زندگی است.
*دین را باید به مثابه مکتب دین نه به مثابه علم!
به تعبیر دیگر دین را باید به مثابه مکتب دید و نه به مثابه علم، مکتب نظیر قطبنمایی است که راه مینمایاند. نوع نگرش فرد و جامعه را به عالم و آدم مشخص میکند، نوع نگاه افراد را به اندیشه و فکر جهت میدهد و مقیاسی عام برای تنظیم زندگی است اما علم هرگز نمیتواند راهبر باشد تابع تفسیر ما از عالم و آدم است و هرگز نمیتواند به عنوان شاخصی عام برای تنظیم روابط و امور زندگی تلقی شود.
بر این اساس به عقیده شهید صدر به یک معنا نمیتوان از چیزی به نام علم اقتصاد اسلامی و علم جامعه شناسی اسلامی، علم روانشناسی اسلامی و امثال آن سخن گفت زیرا رسالت علم کشف واقعیت و حقایق خارجی و تفسیر بی طرفانه آنهاست و به همین دلیل نمیتواند اسلام و غیر اسلامی داشته باشد، آنچه که میتواند اسلامی و غیر اسلامی داشته باشد و البته اساس علم و قطب نمای علم نیز به شمار میرود مکتب است. ما میتوانیم از مکتب اقتصادی اسلامی، کتب جامعه شناختی اسلام، کتب روانشناختی اسلام، یا سیاسی اسلام، مکتب مدیریتی اسلام و امثال آن سخن بگوییم. البته همانطور که اشاره شد مکتب مقدم بر علم است و علم تابع و زاییده مکتب است به همین دلیل میتوان از علم اقتصاد اسلامی و علم الاجتماع اسلامی و امیال آن نیز به سخن به میان آورد.
شهید صدر بر روش اجتهادی در کشف و استخراج حقایق اجتماعی و اقتصادی و ساسی و نظامی و مدیریتی و امثال آن از متون دینی تاکید میکند، هرگز با آموزههای کلی و تفسیر ناشده دینی نمیتوان نظامات گوناگون اقتصادی و مدیریتی و اجتماعی و سیاسی حقوقی را بیان کرد. افزون بر آگاهی از نیازهای اساسی انسان جدید لازم است با توسعه روش اجتهادی در همه عرصههای دینی، مکاتب و نظامات اسلامی را در حوزههای مختلف استخراج کرده و عرضه کرد.
منبع:فارس