۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۰۸
سخنرانی استاد قاسمیان در هیئت میثاق باشهدا 94/01/16
از امام باقر (علیهالسلام) پرسیدند که چرا سقیفه در زمان حضرت امیر به وجود آمد در حدیث داریم:
سَدِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَذَكَرْنَا مَا أَحْدَثَ النَّاسُ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ ص وَ اسْتِذْلَالَهُمْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَأَيْنَ كَانَ عِزُّ بَنِي هَاشِمٍ وَ مَا كَانُوا فِيهِ مِنَ الْعَدَدِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ مَنْ كَانَ بَقِيَ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ إِنَّمَا كَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَيَا وَ بَقِيَ مَعَهُ رَجُلَانِ ضَعِيفَانِ ذَلِيلَانِ حَدِيثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ عَبَّاسٌ وَ عَقِيلٌ وَ كَانَا مِنَ الطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً كَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَى مَا وَصَلَا إِلَيْهِ وَ لَوْ كَانَا شَاهِدَيْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَيْهِمَا
سدير گويد: نزد ابوجعفر باقر (ع) بوديم و از رحلت رسول خدا (ص) و خوار شمردن على (ع) سخن به ميان آمد، يكى گفت: خدايت سامان دهد، پس عزت و شوكت بنیهاشم چه شد؟ ابوجعفر گفت: از بنیهاشم كسى بر جاى نبود، جعفر و حمزه شهيد شده بودند، دو تازه مسلمان ناتوان بیمقدار به جا بودند كه عباس و عقيل باشند، اين دو تن طليق بودند كه براساس مقررات نمیتوانستند تصميم بگيرند، يعنى زندگى و آزادى خود را مديون اسلام بودند، اگر حمزه و جعفر زنده بودند آن دو تن به مراد خود نمیرسیدند . كلينى، ، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.ج8 ؛ ص189
اگر به جای آنها جعفر و حمزه بودند این جریان به وجود نمیآمد بلکه گاهی دو نفر می توانند تمام معادلات را به هم بریزند. نمیگوییم که عقیل و عبدالله انسانهای بدی بودند ولی نتوانستند جریان تاریخ را تغییر دهند و افراد جریان سازی نبودند.
تفسیر آیات 58 تا 67 سورهی انفال متناسب با مسئله روز:
وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ (58) وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ (59)
یک طوری قرارداد ببندید که اگر احساس کردید که میخواهند زیر آن بزنند بتوانید تمام حق را به طرف ندهید. روی زمین مساوی بازی کنید نه اینکه هرچه حرف ناحق بشنوید و نتوانید حق خود را احقاق کنید.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (60)
وقتی شما توانایی و استعدادی دارید و میتوانید روی آن حساب کنید ولی نه شما باور دارید که بتوانید در مقابل دشمن بیاستید و نه دشمن تصور میکند که کسی او را کنار بزند. میتوان کاری کرد که خودشان با دست خودشان پرچم شکست را بلند کنند و فرار کنند.
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (61)
یک مشکلی که هست: ما بیش از حد عاقل شدهایم یعنی وعدههایی که به ما داده شده است را باور نمیکنیم. ما عاقل هستیم ولی عاشق و عارف نیستیم و عقل داریم ولی عقل منور نداریم. اگر عارفانه فکر کنیم میتوانیم کربلای پنج را رقم بزنیم و جنگ را ترتیب دهیم.
ما هر چه توان داریم بگذاریم و به میدان وارد شویم دیگر حساب نکنیم که چه مقدار میتوان دشمن را از بین برد، آن دیگر دست خداست. نباید از اولیای طاغوت ترسی داشته باشیم چرا که شیطان خودش اولیای خودش را میترساند. إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِني (آل عمران، 175) نباید مشکک باشیم و یک پا جلو بگذاریم و یک پا عقب بلکه به دل مشکلها وارد شویم.
وَ إِنْ يُريدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنينَ (62)
تا زمانی که مطالبه گری نباشد نمیتوان به هدف خود رسید. یک طرف بیاستد و کارهای خود را انجام دهد و طرف دیگر فقط بیاستد و فحش بدهد. باید دانست که با مستکبرین عالم نمیتوان توافق داشت چون شیوه و روش آنها کلاً با ما متفاوت است. رویکرد آنها فرق دارد. چه بسا تیم مذاکره کنندهی متدیّنی واقعاً زحمت کش است ولی ولایت فقیه جامعه به مذاکرات خوش بین نمیباشد. اگر نصیحت و موعظه ای هم میشود هم دلانه است و باید پیش بینی شده باشد که نتیجهی آن چه میشود.
البته باید یاد آن زنده نگه داشته شود چون حافظهها کوتاه مدت است و پس از مدتی آن را فراموش میکند یا اینکه درک متفاوتی از آن پیدا میکنند. اگر نه دی نبود فتنه ای 88 به سوء تفاهمهایی تبدیل میشد. این اتفاقی که افتاده است خوب است ولی اگر به شعور مردم افزوده شود و هزینهی آن به صرفه است که برای مردم تجربه ای حاصل شود.
وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (63)
ای پیامبر نمیتوان با تقسیم ثروت تنها معارف دین الهی را گسترش داد. (به در میگوید که دیوار بشنود !!!)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ (64)
ای پیامبر اینقدر نخواه به بیرون تکیه کنی بلکه خدا و مؤمنینی که تو را پیروی میکنند کفایت تو را میکنند. کافی است که خودتان را باور داشته باشید.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ (65)
ما جنگ طلب نیستیم ولی میگوییم که نمیتوانیم با آمریکا صلح کنیم.
مؤمنی که استطاعت خود را به میدان بیاورد میتواند با توکلی که به خدا داشته کاری کند که هیچ تحلیل گری به آن پی ببرد همان گونه کهاتی سینجر که بیست حرکت دشمن را میتوانست با تحلیل خود پیش بینی کند ولی همهی تحلیل گران از جلمه او در مورد امام خمینی میگوید که ما نفهمیدیم که چه کاری کرد امام خمینی میتوانست چهل حرکت دشمن را پیش بینی کند.
مؤمنین را تشویق کنید تا در مقابل دشمن بیاستند.
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ (66)
اگر شما صد نفر باشید میتوانید بر هزار نفر از دشمنان غلبه کنید.
ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُريدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللَّهُ يُريدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ (67)
ای نبی حق نداری از آنها اسیر بگیری تا بعد از آن پای میز مذاکره بنشینی و بده و بستون انجام دهی بلکه فقط میتوانی بکشی. حق نداری بگویی اسیر میگیریم تا بتوانیم وضعیت اقتصادی خود را رونق دهیم.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
منبغ:فرهنگ