عقیق:علی جواهردهی هر کسی مدت زمانی را در دنیا خواهد زیست و سپس با چشیدن مرگ از این دنیا به جهانی دیگر منتقل میشود در حالی که جسدش همین جا میماند و خاک میشود. این مدت که با اجل تمام میشود، عمر هر انسانی است که خودش را برای ابدیت میسازد. انسانها عادت کردهاند که عمرشان را با گردش ماه و خورشید و زمین حساب کنند؛ اما حقیقت آن است که مداری که انسان به دورش میگردد و باید عمر حقیقی خود را با آن محاسبه کند، چیز دیگری است؛ چرا که آمد و شد زمان با گردش ماه و خورشید و زمین، حقیقت عمر آدمی را نمیسازد، بلکه گردش در مدار حقیقت محمدی(ص) و یا دوری از آن است که عمر هر کسی را مشخص میکند و آثار ابدی را برای او رقم میزند. نویسنده در این مطلب نگاهی دیگر به حقیقت عمر و گردش سال و تحویل و تحولات آن دارد تا حقیقت دیگری را آشکار کند. سال و عمر بشر از جمله پرسشهایی که هر از گاهی از یکدیگر میکنیم، عمر و سال است. این که چند سال دارید و چقدر عمر کردهاید؟ اصولاً ما هنگام تحویل سال در بهار به هوش میآییم و از گذر عمر سخن به میان میآوریم. از کسانی که بودند و رفتند و آنانی که کودک بودند و الان خودشان صاحبخانه و زندگی شدهاند، سخن میگوئیم. از نوهها و نتیجهها و نبیرههائی که میآیند و پدر بزرگها و مادر بزرگهایی که در انتظار تحویل سال و جمع شدن همه قوم و خویش هستند تا دید و بازدیدی داشته باشند و درد دلی بگویند و دلی را بهاری کنند، شیرینی و نقل و نبات و آجیلی بخورند و شادی و نشاط را به خانه آورند. واقعاً این عمر و سالی که گاه حسرت آن را میخوریم چیست؟ مگر چه تغییر بزرگی رخ داده که کودکان از افزایش سن خودشان خوشحال شده و بصراحت آن را اعلان میکنند، در حالی که بزرگترها آن را کتمان میکنند و از گذر شتابآلود عمر با خودشان سخن میگویند و آه و افسوس میخورند و از یک سرازیری میهراسند. در اصطلاحات علمی، سال چیزی جز یک دوره حرکت انتقالی زمین به دور خورشید نیست که معادل با دوازده ماه شمسی یعنی از اول حمل (فروردین) تا پایان حوت (اسفند) است. (فرهنگ فارسی، ج 2، ص 1803، «سال») اما این حرکت زمین و گردش انتقالی چه تأثیر مثبت یامنفی در ما به جا میگذارد که یکی از مهمترین مسائل و دغدغههای بشر را تشکیل میدهد و شخص هر از گاهی از خود و دیگری از سن و سالش میپرسد؟ از آیات قرآنی این معنا استنباط میشود که این حرکت انتقالی در زندگی انسان نقش بسیار تأثیرگذاری دارد؛ زیرا انسانها در مدار این گردش متحول میشوند و پرورش مییابند، چنانکه دیگر موجودات نیز تحت تأثیر این گردش قرار گرفته و پرورش آنها به این حرکت بستگی دارد. از این رو خداوند بارها از اموری چون سال و شب و روز به عنوان آیات الهی یاد میکند؛ زیرا اینها در پرورش موجودات از جمله انسان ها چنان نقش حیاتی و تأثیرگذاری دارند که اهداف و حکمت الهی از طریق آن برآورده میشود. خداوند در آیه 17 سوره رحمن به اهمیت گردش خورشید و حرکت زمین و ایجاد شب و روز و ماه و سال اشاره میکند و این آمد و شد شبانه روز خورشید در مشرق و مغرب را از مصادیق ربوبیت و آیات الهی میداند؛ چرا که خداوند از طریق این ابزارها و اسباب است که به پرورش همگان از جمله انسانها اقدام میکند. از جمله آثار این حرکت، بوجود آمدن فصول چهارگانه و پدیداری شرایط متنوع و متغیر است که تأمین کننده رزق و روزی بشر و دیگر موجودات میشود (فصلت، آیه 10) از نظر قرآن زمانبندی زمان به لحظات و ساعات، شب و روز، ماه و سال مانند آن، براساس نظام احسن و عادلانه الهی است که برای دنیا در نظر گرفته شده است. از زمان آغاز پیدایش آسمانها و زمین،ماههای دوازدهگانه در یک سال، به عنوان امری ثابت مقدر شده است (توبه، آیه 36) و خداوند در آیه 10 سوره یونس و آیه 5 سوره رحمن و آیه 96 سوره انعام میفرماید که حرکت منظم ماه در مدار خود، وسیلهای مطمئن برای شمارش ماه و سال است. معنی عمر به هر حال، سال به عنوان یک عامل مهم در پرورش انسان و جهان مادی نقش اساسی دارد و این مسأله در زندگی بسیار با اهمیت و حیاتی است. به ویژه اینکه برای انسان در جهان مادی محدودیتی است که براساس سال مقدر و مشخص شده است. به این معنا که انسانها در یک زمان مشخص و محدود در جهان مادی خواهند زیست و با آمدن اجل یعنی زمان مشخص، از این دنیا خواهند رفت و مرگ را خواهند چشید. اینجاست که مسأله عمر برای انسانها یعنی میزانی که در دنیا خواهند زیست مطرح میشود. واژه «عمر» که دلالت بر بقا و امتداد زمان دارد، در حقیقت بیانگر همان حیات و میزان زندگی است (معجم مقاییس اللغه، ج 4، ص 140، «عمر».) البته واژه عمر، اسم برای مدت زمان عمارت بدن برای زندگی در این دنیا است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 586، «عمر»). وقتی از عمر خود یا دیگران میپرسیم که میخواهیم بدانیم که چه میزان روح و روان ما این بدن را عمارت و آباد کرده و این جسد را برای زندگی دنیا به کار گرفته است. در حقیقت روح آدمی وقتی در کالبد جسد مادی قرار میگیرد، آن را آباد و زنده میکند، وگرنه بیروح و روان،جسد هیچ حیاتی ندارد. بر همین اساس حضور در مساجد به معنای تعمیر مساجد معرفی شده است؛ زیرا تا انسان نمازگزار در مسجد نباشد، آن در و دیوار، بیروح است. نمازگزاران با حضور خود در مساجد به این خانه و در و دیوار، زندگی و جان میدهند (توبه، آیه 17). از نظر قرآن انسان برای زمین مادی، جان و روح است؛ زیرا با حضور او در این زمین مادی، ماده جان میگیرد و آباد میشود. (هود، آیه 61) عمارت آخرت با عمارت آن در دنیا از نظر قرآن انسان باید آخرت خودش را خودش بسازد؛ زیرا آخرت چیزی نیست که جز با اعمال انسانی ساخته شود. این انسان است که دوزخ را با عذابهایش میسازد و یا بهشت را با نعمتهایش آبادان میکند و عمارت میبخشد. از این منظر دنیا جز مزرعهای برای آخرت نیست و انسان باید اینجا بکارد تا در آخرت درو کند. پس فرصت عمر به معنای میزان زمانی است که روان در کالبد جسمانی قرار میگیرد و به این جسد خاکی روح و جان میبخشد تا بتواند با به کارگیری این جسد و ابزار، مسیر تعالی و کمال را بپیماید. خداوند بصراحت در آیه 37 سوره فاطر میفرماید که عمر انسان در دنیا، فرصتی برای انجام دادن اعمال صالح و بهرهوری از آن، در سرای دیگر است. یعنی انسان باید از این فرصت بینظیر و بیمانند بهره گیرد و آخرت خویش را بسازد. او اگر عمر طولانی داشته باشد ولی متذکر حقیقت نباشد و گرفتار لهو و لعب دنیا شود هیچ فایدهای برای او ندارد. عمر طولانی زمانی فایده دارد که از آن برای آبادسازی آخرت بهره برد.(همان) براین اساس اگر کسی از عمرش بهره درست نبرد و به کارهای نیک نپردازد در حقیقت به خودش ظلم کرده است؛ چرا که ابدیت خویش را تباه ساخته و در آخرت جسمی بی روح و جان دارد (همان). خداوند در آیات 36 و 37 سوره فاطر کافران در دوزخ را سرزنش میکند که چرا از عمر خویش برای پندگیری و آخرتسازی استفاده نکردند. عمر حقیقی، گردش در مدار حقیقت محمدی(ص) سال و ماه که عمر انسانی را مشخص میکند، زمانی است که روح الهی به عنوان روان در کالبد جسمانی انسان قرار میگیرد و این کالبد را جان میبخشد، پس باید از این زمان، چنانکه آفریدگار ساخته به درستی استفاده کند؛ زیرا در غیر این صورت برخلاف حکمت الهی و آفرینش خداوندی رفتار کرده و به خودش ظلم روا داشته است. انسان در دنیا از روانی برخوردار است که جان به کالبد جسمانی میدهد و اگر بخواهد برای ابدیت دارای جسمی باشد که از روح و زندگی محض برخوردار باشد، باید در این فرصت عمر دنیا، چقدر خودش را بهگونهای بسازد که روح بتواند کنفیکون کند و چون خداوند در آخرت عمل کرده و اجسام را روح و روان بخشد؛ زیرا بهشت هر کسی بازتابی از اوست و هر چقدر روح و روانش در دنیا آمادهتر شود در آخرت از کارایی بیشتری برخوردار خواهد بود و میتواند بهشتی برتر داشته و حیات و زندگی در تمام بهشتش وجود داشته باشد. برای رسیدن به این مقصد باید خود را به حیات محض متصل کند و از فیوضات آن بهرهمند شود. راه اتصالی که خداوند بیان کرده، همان سببی است که از آن به حقیقت محمدی(ص) تعبیر میشود. خداوند در آیات بسیاری از جمله آیات 31 و 32 سوره آلعمران به طور خاص و در آیه 35 سوره مائده به طور عام میفرماید که خود را به وسیله پیامبر(ص) به خدا متصل کنید تا بتوانید از فیوضات الهی بهرهمند شده و دنیا و آخرت شما آبادان شود. پس به جای اینکه انسان در آستانه سال تحویل یا هنگام جشنهای تولد از سال و عمرش بپرسد که چه کرده است؟ ببیند که در مدار چه چیزی گردش کرده است؟ این گردش سال یک امر تحمیلی و جزو نظام طبیعت و دنیاست. زمین همانطوری که دور خودش میگردد و شبانهروز را ایجاد میکند مدت زمانی نیز در مدار خودش به دور خورشید میگردد و سالی را رقم میزند. این زمین رسالت خود را در این مدت شبانهروز یا سال به انجام رسانیده است؛ اما آیا ما نیز بر مدار حقیقت خورشید هستی یعنی پیامبر(ص) گردش کرده و خود را برای ابدیت، آباد و نورانی کردهایم یا نه؟ در روایات آمده عید حقیقی انسان زمانی است که بتواند در هر شبانهروز یا هر سال، یک تحول اساسی در زندگی خود ایجاد کرده و در مدار حقیقت وجود محمدی(ص) بهرهای از کمال ببرد. آن زمان است که باید جشن بگیرد و عید داشته باشد. اما اینکه ما در جای خود بنشینیم و گردش خورشید و زمین را نگاه کنیم این تأثیر اساسی در ما ندارد، چراکه ما تحویل و تحول نیافتهایم بلکه دنیا دگرگون شده و ما شاید درجا یا حتی عقبگرد کرده باشیم. آن خورشید و زمین رسالت خویش را به پایان بردهاند و ما یا خواب بوده یا به تباهی افتادهایم. وقتی ما مجاز هستیم که عید بگیریم که ما هم براساس رسالت انسانی و خلافت الهی که به عهده ماست در فرصت عمر به دور شمس حقیقت و خورشید هستی بگردیم تا به نور و کمال آن حضرت دست یابیم و بهرهمند شویم. اگر عمر سی و پنجاه و نود و صد ساله خود را به گردش زمین به دور خورشید استناد دهیم، این کار دیگری است و ما کاری نکردهایم که عید بگیریم. آن زمین است که رسالت خودش را به درستی انجام داده و دور خورشید یک سال گردش داشته است؛ اما ما که نشسته بودیم و رسالت خود را انجام نداده و دور خورشید حقیقت هستی یعنی پیامبر(ص) نگشته و از نور آن بهرهمند نشدهایم چگونه میتوانیم عید و جشن بگیریم. عمر حقیقی هر کسی محصول کار خود اوست. اگر کسی کاری نکند این محصولی ندارد و تحول و احوالی نو نداشته است تا جشن و عید بگیرد. وقتی زمین به کمالش رسید میتواند جشن بگیرد ما نیز اگر به کمال خود رسیدیم میتوانیم عید داشته باشیم. برای کسی که معنای عمر را میداند، عید زمانی است که به حقیقت برسد و گردش و تغییر احوالی داشته باشد. حرکت انسان میبایست به دور حقیقت باشد و چنانکه امیرمؤمنان(ع) حقیقت محض است میبایست در چنین مداری به گردش درآئیم. پیامبر(ص) میفرماید: «علی معالحق والحق مع علی یدور معه حیثما دار» (الفصول المختاره، شیخ مفید، ص135) ما نیز بایستی اینگونه دور حقیقت بگردیم تا نورانی شویم و به رسالت خود وفادار باشیم. اگر بر مداری چون عدالت و حق و علم و عقل نباشیم نمیتوانیم مسیر را به درستی بپیمائیم. آنگاه است که عمر ما بیهوده میرود و در سکرات نادانی دست و پا خواهیم زد. اما اگر بر مدار حق باشیم عمر انسانی ارزش مییابد و خداوند بدان سوگند میخورد چنانکه در حق پیامبر(ص) میفرماید: لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون (حجر، آیه 72). انسانی که خدایی شده و خودش را دگرگون کرده باشد میتواند دیگران را نیز دگرگون کند. چنین شخصی میتواند بگوید: «یا محولالحول و الأحوال». یعنی ای خدایی که خورشید و زمین و زمان را تحول میدهی و میگردانی حال ما را نیز به بهترین احوال تغییر بده. در این زمان است که باید انسان جشن عید بگیرد چون سالی را پشت سر گذاشته است که توانسته خودش رابه کمال نزدیک کند و خدایی شود. این عمر، پر برکت بوده و سالی را چنان گذرانده که جسدش را نه تنها آباد کرده بلکه آخرتش را نیز آباد کرده است. چنین شخصی گردش حقیقی بر مدار شمس هستی یعنی حقیقت محمدی(ص) داشته است و اکنون جشن سال و عید نو میگیرد.