اشکال برخی مسیحیان به معجزات پیامبر اسلام
گروهی از مسیحیان به معجزات پیامبر اسلام (ص) اشکال میکنند. اینان میگویند معجزه بایستی سودمند باشد، شکافتن ماه، سخن گفتن سنگ ریزه، انار و ... چه سود و نفعی دارد؟
عقیق: معجزه از مادهی «عجز» به معنای ناتوانی، کار خارقالعادهای را گویند که از راه علل ماوراء طبیعی با ارادهی خدای بزرگ از شخص مدّعی نبوت به جهت تصدیق نبوتش، به همراه مبارزه طلبی صورت پذیرد.[۱]آنگونه که از بیان فوق مشخص میگردد قوام معجزه به سه شرط است:- معلول عوامل غیر طبیعی، که عموم مردم از انجام آن ناتوان باشند.- به همراه ادعای نبوت باشد.- با تحدی (مبارز طلبی) همراه باشد.پیامبر اکرم (ص) حسب گزارشها، معجزاتی داشتهاند که تعدادشان را بالغ بر چهار هزار مورد بر شمردهاند. تعدادی از آنها را قرآن نقل میکند. معجزهی قرآن مجید اصلیترین آنها است که ماندگار و همیشگی است. تحدی قرآن بهترین دلیل بر اعجاز قرآن است تا آنجا که خود قرآن میفرماید: «اگر در این کتاب که بر بندهی خود نازل کرده ایم شک دارید سورهای همانند آن بیاورید».[۲]یکی دیگر از معجزات، «شق القمر» است. واقعهی شق القمر از این قرار بود که، مشرکان مکه -قبل از هجرت- از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقاضای نشانهای کردند. آنان گفتند: «اگر واقعاً پیامبر خدا هستی ماه را برای ما بشکاف و دو نیم کن، پیامبر به آنان فرمود: «اگر این کار را برای شما انجام دهم ایمان میآورید؟» گفتند: «آری». آن شب، شب بدر بود یعنی ماه در آسمان کامل بود. پیامبر اکرم از پروردگارش خواست تا ماه دو نیم شود، با اشارهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماه به دو نیم شد و عده زیادی این معجزهی بزرگ را دیدند اما مشرکان دوباره این معجزه بزرگ را انکار کردند و گفتند محمد ما را جادو کرد.[۳] قرآن مجید این انکار مشرکان را بیان کرده و می فرماید: «و هر گاه [مشرکان] نشانه و معجزهاى را ببینند روى گردانده، مىگویند که این سِحرى مستمر است»[۴]!گروهی از مسیحیان به معجزات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اشکال میکنند. اینان میگویند معجزه بایستی سودمند باشد، شکافتن ماه، سخن گفتن سنگ ریزه، انار و ... چه سود و نفعی دارد؟ این گروه معتقدند که اینها جزو خرافات است! به این اشکال دو گونه میتوان پاسخ داد. گونهای نقضی و گونهای حلی.و اما پاسخ نقضی آنکه این اشکال به نحو دقیق و شدیدتر -بر فرض تسالم (پذیرش) مبنای شما- بر خود شما و کتاب مقدستان وارد است. توضیح آنکه در انجیل یوحنا از کتاب مقدس معجزهای به حضرت عیسی نسبت داده شده که بنا بر ظاهر همین اشکال را داراست. «و در روز سوم، در قانای جلیل، عروسی بود... و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت: "شراب ندارند." ... و در آنجا شش قدح سنگی بر حسب تطهیر یهود نهاده بودند... عیسی بدیشان گفت: "قدحها را از آب پر کنید." و آنها را لبریز کردند. پس بدیشان گفت: " الآن بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید." پس بردند؛ و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود، بچشید ... بدو گفت: "هر کسی شراب خوب[!] را اول میآورد و چون مست شدند، بدتر از آن. لیک تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی؟" و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت ...»[۵]! سوال و در حقیقت اشکال این است که معجزهی شرابِ خوب (!) کردن آب چه سود و نفعی دارد که از قضا به عنوان اولین معجزه هم در کتاب مقدس بیان میشود؟ اگر صرف هر منفعتی موجه (معقول ساز) این اعجاز باشد؛ پس شکافت ماه و یا به زبان آمدن سنگریزه هم دارای نفعی بوده است؛ مثل: اتمام حجت و یا اسکات خصم و ...و اما جواب حلی آنکه منظور از سود و منفعت چیست؟ آیا از نظر شما سود و منفعت تنها مادی و جسمی[۶] است؟! به گمانم شما نیز به عنوان ایماندارانی که به متافیزیک، امور و واقعیتهای روحی باور دارید[۷] از حیث منطقی و نیز شهودی، منکر سود و زیانهای روحی/روانی نیستید. حال سوال این است که آیا ایمان و اطمینانی که از رهگذر چنین معجزاتی در قلب بندگان بیغل و غش و یا آیندگان، سکنی میگزیند کم سودی است؟ آیا این باور روانی، حاصل از مشاهدهی چنین معجزاتی و یا شنیدن آنها که منشأ عمل میگردد، کمتر از منفعتهای دیگر است؟!و در آخر؛ این به زبان در آمدن الاغ بلعام چه سود و منفعتی دارد که از پس قرنها بازگویش میکنید؟[۸] نتیجه آنکه معجزات بر آمده از متون معتبر و دارای شرایط که گزارش میشوند از آنجا که کمتر کارکردشان اطمینان بخشی به قلبهای بدون مرض است از سود و منفعت فراوان برخوردار است ضمن آنکه این شیوه در کتاب مقدس هم به چشم میخورد؛ پس منطق و وجدان جایی برای اشکال باقی نمینهد.پینوشتها:[۱]. مرحوم علامهی حلی در تعریف معجزه میگوید: «و نعنی بالمعجزه ثبوت ما لیس بمعتاد مع خرق العاده و مطابقه الدعوی ...» منظور ما از معجزه ثبوت چیزی است که معمول و عادی نباشد در حالیکه همراه خرق عادت و مطابق مدعای نبوت باشد (علامه حلی، كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ ق، ص۳۵۰).[۲]. وَ إِن کُنتُمْ فىِ رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِین (بقره، ۲۳).[۳]. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان، ج ۲۴، ص ۱۰.[۴]. «وَ إِن یَرَوْاْ ءَایَةً یُعْرِضُواْ وَ یَقُولُواْ سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ،وَ کَذَّبُواْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَاءَهُمْ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِر؛ .. آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هواى نفسشان پیروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد» (قمر، ۲).[۵]. یوحنا ۲: ۱-۱۲.[۶]. Physical[۷]. و مست شراب مشوید که در آن فجور است، بلکه از روح پر شوید. و با یکدیگر به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی گفتگو کنید ... (افسسیان، ۵: ۱۸-۲۰).[۸]. اعداد ۲۲: ۲۸-۳۰.منبع:جام211008