۱۴ مهر ۱۴۰۳ ۲ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۱۳
حضرت زهرا(س) در عیادت زنان انصار و مهاجر از ایشان چه فرمودند؟؛
از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت كار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالتكشى را بر آنها بار كردم.
عقیق:در كتاب احتجاج از سوید بن غفله روایت شده است: وقتی حضرت فاطمه(س) بیمار شد به آن بیمارى كه موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدت یافتن بیماریش گروهى از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام كرده گفتند: اى دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه مىكنى؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان كرده بر پدرش درود فرستاد، و سپس گفت :
حالم به گونهاى است كه از دنیاى شما بسى بیزار و مردانتان را دشمن مىدانم ! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه كردند، بسى ناخشنودم و آن را به كنارى نهادم . چرا كه چون تیغ زنگارخورده نابُرّا و چون نیزه از قد، دو نیم شده، و صاحبان اندیشههاى تیره و نارسایند.
چه بد ذخیرهاى از پیش براى خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش پایندهاند.
از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت كار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالتكشى را بر آنها بار كردم.
نفرین ابدی بر این مكاران، دور باشند از رحمت حق این ستمكاران، واى بر آنان ! از چه رو تمركز حق را در مركز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایههاى نبوت دور داشتند و از سرایى كه محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت كاردانان دین و دنیا خارج ساختند!
به هوش ! كه زیانى بس بزرگ است ! چه چیزى سبب گردید تا از على (علیهالسلام) عیبجویى كنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمىشناخت. دریافتند كه او به مرگ توجهى ندارد. دیدند كه او چگونه بر آنها مىتازد و آنان را به وادى فنا مىافكند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق دیگران باقى مىگذارد.
على خیر و نیكى را در نهان و آشكار براى آنان خوش مىدارد. او اگر بر مسند مىنشست هرگز بهرهاى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمىداد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمىكرد، به مقدار آبى كه تشنگى را فرو نشاند و خوراكى كه گرسنگى را برطرف نماید.
به كتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند از طریق آشكار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجتهاى روشن و مبین، امتناع مىنمودند، آنان را به راه مستقیم، هادى و رهنمون مىشد و از انحراف و کج راهی آنان جلوگیرى مىنمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مىفشردند و تدبیر كار را آنچنان كه پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او مىدادند على آن را به سهولت راه مىبرد و این شتر را به سلامت به مقصد مىرساند؛ آنگونه كه حركت این شتر رنج آور نمىشد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسیع هدایت مىكرد كه آب از اطرافش سرازیر مىشد و هرگز رنگ كدورت به خود نمىگرفت . او آنان را از این آبشخور سیراب به در مىآورد.
على خیر و نیكى را در نهان و آشكار براى آنان خوش مىدارد. او اگر بر مسند مىنشست هرگز بهرهاى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمىداد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمىكرد، به مقدار آبى كه تشنگى را فرو نشاند و خوراكى كه گرسنگى را برطرف نماید.
(در آن هنگام) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته مىشد و راستگو از دروغگو متمایز مىگشت؛ در این صورت ابواب بركات آسمانى و زمین بر آنان گشوده مىشد. و خداوند به زودى آنان را به سبب اعمال و كردارشان مؤاخذه خواهد كرد. زیرا اگر ساكنان قریهاى ایمان آورده خداترسى پیشه مىساختند بركات زمین و آسمان را بر آنان فرو مىریختیم . اما آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه كه به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم و كسانى از اینان كه ستم روا داشتند نتیجه سوء كردارشان را به زودى خواهند یافت . آنان هرگز بر ما چیرگى نخواهند یافت .
بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازیچهها یكى از پس دیگرى آشكار مىسازد.
اى كاش مى دانستم به چه پناهگاهى تكیه دادهاند؟ و كدامین ستون را پشتیبان گرفتهاند؟ و به كدامین ریسمان تمسك جستهاند؟ و بر چه خاندانى پیشقدم شده، استیلا جستهاند؟ شگفتا! كه بد سرپرستى انتخاب كرده و بد دوستانى برگزیدهاند. و ستمكاران (كه به جاى خداوند شیطان را اطاعت نمودند) چه بد مبادله كردند. اینان روى بال، به جاى پرهاى بزرگ، دُم را قرار داده اند، سر واگذارده، دُم اختیار نمودند.
به خاك مذلت ساییده باد بینى قومى كه خیال كردند با این اعمال كار خوبى را انجام دادهاند. بدانید كه آنان فاسدند؛ ولى خود نمىدانند.
واى بر آنان ! آیا آن كس كه مردم را به راه راست فرا مىخواند، سزاوار پیروى است یا آنكه خود راه نمىداند؟ واى بر شما! چه بد داورى مىكنید.
اما به جان خود سوگند كه نطفه این بسته شده است . (و شتر این فتنه آبستن شده به همین زودى خواهد زایید) انتظار كشید تا این فساد در پیكر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهرى كه زود هلاك كننده است، بدوشید. در اینجاست كه پویندگان راه باطل زیان بینند و مسلمانانى كه در پى خواهند آمد، در مىیابند كه احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است . قلبتان با فتنهها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشیرهاى كشیده و برّا، و حمله جائر و ستمكار، و در هم شدن امور همگان و خودرایى ستمگران ! غنایم و حقوق شما را اندك خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند كرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. كارتان به كجا خواهد انجامید؟ در حالى كه حقایق امور بر شما مخفى گردیده است . آیا شما را به كارى وادارم كه از آن كراهت دارید؟
واى بر آنان ! آیا آن كس كه مردم را به راه راست فرا مىخواند، سزاوار پیروى است یا آنكه خود راه نمىداند؟ واى بر شما! چه بد داورى مىكنید.
زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه (س) را پیش مردان خود بازگو و تكرار كردند. متعاقب آن، گروهى از بزرگان و رؤساى مهاجرین و انصار در حالى كه دنبال عذرخواهی و اظهار ندامت بودند، نزد حضرت زهرا (س) آمدند و به آن حضرت گفتند: اى سرور زنان عالم ! اگر ابوالحسن (على(ع) براى ما حقایق را عنوان مىكرد قبل از آنكه ما با دیگرى (ابوبكر) عهد وثیق و پیمان استوار و محكم بسته باشیم، هرگز از او روى بر نتافته به دیگرى میل نمىکردیم .
حضرت فاطمه (س) فرمود:
من مسؤولیت بازگویى حقایق را داشتم (نصیحتى بود از من به شما) حجت را بر شما تمام كردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیدهاى نیست و تقصیر و كوتاهى شما مسلم و هیچ بهانه و توجیهى بعد از آن متصور نیست .
متن عربی:
قال سوید بن غفلة: لما مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة التى توفیت فیها اجتمع الیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: كیف اصبحت من علتك یا ابنة رسول الله؟ فحمدت الله وصلت على ابیها صلى الله علیه و آله ثم قالت :
اصبحت والله عائفة لدنیاكن، قالیة لرجالكن، لفظتهم بعد ان عجمتهم و شناتهم بعد ان سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد، و قرع الصفاة و صدع القناة، و خلال الاراء، و زلل الاهواء، و بئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله علیهم و فى العذاب هم خالدون، لا جرم لقد قلدتهم ربقتها، و حملتهم اوقتها و شننت علیهم غارها، فجدعا، و عقرا، و بعدا للقوم الظالمین .
ویحهم انى زعزعوها عن رواسى الرسالة، و قواعد النبوة و الدلالة، و مهبط الروح الامین، و الطبین بامور و الدین، الا ذلك هو الخسران المبین .
و ما الذى نقموا من ابى الحسن، نقموا منه والله نكیر سیفه، و قلة مبالاته بحتفه، و شدة و طاته، و نكال وقعته، تنمره فى ذات الله .
و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة، و زالو عن قبول الحجة الواضحة لردهم الیها، و حملهم علیها، و لسار بهم سیرا سجحا لا یكلم خشاشه، و لا یكل سائره، و لا یمل راكبه، و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا تطفح ضفتاه، و لا یترنق جانباه و لاصدرهم بطانا، و نصح لهم سرا و اعلانا، و لم یكن یحلى من الغنى بطائل، و لا یحظى من الدنیا بنائل، غیر رى الناهل، و شبعة الكافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب، و الصادق من الكاذب، و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا یكسبون، و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیئات ما كسبو و ما هم بمعجزین، الا هلم فاستمع و ما عشت اراك الدهر عجبا و ان تعجب فعجب قولهم، لیت شعرى الى اى سناد استندوا و على اى عماد اعتمدوا، و بایة عروة تمسكوا و على ایة ذریة اقدموا و احتنكوا لبئس المولى و لبئس العشیر، و بئس الظالمین بدلا، استبدلوا والله الذنابى بالقوادم، و العجز بالكاهل، فرغما لمعاطس قوم یحسبون انهم یحسنون صنعا الا انهم هم المفسدون و لكن لا یشعرون، ویحهم افمن یهدى الى الحق احق ان یتبع امن لا یهدى الا ان یهدى؟ فما لكم كیف تحكمون؟
اما لعمرى لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج، ثم احتلبوا ملء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، هنا لك یخسر المبطلون، و یعرف التالون، غب ما اسس الاولون ثم طیبوا عن دنیاكم انفسا، و اطمئنوا للفتنة جاءشا، و ابشروا بسیف صارم و سطوة معتد غاشم، و بهرج شامل، و استبداد من الظالمین، یدع فیئكم زهیدا و جمعكم حصیدا، فیاحسرة لكم، و انى بكم، و قد عمیت علیكم انلزمكموها و انتم لها كارهون .
قال سوید بن غفلة: فاعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهن فجاء الیها قوم من وجوه المهاجرین و الانصار معتذرین،
حضرت زهرا(س)
و قالوا: یا سیدة النساء لو كان ابوالحسن ذكر لنا هذا الامر من قبل ان نبرم العهد، و نحكم العقد، لماعدلنا عنه الى غیره . فقالت علیهاالسلام: الیكم عنى فلا عذر بعد تعذیركم، و لا امر بعد تقصیركم .
پی نوشت:
- احتجاج، ج 1، ص 286 - 292 .
منبع:باشگاه
211008
حالم به گونهاى است كه از دنیاى شما بسى بیزار و مردانتان را دشمن مىدانم ! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه كردند، بسى ناخشنودم و آن را به كنارى نهادم . چرا كه چون تیغ زنگارخورده نابُرّا و چون نیزه از قد، دو نیم شده، و صاحبان اندیشههاى تیره و نارسایند.
چه بد ذخیرهاى از پیش براى خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش پایندهاند.
از سر ناچارى ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینى و مسئولیت كار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالتكشى را بر آنها بار كردم.
نفرین ابدی بر این مكاران، دور باشند از رحمت حق این ستمكاران، واى بر آنان ! از چه رو تمركز حق را در مركز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایههاى نبوت دور داشتند و از سرایى كه محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت كاردانان دین و دنیا خارج ساختند!
به هوش ! كه زیانى بس بزرگ است ! چه چیزى سبب گردید تا از على (علیهالسلام) عیبجویى كنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمىشناخت. دریافتند كه او به مرگ توجهى ندارد. دیدند كه او چگونه بر آنها مىتازد و آنان را به وادى فنا مىافكند. و برخى را براى عقوبت و سرمشق دیگران باقى مىگذارد.
على خیر و نیكى را در نهان و آشكار براى آنان خوش مىدارد. او اگر بر مسند مىنشست هرگز بهرهاى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمىداد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمىكرد، به مقدار آبى كه تشنگى را فرو نشاند و خوراكى كه گرسنگى را برطرف نماید.
به كتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خشنودى خداوند بود. به خداوند سوگند از طریق آشكار و نمایان حق منحرف شده از قبول دلایل و حجتهاى روشن و مبین، امتناع مىنمودند، آنان را به راه مستقیم، هادى و رهنمون مىشد و از انحراف و کج راهی آنان جلوگیرى مىنمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان على پاى مىفشردند و تدبیر كار را آنچنان كه پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او مىدادند على آن را به سهولت راه مىبرد و این شتر را به سلامت به مقصد مىرساند؛ آنگونه كه حركت این شتر رنج آور نمىشد. على آنان را به آبشخورى صاف و مملو و وسیع هدایت مىكرد كه آب از اطرافش سرازیر مىشد و هرگز رنگ كدورت به خود نمىگرفت . او آنان را از این آبشخور سیراب به در مىآورد.
على خیر و نیكى را در نهان و آشكار براى آنان خوش مىدارد. او اگر بر مسند مىنشست هرگز بهرهاى فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمىداد و از فزونى و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمىكرد، به مقدار آبى كه تشنگى را فرو نشاند و خوراكى كه گرسنگى را برطرف نماید.
(در آن هنگام) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا باز شناخته مىشد و راستگو از دروغگو متمایز مىگشت؛ در این صورت ابواب بركات آسمانى و زمین بر آنان گشوده مىشد. و خداوند به زودى آنان را به سبب اعمال و كردارشان مؤاخذه خواهد كرد. زیرا اگر ساكنان قریهاى ایمان آورده خداترسى پیشه مىساختند بركات زمین و آسمان را بر آنان فرو مىریختیم . اما آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه كه به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم و كسانى از اینان كه ستم روا داشتند نتیجه سوء كردارشان را به زودى خواهند یافت . آنان هرگز بر ما چیرگى نخواهند یافت .
بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونى در نهان دارد و چه بازیچهها یكى از پس دیگرى آشكار مىسازد.
اى كاش مى دانستم به چه پناهگاهى تكیه دادهاند؟ و كدامین ستون را پشتیبان گرفتهاند؟ و به كدامین ریسمان تمسك جستهاند؟ و بر چه خاندانى پیشقدم شده، استیلا جستهاند؟ شگفتا! كه بد سرپرستى انتخاب كرده و بد دوستانى برگزیدهاند. و ستمكاران (كه به جاى خداوند شیطان را اطاعت نمودند) چه بد مبادله كردند. اینان روى بال، به جاى پرهاى بزرگ، دُم را قرار داده اند، سر واگذارده، دُم اختیار نمودند.
به خاك مذلت ساییده باد بینى قومى كه خیال كردند با این اعمال كار خوبى را انجام دادهاند. بدانید كه آنان فاسدند؛ ولى خود نمىدانند.
واى بر آنان ! آیا آن كس كه مردم را به راه راست فرا مىخواند، سزاوار پیروى است یا آنكه خود راه نمىداند؟ واى بر شما! چه بد داورى مىكنید.
اما به جان خود سوگند كه نطفه این بسته شده است . (و شتر این فتنه آبستن شده به همین زودى خواهد زایید) انتظار كشید تا این فساد در پیكر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهرى كه زود هلاك كننده است، بدوشید. در اینجاست كه پویندگان راه باطل زیان بینند و مسلمانانى كه در پى خواهند آمد، در مىیابند كه احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است . قلبتان با فتنهها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشیرهاى كشیده و برّا، و حمله جائر و ستمكار، و در هم شدن امور همگان و خودرایى ستمگران ! غنایم و حقوق شما را اندك خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند كرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. كارتان به كجا خواهد انجامید؟ در حالى كه حقایق امور بر شما مخفى گردیده است . آیا شما را به كارى وادارم كه از آن كراهت دارید؟
واى بر آنان ! آیا آن كس كه مردم را به راه راست فرا مىخواند، سزاوار پیروى است یا آنكه خود راه نمىداند؟ واى بر شما! چه بد داورى مىكنید.
زنان حاضر در مجلس سخنان حضرت فاطمه (س) را پیش مردان خود بازگو و تكرار كردند. متعاقب آن، گروهى از بزرگان و رؤساى مهاجرین و انصار در حالى كه دنبال عذرخواهی و اظهار ندامت بودند، نزد حضرت زهرا (س) آمدند و به آن حضرت گفتند: اى سرور زنان عالم ! اگر ابوالحسن (على(ع) براى ما حقایق را عنوان مىكرد قبل از آنكه ما با دیگرى (ابوبكر) عهد وثیق و پیمان استوار و محكم بسته باشیم، هرگز از او روى بر نتافته به دیگرى میل نمىکردیم .
حضرت فاطمه (س) فرمود:
من مسؤولیت بازگویى حقایق را داشتم (نصیحتى بود از من به شما) حجت را بر شما تمام كردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیدهاى نیست و تقصیر و كوتاهى شما مسلم و هیچ بهانه و توجیهى بعد از آن متصور نیست .
متن عربی:
قال سوید بن غفلة: لما مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة التى توفیت فیها اجتمع الیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: كیف اصبحت من علتك یا ابنة رسول الله؟ فحمدت الله وصلت على ابیها صلى الله علیه و آله ثم قالت :
اصبحت والله عائفة لدنیاكن، قالیة لرجالكن، لفظتهم بعد ان عجمتهم و شناتهم بعد ان سبرتهم فقبحا لفلول الحد و اللعب بعد الجد، و قرع الصفاة و صدع القناة، و خلال الاراء، و زلل الاهواء، و بئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله علیهم و فى العذاب هم خالدون، لا جرم لقد قلدتهم ربقتها، و حملتهم اوقتها و شننت علیهم غارها، فجدعا، و عقرا، و بعدا للقوم الظالمین .
ویحهم انى زعزعوها عن رواسى الرسالة، و قواعد النبوة و الدلالة، و مهبط الروح الامین، و الطبین بامور و الدین، الا ذلك هو الخسران المبین .
و ما الذى نقموا من ابى الحسن، نقموا منه والله نكیر سیفه، و قلة مبالاته بحتفه، و شدة و طاته، و نكال وقعته، تنمره فى ذات الله .
و تالله لو مالوا عن المحجة اللائحة، و زالو عن قبول الحجة الواضحة لردهم الیها، و حملهم علیها، و لسار بهم سیرا سجحا لا یكلم خشاشه، و لا یكل سائره، و لا یمل راكبه، و لاوردهم منهلا نمیرا صافیا رویا تطفح ضفتاه، و لا یترنق جانباه و لاصدرهم بطانا، و نصح لهم سرا و اعلانا، و لم یكن یحلى من الغنى بطائل، و لا یحظى من الدنیا بنائل، غیر رى الناهل، و شبعة الكافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب، و الصادق من الكاذب، و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا یكسبون، و الذین ظلموا من هؤلاء سیصیبهم سیئات ما كسبو و ما هم بمعجزین، الا هلم فاستمع و ما عشت اراك الدهر عجبا و ان تعجب فعجب قولهم، لیت شعرى الى اى سناد استندوا و على اى عماد اعتمدوا، و بایة عروة تمسكوا و على ایة ذریة اقدموا و احتنكوا لبئس المولى و لبئس العشیر، و بئس الظالمین بدلا، استبدلوا والله الذنابى بالقوادم، و العجز بالكاهل، فرغما لمعاطس قوم یحسبون انهم یحسنون صنعا الا انهم هم المفسدون و لكن لا یشعرون، ویحهم افمن یهدى الى الحق احق ان یتبع امن لا یهدى الا ان یهدى؟ فما لكم كیف تحكمون؟
اما لعمرى لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج، ثم احتلبوا ملء القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا، هنا لك یخسر المبطلون، و یعرف التالون، غب ما اسس الاولون ثم طیبوا عن دنیاكم انفسا، و اطمئنوا للفتنة جاءشا، و ابشروا بسیف صارم و سطوة معتد غاشم، و بهرج شامل، و استبداد من الظالمین، یدع فیئكم زهیدا و جمعكم حصیدا، فیاحسرة لكم، و انى بكم، و قد عمیت علیكم انلزمكموها و انتم لها كارهون .
قال سوید بن غفلة: فاعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهن فجاء الیها قوم من وجوه المهاجرین و الانصار معتذرین،
حضرت زهرا(س)
و قالوا: یا سیدة النساء لو كان ابوالحسن ذكر لنا هذا الامر من قبل ان نبرم العهد، و نحكم العقد، لماعدلنا عنه الى غیره . فقالت علیهاالسلام: الیكم عنى فلا عذر بعد تعذیركم، و لا امر بعد تقصیركم .
پی نوشت:
- احتجاج، ج 1، ص 286 - 292 .
منبع:باشگاه
211008