۲۵ مهر ۱۴۰۳ ۱۳ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۰۴
همنشینان پیامبر بر سر چیزی با یکدیگر جنگ و جدال نمی کردند، هر کس سخن می گفت، دیگران به او گوش می سپردند تا کلام او پایان پذیرد.
عقیق: از امام حسن علیه السلام وارد است که می فرمایند:
از دائى ام هند بن ابي هاله كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله را خوب وصف مىنمود درباره رفتار رسول خدا با اصحاب خود سئوال کردم. در پاسخ گفت:«پیامبر همیشه گشاده رو، نرم خو و آسان گیر بود. (دیگران به آسانی به او نزدیک می شدند.) پرخاش نمی کرد، فحش نمی داد، عیب جو نبود و تعریف و تمجید زیاد نیز نمی کرد. از آن چه خوش نداشت با تغافل می گذشت (آن را نادیده می گرفت) و کسی را ناامید نمی فرمود.
خویشتن را از سه کار باز می داشت: جدال (گفت و گوی بیهوده )، زیاده خواهی، پرداختن به امور بی فایده.
و در رفتار با مردم نیز از سه کار پرهیز می فرمود: هیچ کس را به بدی یاد نمی کرد، کسی را سرزنش نمی فرمود، از عیب ها و خطاهای مردم پی جویی نمی کرد. از چیزهایی سخن می گفت که از نتیجه اش امید داشت؛ هنگام سخن گفتنش، اصحاب سر به زیر می انداختند، آنچنان که گویی بر تارک آنان پرنده ای نشسته است. (آرام و بدون حرکت می ماندند،) به کلام او گوش می سپردند و زمانی که پیامبر ساکت می شد، آنان سخن آغاز می کردند.
همنشینان پیامبر بر سر چیزی با یکدیگر جنگ و جدال نمی کردند، هر کس سخن می گفت، دیگران به او گوش می سپردند تا کلام او پایان پذیرد. تنها یک نفر از آنان سخن می گفت (چند نفر با هم سخن نمی گفتند.
هنگامی که همه از چیزی خندان می شدند، پیامبر نیز می خندید و از آنچه دیگران شگفت زده می شدند، او نیز درشگفت می شد.
آن چنان بر بی ادبی و درشت خویی برخی افراد نا آشنا و غریب شکیبایی می کرد که اصحابش سعی می کردند همراه غریبه ها نزد او بیایند (تا صبوری او را در برخورد با آنان ببینند و بیاموزند)
رسول خدا به اصحاب خود می فرمود: هر گاه نیازمندی را دیدید، به نزد من آورید. (یا به او یاری رسانید)
مدح و ستایش هیچ کس را نمی پذیرفت، مگر آن که مسلمانی حقیقی باشد. ( و حاضر نبود از زبان منافقان، ستایش و تمجید از خود را بشنود).
کلام نادرست هر کس را پس از پایان گفته اش با برخاستن یا نهی کردن، تذکر می داد.»
پی نوشت:
بحارالانوار، ج16، ص152 ؛ عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 316
منبع:جام
211008
از دائى ام هند بن ابي هاله كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله را خوب وصف مىنمود درباره رفتار رسول خدا با اصحاب خود سئوال کردم. در پاسخ گفت:«پیامبر همیشه گشاده رو، نرم خو و آسان گیر بود. (دیگران به آسانی به او نزدیک می شدند.) پرخاش نمی کرد، فحش نمی داد، عیب جو نبود و تعریف و تمجید زیاد نیز نمی کرد. از آن چه خوش نداشت با تغافل می گذشت (آن را نادیده می گرفت) و کسی را ناامید نمی فرمود.
خویشتن را از سه کار باز می داشت: جدال (گفت و گوی بیهوده )، زیاده خواهی، پرداختن به امور بی فایده.
و در رفتار با مردم نیز از سه کار پرهیز می فرمود: هیچ کس را به بدی یاد نمی کرد، کسی را سرزنش نمی فرمود، از عیب ها و خطاهای مردم پی جویی نمی کرد. از چیزهایی سخن می گفت که از نتیجه اش امید داشت؛ هنگام سخن گفتنش، اصحاب سر به زیر می انداختند، آنچنان که گویی بر تارک آنان پرنده ای نشسته است. (آرام و بدون حرکت می ماندند،) به کلام او گوش می سپردند و زمانی که پیامبر ساکت می شد، آنان سخن آغاز می کردند.
همنشینان پیامبر بر سر چیزی با یکدیگر جنگ و جدال نمی کردند، هر کس سخن می گفت، دیگران به او گوش می سپردند تا کلام او پایان پذیرد. تنها یک نفر از آنان سخن می گفت (چند نفر با هم سخن نمی گفتند.
هنگامی که همه از چیزی خندان می شدند، پیامبر نیز می خندید و از آنچه دیگران شگفت زده می شدند، او نیز درشگفت می شد.
آن چنان بر بی ادبی و درشت خویی برخی افراد نا آشنا و غریب شکیبایی می کرد که اصحابش سعی می کردند همراه غریبه ها نزد او بیایند (تا صبوری او را در برخورد با آنان ببینند و بیاموزند)
رسول خدا به اصحاب خود می فرمود: هر گاه نیازمندی را دیدید، به نزد من آورید. (یا به او یاری رسانید)
مدح و ستایش هیچ کس را نمی پذیرفت، مگر آن که مسلمانی حقیقی باشد. ( و حاضر نبود از زبان منافقان، ستایش و تمجید از خود را بشنود).
کلام نادرست هر کس را پس از پایان گفته اش با برخاستن یا نهی کردن، تذکر می داد.»
پی نوشت:
بحارالانوار، ج16، ص152 ؛ عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 316
منبع:جام
211008