کد خبر : ۴۸۵۳۰
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۷
یادداشت/ صادق کرمیار

امت واحده و چند پرسش نگران‌کننده

صادق کرمیار در یاداشتی به موضوع شیعه و سنی پرداخته و در قالب چند پرسش پیرامون امت واحده مطالبی را یادآور شده است.
عقیق: صادق کرمیار از نویسندگان برجسته و فیلم‌سازان کشورمان در یادداشت خود به موضوع امت واحده پرداخته و به برخی نکات اشاره کرده است که شرح این تقریر در ذیل مطلب می‌آید:

چند پرسش درباره امت واحده

چندی پیش از جایی به نام «اتحادیه امت واحده» مرا به سفری دعوت کردند که همراهان سرشناسی داشتم برای رفتن به سرزمین‌هایی چون سیستان و کردستان و ترکمن صحرا. پرسیدم: چرا؟

پاسخ داد:

برای تأکید بر وحدت اسلامی میان شیعه و سنی.

اندیشیدم: چرا مرا دعوت کرده‌اند؟ نویسنده‌های فرهیخته گرچه بسیار نیستند، امّا هستند!

پرسیدم. پاسخ داد:

فقط نویسنده‌ها را دعوت نکرده‌ایم. در میان این گروه، هنرمندان دیگر و حتی ورزشکاران هم حضور دارند.

دریافتم، مرا نه از آن رو که نویسنده‌ای فرهیخته‌ام که نیستم. بلکه با نگاهی سلبریتی دعوت کرده‌اند. باز با خود اندیشیدم: ما که در مجتمع مسکونی خودمان وحدت شیعه و سنی که سهل است، وحدت ادیان داریم و سال‌هاست به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی می‌کنیم. همسایه من که سنی است، هرگز مرا به جرم شیعه بودن لعن و نفرین نکرده که هیچ، حتی در سلام کردن نیز هماره از من پیشی می‌گیرد. همسایه دیگرمان که ارمنی و مسیحی است، چندی پیش شیر نذری حضرت ابوالفضل برایمان آورد. باز چندی پیش بنده و همسایه سنی‌مان به مناسبت میلاد حضرت‌مسیح(س) گل و شیرینی به در خانه‌شان بردیم. فرزندانمان نیز بی‌آن‌که از دین و ایمان یکدیگر بپرسند، در حیاط با یکدیگر بازی می‌کنند و شادند.

باز اندیشیدم: وقتی در سال 58 در ارومیه سرباز بودم، شیعیان و سنی‌یان بی‌آن‌که نگران وحدت امت واحده باشند، در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند و حتی در جنگ پاوه و پیرانشهر و پسوه و مهاباد، هیچ حرف و سخنی از اختلاف میان شیعه و سنی نبود، بلکه هم شیعیان و هم سنی‌یان با کسانی که تجزیه ایران را می‌خواستند و هم سنی در میان‌شان بود و هم شیعه، می‌جنگیدند تا یک‌پارچگی ایران را حفظ کنند.

در آن زمان اتحادیه‌ای برای امت واحده نبود که پرسش‌های نگران کننده‌ای در ذهن امثال من ایجاد کند. اندیشیدم: من که دست و پا شکسته فیلم و سریال می‌سازم و چیزی به نام داستان می‌نویسم و هرگز در اموری که ربطی به من نداشته دخالت نکرده‌ام و نخود هر آشی هم نشده‌ام، امّا به عنوان شهروندی که گاه در احوال گذشتگان مطالعه می‌کند و نگران آیندگان است، حقّ دارم پرسش‌هایی در ذهن داشته باشم و از اندیشمندان و فرهیختگان پاسخ بخواهم؟ که دیدم جناب رسول جعفریان نیز پرسش‌های مشابهی مطرح کرده‌اند و نگرانی‌هایشان را بروز داده‌اند. از این رو بنده هم جرأت کردم پرسش‌های خود را مطرح کنم. طرح این پرسش‌ها صرفاً به دلیل همان تماس و دعوتی است که پای مرا وسط کشید تا بپرسم:

تمام قومیت‌ها و ادیان توحیدی در ایران در کمال آرامش و مدارا کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و هیچ‌یک نگران آزار دیگری نیست. البته کسانی هستند که نگران این آرامش و مدارا  هستند و تزویر و تربّد می‌کنند تا این آرامش و مدارا را برهم زنند که اهداف هرج و مرج طلبانه‌شان این آرامش و مدارا را برنمی‌تابد. بی‌تردید اندیشمندان و فرهیختگان همه ادیان، خود مراقبند و ما نیز باید بیش از دیگران مراقب باشیم. امّا آیا حرکت‌های سلبریتی چاره کار است یا خطر نمایش و خودنمایی در آن مستتر است؟
چندی است اصطلاح تازه‌ای به نام شیعه انگلیسی مطرح شده و برخی از اندیشمندان و سخنوران ویژگی‌های شیعه انگلیسی را برمی شمرند. تا این‌جای کار هیچ پرسشی نیست. چون عقاید و دیدگاه‌هایی طرح می‌شود که باعث روشنگری شیعیان دلسوخته امّا ناآگاه می‌شود. پرسش از آن‌جا آغاز می‌شود که برخی از این اندیشمندان خواهان برخورد با شیعه انگلیسی می‌شوند. آیا این خطر وجود ندارد که به جای وحدت امت واحده، زبانم لال میان شیعیان نزاعی بی پایان درگیرد و هر یک انگشت درکنیم در همه جهان و قرمطی جوییم و در این میان بوسهل نامی زوزنی پیدا شود که امام زاده و محتشم و فاضل و ادیب باشد، امّا شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکد شده – و لا تبدیل لخلق الله – و با آن شرارت، دلسوزی نداشته و ...
چاره برخورد با شیعه انگلیسی را به یقین آنان که تدبیر امور را در دست دارند، می‌دانند. امّا بنده پرسشی درباره شیعه اصیل مبتنی بر فقه پویای دوازده امامی دارم. در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه هشتم اسفند ماه، اندیشمند فرهیخته جناب رحیم پور ازغدی به درستی و دلسوزانه از ضرورت تحول در فقه شیعه و به روز شدن دانشگاه و حوزه سخن گفت. از سبک زندگی تا بانکداری و تغذیه و محیط زیست و... این پرسش وجود دارد که شیعه اصیل که اکنون فقه و حکومت را با هم دارد، آیا به همان فقهی که در اختیار داریم عمل کرده است که اساساً ضرورت تحول آن را دریافته باشیم؟ به عنوان نمونه نرخ بهره بازپرداخت وام در ژاپن 0.1 – سوئد 0.25 – بریتانیا و امریکا 0.52 – اتحادیه اروپا 1 – چین 3.06 – ساحل عاج 4.25 – روسیه 8.75 – مصر 9 – و عراق و پاکستان 15 امّا در جمهوری اسلامی 28 درصد است؟ چند درصد از این سود شرعی و فقهی است؟


منبع:فارس


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین