۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۱۶
بحث این است که این بزرگواران چگونه اینقدر عظمت پیدا کردهاند. شاید بگوئیم خدا اینطوری وجود مبارکشان را خلق کرده و حضرت زینب(س) از خود هنری نداشته، اما اینگونه نیست این بزرگواران از درجه ایمان به این مقام رسیدند. البته اگرچه از ذریه آدم هستند اما قبل از خلقت حضرت آدم خلق شدهاند. اثر ایمان که ما کتابتش را و الف و نون را میبینیم ایمانشان حقیقت دارند؛ یعنی اگر گفت لااله الا الله با لااله الا الله من و شما زمین تا آسمان فرق داد. ما در شبانه روز صدبار لااله الا الله میگوییم ولی یکبار هم در دل ما شاید اثر نداشته باشد اما آنها یکی گفته و تا آخر هم پاش میایستند.
اصلا قابل تصور برای من و شما نیست که یک بانو در یک نصفه روز در برابر سختیها و مشکلات ظهر عاشورا اینقدر صبر و تحمل داشته باشد و مثل کوه پابرجا باشد، یک لااله الاالله گفته و از کوه قویتر باشد؛ زیرا همه را روی اراده او و حکمت و مصالح میداند؛ اگر قراربود خدا حضرت زینب و حضرت زهرا(س) را اینطور خلق میکرد که دیگر این بزرگواران هنری نداشتهاند. همانطور که در دعای ندبه میخوانیم «همه را گفتیم فقط عدهای قبول کردند و پای حرفشان هم ایستادهاند در جواب «الست بربکم» همه گفتند «قالو بلی» اما عدهای مخالف و منکر شدند، عدهای چهار روز آمدند و پنج روز نیامدند و عدهای هم خود خدا میدانستند که پای حرفشان تا آخر میایستند.
من که امروز فشار مشکلات زندگی بر من زیاد شود سرو صدایم بلند میشود یا کمی توسعه در کارم اتفاق بیفتد خوشحال میشوم و اگرکمی به بیماری دچار شوم، از دنیا سیر میشوم، امام صادق(ع) میفرمایند:« اگر بیمار باشیم شفا نمیخواهیم اگر فقیر باشیم غنا نمیخواهیم اگر غنی باشیم فقر نمیخواهیم چون میدانیم آنچه به ما میدهند روی حکمت الهی است». گاهی مرض آدم را از پا در میآورد آنموقع چقدر با حالت ناراحتی میگوییم: خدا، خدا، خدا، در آن حالت کیف کن و لذت ببر که آمدی دنبال خدا و نرفتی دنبال شیطان و بدان خداوند برنامه ریخته که بهاو توجه کنی و گرنه وقنی به خدا توجه نداشته باشی یک جوری خدا میگوییم که انگار میخواهیم با او دعوا کنیم.
هرچه فشار زندگی، بیماری، کشت و کشتار بود در یک نیمه روز عاشورا بر سر یک زن آمد، اصلا قابل تصور و تحمل نیست به فرمودهشان هرچه قدر ظلم و ستم بیشتر میشد رنگ و روی سیدالشهداء(ع) برافروختهتر میشد اینها در اثر همان ایمان است. قرآن برای من و شما و گذشتگان و آیندگان فرموده که ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید و پای آن بایستید؛ «یا ایها الذین امَنو آمِنوا»؛ اگر پای این ایستادی هیچوقت احساس ناراحتی نمیکنی چون میدانی کسی که درد را به تو داده خداست که دوستت هم دارد و اگر دوستت نداشت خلقت نمیکرد. بخل هم ندارد قدرت هم دارد پس چرا نمیدهد، برای اینکه ضرر دارد. پدر و مادر پیری که یک فرزند دارند اگر بیمار باشد حاضرند تمام زندگی خود را خرج این بچه کنند ولی اگر نان برای سلامتی فرزندشان ضرر داشته باشد، از وی دریغ ورزیده و نمیدهند. این از بخلشان نیست میدانند که برای آن بچه، این نان ضرر دارد در حالی که خود فرزند نمیداند؛ نسبت ما با خدا هم همین است خدا میفرماید من برای شما از پدر مهربان مهربانترم». آنچیزی که صلاح ماست را به ما میدهد و در آن برای ما خیر است به ما عنایت میکند نه آنچیزی که ما میخواهیم و نمیدانیم که مهلککننده و نابودکننده ما است.
در رابطه عفت و حجاب برای خانمها و آقایان این اوامر به خاطر این نیست که مثلازنها سرشان باز نباشد و آقایان مراقب چشم نباشند. اینها باعث بدبختی خود ما میشود خدا چشم و صورت زیبا را خلق کرده و میگوید این چشم زیبا را در جایش مصرف کن به همین جهت توجه کنیم که زندگی، آخرت و وظیفه من واقعا چیست ؟ چرا لا اله الا الله گفتم و مسلمان شدم، دین برای چیست؟ دین برای خاطر من است من انسان بشوم و دارای کمالات بشوم اینهمه کمال در عالم پخش است خداکند که انشاءالله نصیب همهمان بشود ولی نیست چرا؟ زیرا آن اصل اولیه که بله گفتیم را یادمان نمیآید که چه زمانی گفتیم خدا یادآوری میکند گفتی. پس سر حرفت بایست که اگه بایستی ثمراتش مشخص میشود؛ برای نمونه 124000 پیغمبر فرستاد هرکدام یک نماینده هستند. آخرین نماینده که حضرت محمد(ص) اشرف پیامبران است. در حالات رسول خدا(ص) یا اولیاء الله و ائمه معصومین(ع) مطالعه کنید یک بار نمیبینید که از ناحیه درد و اینهمه فشار و بلاهایی که از دوران بعثت تا غیبت کبرا برسرشان رسیده آه بگویند چرا؟ چون همه را خیر میدیدند چون او خواسته پس خیراست.
اکنون افسردگی زیاد شده است؛ افسردگی یعنی چه؟ پول و مال نداری؟ افسردگی ندارد، زن به تو نمیدهند، ندهند یا شوهر نکردهای و خواستگار نداری، خب اینها افسردگی ندارد؛ این صلاح شماست اینرا بدان تسلیم او شدید. اسلام یعنی تسلیم شدن. پس هرچه او میخواهد خیر است این دیگر افسردگی ندارد، بهخصوص در طبقه جوان بدان آن کسی که خلقت کرده چشم، ابرو، صورت خوب، زبان خوب و همه چیز داده است. اگر در زندگی قدری مشکل داری ببین خودت چیکار کردی؟ این همه نعمت که داده تشکر کردم یا نه؟ یا همیشه خودم را طلبکار میدانم. شکر فقط این نیست که زبانی نیست باید قلبا راضی باشیم اگر هم یکبار مشکلی پیش بیاید بازهم راضی باشیم و قلبا خدا را شکر بگوییم اگر در یک انگشتمان تیغ برود ما 20 انگشت داریم 19تای دیگه مانده باید قدرش را بدانیم یه ذره فشار میآید ولی اینهمه نعمت داده.
چه کسی این زیبایی را داده؟ گفته آن را نگه بدار، به فنا و نیستی نده .به همه نشان نده الا به محارم که عیب ندارد، نه اینکه حراجش کنی تا از ارزش بیفتد یا جوانی که تحصیل کرده و سال آخر دانشگاه است با نمرات خوب، اینها را که به تو داده است. از او تشکر کن عوض تشکر تخلف نکن. این جوانان که اختراعات و هنر دارند؟ این نیست که هرکس که تحصیل کرد پیشرفت کرده، نه کسی این هنر را دارد و از معلوماتش بهرهبرداری میکند، دیگر سر چارراه نمیایستد، برای نوامیس مردم مزاحمت ایجاد نمیکند. یک نفر را نشان دهید که اهل فکر باشد و سر چهارراه بایستد، همچین جوانی دیگر فرصت اینکارها را ندارد گاهی فرصت غذاخوردن هم ندارد. جوان مسلمان باید اینطور باشد، فقط نباید به دیگران بگوید «احسنت چه دانشی و چه هوشی». خودمان هم باید هنرمان را نشان دهیم. متدین هستیم، دروغ نمیگوییم، هوا نمیپرستیم، نه فقط دیگران را تحسین کنم، باید کاری کنم که یک احسنت به خودم بتوانم بگویم؛ اما چهطور از این معلوماتی که خدا به من داده باید استفاده کنم.
ما «لا اله الا الله» گفتیم و پای حرفمان باید بایستیم. هیچوقت دیگر برای ناراحتی، کمبود، بیماری یا از خود بیخود شدن برای زیادی نعمت،... دیگر نداریم. هرچه هست خدا را شکر میکنیم دیگر افسردگی نداریم. اولیاء خدا از این راه ولی الله شدند و چون خدا میدانست که آنها پای حرفشان ایستادهاند از اول آنها را عزیز دانست و محرم راز خودش دانست. ما که نمیتوانیم پیامبر(ص) و ائمه(ع) شویم اما میتوانیم سلمان و ابوذر و مقداد شویم. بعضی از اصحاب کفار بودند اما میشوند اصحاب سرّ امیرالمؤمنین(ع) یا سیدالشهداء(ع) شد؛ آنان فریاد میزنند هزار مرتبه کشته شوم و باز زنده شوم میخواهم باز فدای تو شوم.
شناخت جوانان ایران در آزمایش جنگ
یک سری از جوانان را در زمانی شناختیم که صدام ملعون حمله کرد دیدیم که جوانان چطور از هم سبقت میگرفتند، در جبهه که نقل و نبات نمیدادند. به عنوان نمونه در فرودگاه که به سمت نقده میرفتیم جوانان دنبال هواپیما میدویدند تا سوار هواپیما شوند و به جبهه بروند یا جوانی گریه میکرد که چرا دوستم برود و شهید بشود و من نروم؟
این موقعها آدم میفهمد علاقه به مملکت، ناموس و دین یعنی چه؟ اکنون لازم نیست ما مبارزه کنیم ما باید خودمان را درمان کنیم آیا میخواهیم زندگی خوش و راحت و بدون غم وغصه داشته باشیم. دارویش ایمان به خدا است، پول هم داشته باشی و ایمان نداشته باشی نمیشود. دکتر و پول بیماری را درمان نمیکنند. کار ایمان این است که غصه را از دل بیرون برده و فقط یک غصه را میگذارد و آن این است که آنطرف چه خبر است و با چه به آن دنیا میرویم. وظیفهات را انجام بده ایمان به خدا داشته باش اگر یک دقیقه از کمی و زیای و متوسطی غصه خوردی؟ الا بذکرالله تطمئن القلوب یاد واقعی خدا. بعد از نماز نباید حرف بزنیم، تسبیحات را بخوانیم نه اینکه بعد از سلام بلافاصله صحبتهای معمول کنیم بلکه باید پس از نماز ذکر بگوییم.
بهترین کار پس از نماز
جوانان باید بیشتر مراقب آینده راحت و خوب باشند فقط در سایه ایمان به اوست هرچه میخواهی از او بخواه. اگر نداد مصلحت است و اگر داد شاکر باش بخل ندارد، باید از او بخواهیم باید خواستههایمان را به او بگوییم اگر خواست میدهد و اگر نداد ناراحتی ندارد خیلیها فرزند ندارند و دیدیم بعد از اصرار بیجای بعضی از آنها خداوند فرزند ناقص به آنها میدهد.
حضرت زینب(س)، زینب بهدنیا نیامد
حضرت زینب(س) زینب به دنیا نیامد زینب در آنزمان که درعالم ذر گفتند «الست بربکم گفتند «قالوا بلی»، برگفته خود پابرجا و محکم ماند، حالات زندگی حضرت زینب(س) را ببینید اصلا شنیدنی نیست. مغز آدم را متحول میکند. در کوفه مفسر و مدرس قرآن است و در همان کوفه همین استاد را زندانی میکنند اتفاق کوچکی نیست. خانم(س) ابدا خم به ابرویش نمیآورد این همان ایمان است. ایمان قدرت و تحمل میدهد همه را خوب میبیند، فقر و پولداری و بیماری را خوب میبیند و هیچوقت ناراحتی پیدا نمیکند. سخت است این کنترل، در حالیکه شیطان بغل دست آدم است همانطور که خدا «اقرب من حبل الورید» است. شیطان هم همینطور است؛ سخت است ولی ارزش دارد. ثمراتش زیاد است، سختی را آدم تحمل میکند پناه به خدا میبریم.
راههای دور شدن شیطان الرجیم
آیتالله شاه آبادی گفت: یکی از این اموری که شیطان را از آدم دور میکند بیان «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و«بسمالله الرحمن الرحیم» و «آیه 17 و 18 سوره کهف» است؛ سگ اصحاب کهف سر غار نشسته و از آنها پاسداری میکند؛ این آیه تمام شیطانهای جن و انس را از شما دور خواهد کرد. هر کاری که خدا پیاده کرده به نفع ما است اما ما فکر میکنیم به ضررمان است. ما خواستههای خود را از دایی، عمو، خاله و دیگران میخواهیم و وقتی جوابی نمیگیریم لب به شکوه میگشاییم و این هم عمو شد و دایی و فامیل شد. میگوییم، اما ما خودمان چون راه را اشتباه رفتهایم اینطور شده است. باید خواستههایمان را از خدا بخواهیم خدا گفته بخوان من را تا بهت بدم خوشش میاد از خواندن نامش توسط من.
وی افزود: ما هزار راه میرویم غیر از این راه؛ شب تا صبح در را ببندیم و اشک بریزیم به احدی نمیگوید اما اگر با غیر از خدا صحبت کنیم بالاخره میگوید نمیتواند نگوید در حالیکه خدا به ما گفته راز کسی را به کسی نگو و حافظ الاسرار باش اما ما به آبروی طرف فکر نمیکنیم. خدا با فرستادن واسطههای گوناگون کارت را راه میاندازد، ما طوری هستیم که انگار با خدا قهریم غنی یکنفر است و ما همه فقیر و گدا اما ما با او قهر هستیم و فکر میکنیم. موفقیتمان به خاطر تلاش خودمان است اگر برای خودمان است چرا میگوییم فلان مطلب یادم رفت اگر برای خودمان است پس چرا نمیتوانیم در کنترل خودمان نگاه بداریم؟ اگر از دستمان رفت نمیتوانیم برگردانیمش. ما الحمدالله در کشور شیعه هستیم ائمه معصومین(ع) و امام زمان(عج) و پیغمبر(ص) و در رأس همه امور خدا را داریم باید همه امور را به او بسپاریم. عمر دست خداست. باید قدرش را بدانیم و رضای خدا را جلب کنیم. باید ببینمیم پیغمبر(ص) چه برایمان آوردهاند. ایشان فرمودند: تقوا پیشه کن، تعدی به اموال مردم نکن، نگاه به نامحرم نکن، جنایت نکن، ما سرمایهای داریم که دنیا ندارد. پیروی و اطاعت از آنها، عزت، شرف و همه چیز به ما میدهد.
منبع:ایکنا