کد خبر : ۴۸۰۰۱
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۴
بشارت پیامبران قبلی به آمدن انبیای بعدی/

قدیمی ها، جدیدی ها را تحویل بگیرند!

انبیاء داراى هدفى مشترک هستند. لذا پیامبران قبلى، آمدن انبیاى بعدى را بشارت مى ‏دادند و نسبت به آنان پیمانِ ایمان و نصرت دارند، و پیامبران بعدى، انبیاى قبل را تصدیق مى‏ کردند.
عقیق: انبیاء داراى هدفى مشترک هستند. لذا پیامبران قبلى، آمدن انبیاى بعدى را بشارت مى ‏دادند و نسبت به آنان پیمانِ ایمان و نصرت دارند، و پیامبران بعدى، انبیاى قبل را تصدیق مى‏ کردند.
وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ لَمَا آتَیْتُکُم مِّن کِتَابٍ وَحِکْمَهٍ ثُمَّ جَاءکُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکُمْ لَتُوْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ (آل عمران- ۸۱)
فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (آل عمران ـ ۸۲)بدون عکس
و [یاد کن] هنگامى را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتى دادم سپس شما را فرستاده‏اى آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد البته به او ایمان بیاورید و حتما یاریش کنید آنگاه فرمود آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟ گفتند آرى اقرار کردیم. فرمود پس گواه باشید و من با شما از گواهانم.
پس کسانى که بعد از این [پیمان] روى برتابند آنان خود نافرمانانند.

پیمان مقدس‏
به دنبال اشاراتى که در آیات پیشین درباره وجود نشانه‏ هاى روشن پیامبر اسلام در کتب انبیاء قبل آمده بود در این آیات اشاره به یک اصل کلى در این رابطه مى‏ کند و آن اینکه پیامبران پیشین (و به دنبال آنها پیروانشان) با خدا پیمان بسته بودند که در برابر پیامبرانى که بعد از آنها مى ‏آیند سر تعظیم و تسلیم فرود آورند.
در حقیقت همان طور که پیامبران و امت هاى بعد موظف‏اند نسبت به پیامبران گذشته و آیین آنها احترام بگذارند و اصول آنها را محترم بشمرند، پیامبران و امت هاى پیشین نیز نسبت به پیامبران بعد از خود چنین وظیفه‏اى داشته‏اند، در آیات قرآن کراراً اشاره به وحدت هدف پیغمبران خدا شده است و این آیه نمونه زنده‏اى از آن است.
نکات آیات:
۱- آیا آیه فوق تنها درباره بشارت انبیاء پیشین و پیمان آنها نسبت به پیامبر اسلام است؟ یا هر پیامبرى را که بعد از پیامبر دیگرى مبعوث شده در بر مى‏ گیرد؟
"میثاق” در اصل از ماده "وثوق” به بعضى اطمینان و اعتماد گرفته شده به همین دلیل به پیمان هاى موکد که مایه اطمینان است میثاق گفته مى ‏شود

ظاهر تعبیرات آیه یک مساله کلى و عمومى است، اگر چه خاتم پیامبران مصداق بارز آن است و با روح مفاهیم قرآن نیز همین معنى وسیع و گسترده مناسب است بنابراین اگر مى‏ بینیم در اخبارى تصریح شده که منظور از آن پیغمبر گرامى اسلام است، از قبیل تفسیر آیه و تطبیق آن بر یک مصداق روشن محسوب مى‏گردد نه این ‏که معنى آن انحصار بوده باشد.
فخر رازى در تفسیر خود از امام على علیه السلام نقل مى‏ کند که: هنگامى که خداوند آدم و سایر انبیاء را آفرید، از آنها عهد و پیمان گرفت که هرگاه محمد صلی الله و علیه وآله مبعوث شد به او ایمان آورند و یارى ‏اش کنند. (تفسیر کبیر، جزء هشتم، صفحه ۱۱۵)
۲- سخن دیگر درباره آیه این است که آیه مزبور گرچه درباره پیامبران است، ولى بدیهى است که در مورد جانشینان آنها نیز صادق مى‏ باشد زیرا جانشینان راستین آنها از آنان جدا نیستند و همه یک هدف را تعقیب مى‏ کنند و همیشه پیامبران جانشینان خود را معرفى کرده و نسبت به آنها بشارت داده و مردم را به ایمان آوردن و یارى آنها دعوت نموده‏اند و اگر مى‏ بینیم در روایاتى که در ذیل آیه در کتب تفسیر یا حدیث ما نقل شده جمله "وَ لَتَنْصُرُنَّهُ” درباره على علیه السلام تفسیر شده و مسأله ولایت را مشمول آن دانسته‏اند، در حقیقت اشاره به همین معنى است.
۳ـ تفاوت مکتب انبیاء، مانند تفاوت برنامه‏ى دو استاد یا دو استاندار است که در اصول مسائل علمى و سیاسى، داراى جهت واحدى هستند ولى در مسائل جزئى، به جهت تفاوت‏ هاى فردى دانش آموزان یا شرایط منطقه‏اى، برنامه‏ هاى گوناگون ارائه مى‏ دهند. (تفسیر مراغى)
حضرت على علیه السلام فرمودند: خداوند از انبیاى پیشین پیمان گرفت که مردم را به بعثت پیامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصدیق آن حضرت را بدهند. (تفسیر مجمع البیان)
امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ» پیامبر اسلام است. (تفسیر نور الثقلین)
بحث لغوی:
۱ـ "اصر” در اصل به معنى گره زدن چیزى و یا نگهدارى آن با قهر و غلبه است و به امورى که انسان را از کارهاى مهم باز مى‏ دارد”اصر” گفته مى‏ شود و به همین مناسبت به پیمان موکد این واژه اطلاق شده زیرا شکستن آن انسان را از ثواب و خیرات محروم و ممنوع مى‏ سازد.
۲ـ "میثاق” در اصل از ماده "وثوق” به بعضى اطمینان و اعتماد گرفته شده به همین دلیل به پیمان هاى موکد که مایه اطمینان است میثاق گفته مى ‏شود.
تشابه با آیات دیگر:
در آیه مذکور قرآن مجید پیمان‏ شکنان را مورد مذمت و تهدید قرار مى ‏دهد و مى‏ گوید: "سپس هر کس بعد از این همه پیمان هاى موکد و میثاق هاى محکم سرپیچى کند و روى گرداند و به پیامبرى همچون پیامبر اسلام که بشارت ظهورش همراه نشانه ‏هاى او در کتب پیشین آمده ایمان نیاورد، فاسق و خارج از اطاعت فرمان خداست.”
و مى‏ دانیم که خداوند این گونه فاسقان لجوج و متعصب را هدایت نمى‏ کند همان گونه که در آیه ۸۰ سوره توبه آمده است: وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ و کسى که مشمول هدایت الهى نشد، سرنوشتش دوزخ و عذاب شدید الهى است.

پیام‏ های آیه:
۱ـ در مدیریّت الهى، لازمه‏ى سپردن مسئولیّت‏ ها، گرفتن پیمان است. «أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ»
۲ـ هر جا کار سخت است، پیمان گرفتن لازم است. دست برداشتن از آئین و سنّت موجود، و ایمان و حمایت از شخص نوظهور، ساده نیست. لذا خداوند میثاق مى‏ گیرد. «أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ …»
۳ـ آمدن پیامبر خاتم صلى اللَّه علیه و آله قطعى است، لذا از همه‏ى انبیاء پیمان گرفته شده، نه بعضى از آنها. «مِیثاقَ النَّبِیِّینَ»، «جاءَکُمْ رَسُولٌ»
۴ـ جریان نبوّت، مایه‏ى وحدت است، نه اسباب تفرقه و انشعاب. «رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُوْمِنُنَّ بِهِ»
۵ـ انبیاء داراىهدفى مشترک هستند. لذا پیامبران قبلى، آمدن انبیاى بعدى را بشارت مى ‏دادند و نسبت به آنان پیمانِ ایمان و نصرت دارند، و پیامبران بعدى، انبیاى قبل را تصدیق مى ‏کردند. «مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُوْمِنُنَّ»
۶ـ قدیمى‏ ها، جدیدى‏ ها را تحویل بگیرند، آنها را به مردم معرّفى کنند و زمینه‏ ى رشد بعدى‏ ها را فراهم آورند. «لَتُوْمِنُنَّ»، «لَتَنْصُرُنَّهُ».
همان طور که پیامبران و امت هاى بعد موظف‏اند نسبت به پیامبران گذشته و آیین آنها احترام بگذارند و اصول آنها را محترم بشمرند، پیامبران و امت هاى پیشین نیز نسبت به پیامبران بعد از خود چنین وظیفه‏اى داشته‏اند، در آیات قرآن کراراً اشاره به وحدت هدف پیغمبران خدا شده است و این آیه نمونه زنده‏اى از آن است
۷ـ ایمان به تنهایى کفایت نمى‏ کند، بلکه حمایت نیز لازم است. «لَتُوْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
۸ـ در میان انبیاء، سلسله مراتب است و خاتم النبیّین اشرف آنهاست، زیرا همه‏ى انبیاء باید مومن به او و حامى او باشند. «لَتُوْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
۹ـ وقتى انبیاى پیشین موظّف به ایمان و حمایت از پیامبر اسلام هستند، پس پیروان آنها نیز باید به او ایمان آورده و از او اطاعت کنند. «لَتُوْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
۱۰ـ حمایتى ارزشمند است که از ایمان سرچشمه گرفته باشد. «لَتُوْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
۱۱ـ مهم، داشتن روح تسلیم و پذیرفتن حقّ است، چه بسا در عمل، شرایط لازم به وجود نیاید.
انبیاى قبل، زمان پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله را درک نکردند، ولى این روحیه را داشتند. (مثلًا شهید شدن یک مسأله است و آمادگى براى شهادت مسأله‏اى دیگر. چنان که خداوند نمى ‏خواهد خون اسماعیل ریخته شود، ولى مى‏ خواهد ابراهیم آمادگى کامل براى قربانى کردن فرزند داشته باشد. ممکن است ما زمان ظهور حضرت مهدى علیه السلام را درک نکنیم، ولى انتظار ظهور، و عشق و علاقه و انس و آمادگى براى حضورش، مسأله‏اى است که در ده ها آیه و روایت سفارش شده است) «لَتُوْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»
۱۲ـ پیمان‏ شکن فاسق است. «فَمَنْ تَوَلَّى»، «هُمُ الْفاسِقُونَ»



منبع:نوانا
211008



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین