درس تفسیر آیتالله ریشهری
راهی برای رسیدن به رضای الهی
آیتالله ریشهری در یکی از درسهای تفسیر خود با اشاره به عوامل غضب الهی و راهکارهایی برای رسیدن به رضای خداوند به تبیین ویژگیهای مؤمن حقیقی پرداخت.
عقیق: جلسه درس تفسیر قرآن آیتالله «محمدی ریشهری» پنجشنبه هر هفته پس از فریضه نماز مغرب و عشا در مصلای بزرگ ری برگزار میشود که در جلسه هفته گذشته(30 بهمنماه 1393)، این مفسر قرآن کریم به تفسیر آخرین آیه سوره مبارکه «حمد» پرداخت که بخشی از آن در ادامه میآید:
در جلسات گذشته بحث تفسیری درباره تبیین جمله نورانی «غیر المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» بود.
در تبیین این فراز به مهمترین عوامل غضب الهی رسیدیم. ما در این جمله از خداوند سبحان میخواهیم ما را در مسیر کسانی که مورد خشم الهی بودند، قرار ندهد.
در جلسات قبل کسانی که مورد خشم الهی هستند، توضیح دادیم و به عوامل غضب الهی رسیدیم.
تنها دعا کافی نیست البته دعا لازم است اما در کنار آن تلاش هم نیاز است. برای تلاش باید ببینیم چه کسانی «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» هستند و چه کارهایی مورد غضب الهی است.
عوامل غضب الهی
با یاری گرفتن از سایر آیات قرآن دو عامل از عوامل غضب الهی را تببین کردیم. یکی کفر و دیگری افترای به خدا است.
یکی دیگر از عوامل غضب الهی که موضوع این جلسه است کشتن پیامبران است. یکی از دلایل عمده خشم خدا بر بنیاسرائیل این بود که پیغمبران خود را میکشتند.
چرا قوم بنیاسرائیل پیامبر خود را کشتند؟
آیه 70 سوره «مائده» به روشنی دلالت بر این موضوع دارد که میفرماید: «لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ»؛ از بنیاسرائیل که اجداد یهودیهای صهیونیست امروزی هستند بر ایمان و عمل صالح پیمان گرفتیم، پیغمبرانی را بر آنها فرستادیم. هر وقت پیغمبری میآمد و چیزهایی میگفت که منافع مادی آنها را تهدید میکرد و به تعبیری رسالت آنها با هوس این افراد هماهنگ نبود، یک عده را تکذیب میکردند و عدهای را هم میکشتند. حداقلش تکذیب و حداکثرش کشتن بود. آنها پیامبری میخواستند که با مناقع مادی آنها تضاد نداشته باشد.
در آیه 87 سوره مبارکه «بقره» نیر داریم: «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ»؛ و همانا به موسى کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانى را پشت سر هم فرستادیم و عیسى پسر مریم را معجزههاى آشکار بخشیدیم و او را با روح القدس تأیید کردیم پس چرا هر گاه پیامبرى چیزى را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید گروهى را دروغگو خواندید و گروهى را کشتید.
خداوند در آیه 91 سوره سوره مبارکه «بقره» میفرمایند: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَیَکْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»؛ و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید مىگویند ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان مىآوریم و غیر آن را با آنکه [کاملا] حق و مؤید همان چیزى است که با آنان است انکار مىکنند بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را مىکشتید؟
این اسرائیلیها و صهیونیستهای امروز نسل همانهایی هستند که پیغمبران خود را میکشتند. حال باید پرسید که خدا چرا اینها را برای ما بیان کرده است؟ از کجای این داستانی که برای یهودیان است میتوان درس گرفت؟
درس اول این است که پیروی کردن از پیغمبر اینگونه نیست که با آنچه ما میخواهیم هماهنگ باشد؛ پیروی انبیاء اینطور نیست که همیشه منافع مادی افراد را تأمین کند. دین اگر در جامعه پیاده شود منافع مادی و معنوی انسان را تأمین میکند اما اینطور نیست که دل انسان هر چه بخواهد موافق با دین باشد.
انسان مؤمن کسی است که بتواند با آنچه دلش میخواهد به خاطر خدا مخالفت کند.
کاری که با انجام آن خداوند از انسان راضی میشود
حضرت موسی(ع) از خداوند میخواهد که خدایا کاری به من بگو که اگر انجام بدهم بدانم که تو با انجام آن 100 درصد از من راضی هستی. خداوند فرمودند: کاری مورد قبول من واقع میشود آن چیزی است که دلت نخواهد اما برای خاطر من آن را انجام دهی؛ یعنی مخالفت با نفس.
مؤمن حقیقی کیست؟
راه انبیاء ممکن است با هوای نفس انسان مخالف باشد. پیروی حقیقی اسلام و مؤمن حقیقی کسی است که قدرت مقابله با هوای نفس را داشته باشد.
سیاست شیطان در فریب انسان
درس دوم این است که تکذیب پیامبران و کشتن آنها ریشه در هوای نفس دارد. وقتی روضه امام حسین(ع) را برای ما میخوانند از شدت بیرحمی آنها تعجب میکنیم اما قرآن میگوید که کشتن پیامبر ریشه در هوای نفس دارد. امام راحل نیز فرمودند: صدام یک دفعه صدام نشد؛ سیاست شیطان گام به گام است.
اگر جلوی هوای نفس گرفته نشد سر از بیدینی، تکذیب پیامبران، کشتن مؤمن، آمر به معروف و ناهی منکر در میآورد.
در روایتی از امام علی(ع) داریم: روزی حلوای خوشمزهای را خدمت امیرالمؤمنین(ع) آوردند ولی حضرت امتناع کردند. پرسیدند: آیا شما خوردن غذای لذیذ را حرام میکنید؟ امام فرمودند: نه حرام نیست؛ میترسم بخورم و نفسم به آن علاقهمند شود و بعد دنبال آن بروم. بعد حضرت این آیه را خواندند: «وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا» (احقاف/20) کفار و کسانی که راه هوای نفس را طی کردنددتا به کفر و تکذیب رسیدند وقتی روز قیامت میشود و آنها را به آتش جهنم عرضه میکنند، به آنها خطاب میشود که لذتهایتان را در دنیا بردید اینجا دیگر جای لذتی برای شما نیست. لذت حلال، حرام نیست ولی وقتی که افراط و اسراف کنیم ممکن است به حرام کشیده شده و مخاطب این آیه شویم.
این درس است برای ما که افراط و اسراف نکنیم و به فکر فقرا هم باشیم اگر مواظب نباشیم هواپرستی انسان را گام به گام تا جایی میبرد که او را بیدین کند.
چه کسانی رستگار نمیشوند؟
حالا این سؤال مطرح میشود که اینها چطور جرأت میکردند پیغمبر خداوند را بکشند. جواب این است که «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ» (مطففین/ 14) وقتی انسان گناه کرد دل زنگ میزند و بیرحم میشود و انسان تن به هرکاری میدهد.
در آیه 10 سوره مبارکه «رم» هم داریم: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون»؛ این آیه دو گونه معنا می شود؛ یکی همانطور که حضرت زینب(س) خطبه خود را با آن شروع کرد.
در روایتی از امام باقر(ع) داریم: دل انسان مثل یک صفحه کاغذ سفید است. وقتی گناه کرد نفطه سیاهی در این صفحه سفید میافتد اگر توبه کرد صفحه دوباره سفید میشود اما اگر توبه نکرد صفحه سیاه و سیاهتر میشود. دل که سیاه شد دیگر امیدی بر رستگاری آن نیست. (کافی، جلد 2، صفحه 273)
امام صادق(ع) نیز میفرماید: هیچ چیزی مثل گناه دل انسان را فاسد نمیکند. داعشیها و صهیونیستها مست شدند و دیگر انسان نیستند. اگر میخواهیم به آنجا نرسیم باید در مسیر «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» قرار نگیریم که این فاصله گرفتن از مسیر همان هوای نفس است.
هر چقدر از هوای نفس فاصله بگیریم از «المَغضُوبِ عَلَیهِمْ» بیشتر دور میشویم و دعاهای نماز بهتر مستجاب میشود.
منبع:فارس