۱۶ مهر ۱۴۰۳ ۴ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۳۲ : ۰۶
امیلی کریک گفت: متاسفانه اسلامهراسی در آمریکا به موضوع عادی تبدیل شده و رسانههای آمریکا سعی براین دارند که اسلام را در ذهن مردم بد نشان دهند.
عقیق:"امیلی کریک" دانشجوی دانشگاهی در ایالت کالیفورنیای آمریکا در مصاحبه با سایت تیتر یک از داستان زیبای اسلام آوردنش و همچنین شهدای چپل هیل می گوید.
* خانم کریک با تشکر از وقتی که به من برای مصاحبه دادید. لطف میکنین مقداری از خودتون برای ما توضیح بدین؟
بله. ممنون. من "امیلی کریک" 22 ساله ساکن کالیفورنیا و دانشجو هستم.
* در صفحه توئیتر شما مطالب مختلفی را در مورد اسلام آوردن شما مطالعه کردم. شما قبل از اسلام بی خدا بودید. درسته؟
بله. من در خانواده ای کاتولیک بدنیا آمدم. اما فقط در خانواده ای اسما کاتولیک. پدر مادر من آدم های مذهبی نبودند حتی تا این حد که من رو غسل تعمید هم ندادند. پس اگر شما این مراسم مذهبی رو انجام ندین رسما مسیحی نیستین. در نتیجه من تا قبل از اسلام، بی خدا بودم.
* چرا و چگونه شد که با اسلام آشنا شدین؟ منابع اطلاعاتی شما برای اسلام چه بودند؟
آخرین سال دبیرستان بودم که با یه نفر تو کلاسم آشنا شدم و فهمیدم که مسلمونه. بدون هیچ کنجکاوی خاصی خواستم فقط یه چیزایی در مورد اسلام یاد بگیرم. اون موقع یادم میاد که اونا حق نداشتن با جنس مخالف ارتباط برقرار کنن، حق نداشتن مشروب و گوشت خوک بخورن. خوب جالب بود برام و مهمتر از اون دلیلش برام مهم بود که چرا. بعدش با پیشنهاد همکلاسیم رفتیم یه کتاب فروشی اسلامی تو محلمون و یه کتاب در مورد اسلام خریدم. بعد خوندن کتاب، شروع کردم توی "یوتیوب" یک سری ویدئو در مورد اسلام نگاه کردم و به صورت هفتگی تو یه سری همایش که مسلمونا برگزار می کردن شرکت میکردم.
* بسیار عالی. نهایتا کی مسلمان شدین و اسلام آوردین؟
راستش با یکم سخت گیری که داشتم رو این قضیه، دو سه سالی مطالعه و تحقیق من در مورد اسلام طول کشید. نزدیکی خونه ما با یک ساعت فاصله یه مسجد هست که امام اونجا از دوستان پدرم بود. رفتیم مسجد. توضیح دادن این لحظش واقعا برام سخته. همه ایستاده بودن تا من شهادت بگم. منم ایستاده بودم و با تحقیقاتی که کرده بودم میدونستم شهادت چیه و چی باید بگم. باور کن صدام میلرزید و وقتی داشتم اون جملات رو میگفتم نمیدونم چرا، اما گریه می کردم.انگار زمان ایستاده بود. بعدش که تموم شد انگار یه بار سنگینی رو از دوش من برداشتن. بعدش خواهرانی که اونجا بودن من رو بغل کردن و تبریک گفتن. حتی اونها هم گریه می کردن.
* چرا اصلا فکر کردی که بایستی یک دین داشته باشی؟ و چرا اسلام؟
نمیدونم واقعا، با اسلام انگار احساس راحت تری داشتم. اما جالب اینجاست وقتی که شروع کردم به یادگیری اسلام، اصلا فکر نمیکردم باورش کنم! اما به طرز عجیبی مستقیم به قلب من راه پیدا کرد و میدونستم که راسته!
راستش قبلنا اصلا نمیخواستم مذهب خاصی داشته باشم یعنی فکر میکردم بهش نیازی ندارم. اما یه سری سوالهایی همیشه ذهن من رو بخودش مشغول نگه می داشت مثل اینکه چرا ما اینجاییم؟ هدف زندگی چیه؟ خب حالا زندگی هم کردیم و مردیم. بعدش چی میشه و کجا میریم؟ خب اون موقع هم که هیچ ارتباطی با کاتولیک و مسیحیت نداشتم، پس وقتی رفتم سراغ کتاب های اسلام و منابع اون جواب این سوال ها رو گرفتم. برای همه سوال هام جواب بود. همینطوری که میرفتم جلو و جواب سوالهامو میگرفتم گریه میکردم.نمیدونستم چرا. فقط گریه میکردم.
قرآن خیلی عالی بود، خیلی. در مورد پیامبر هم همینطور. با توجه به تحقیقات و مطالعه من، این فرد بهترین و کاملترین مردی بوده که من میتونم تو ذهن خودم تجسم کنم.
خب به خاطر همین چیزا مطمئن بودم که اسلام میتونه از من آدم بهتری بسازه.
* هر مذهبی یک سری قوانین و محدودیت هایی رو داره و اسلام هم به عنوان کاملترین دین الهی از این قائده مستثنی نیست. با محدودیت های تازه ای که به واسطه دین جدیدت برای تو آورده شد، چطوری کنار اومدی؟ آزادی های گذشته ات چی؟
محدودیت ها رو قبول میکنم چون میدونم پشت این محدودیت ها منافعی برای ما وجود داره. وقتی الله میگه این کار بده انجام ندین و این کار خوبه انجام بدین، شک نکنین که نه تنها ضرر نخوایم کرد بلکه سود هم خواهیم برد. من به این جملات یقین دارم.
* خب با این اوصاف و با در نظر گرفتن به مسائلی که مطرح شد، به شخصه چه چیزی از اسلام به دست آوردی؟
بعد از مسلمان شدنم من یک چیز اصلی بدست آوردم، آرامش.
نگرانی ها، افسردگی هایم همگی از بین رفتن. به جای اونها خرسندی و قناعت جایگزین شدن. البته تمامی اینها یک شبه حاصل نشد. زمان برد و مطمئنا برای کامل تر شدنم راه طولانی را در پیش خواهم داشت. اما یک چیزی رو متوجه شدم و اینکه شادی و خرسندی حقیقی، در رضایت الله است. شادی حاصل از دنیا کاملا موقتی است.
* به عنوان سوال آخر با توجه به مسائل اخیر در آمریکا و ترور سه دانشجوی مسلمان توسط یک آمریکایی در منطقه چپل هیل ایالت کارولینای شمالی، شما نظر و تحلیلتون در این مورد چیه؟
واقعا شنیدن و دیدن شهادت سه دانشجوی مسلمان، من رو هم ناراحت کرد و هم ترسوند. این سه دانشجو با توجه به اطلاعاتی که در موردشون پخش شده واقعا انسان های خوبی بودند. اونها مثال عالی از مسلمانها بودند. جوانهای تحصیل کرده مسلمان که دارای موقعیت اجتماعی در آمریکا بودند.
اسلام هراسی تو آمریکا یه چیز عادی شده متاسفانه. رسانه های آمریکا سعی براین دارند که اسلام رو تو اذهان مردم بد نشون بدن و حتی یک دین شیطانی. باور کنین این کار رو میکنن. خب مردمی هم که زیاد تو بحر ادیان و مشخصا اسلام نیستن، این مطالب رو تو تلویزیون میبینن و باور می کنن و البته حق هم دارن که این مطالب و تبلیغات تو ذهنشون رسوخ کنه. پس این مطالب و تبلیغات منفی هست که باعث میشه افراد عامی در برابر اسلام و مسلمانان جبهه میگرن، مخصوصا نژادپرستان در این کشور. این نژادپرستان حتی یک دوست مسلمان هم ندارن که اونها رو به عنوان سمبل اسلام ببینن و از اونها در مورد این دین بپرسن. حالا در این شرایط وظیفه ما در مقابل غیر مسلمانان سنگینتر میشه. تا به اونها نشون بدیم چیزی که در تلویزیون و رسانه ها میبینن اونچیزی که ما هستیم، نیست! من خودم به شخصه بعد از ترور این سه مسلمان دانشجو در آمریکا، ایمان و اعتقادم نسبت به دین خودم بیشتر شد و حال پرافتخارتر از گذشته حجاب خواهم گذاشت.
منبع:فرهنگ
211008
* خانم کریک با تشکر از وقتی که به من برای مصاحبه دادید. لطف میکنین مقداری از خودتون برای ما توضیح بدین؟
بله. ممنون. من "امیلی کریک" 22 ساله ساکن کالیفورنیا و دانشجو هستم.
* در صفحه توئیتر شما مطالب مختلفی را در مورد اسلام آوردن شما مطالعه کردم. شما قبل از اسلام بی خدا بودید. درسته؟
بله. من در خانواده ای کاتولیک بدنیا آمدم. اما فقط در خانواده ای اسما کاتولیک. پدر مادر من آدم های مذهبی نبودند حتی تا این حد که من رو غسل تعمید هم ندادند. پس اگر شما این مراسم مذهبی رو انجام ندین رسما مسیحی نیستین. در نتیجه من تا قبل از اسلام، بی خدا بودم.
* چرا و چگونه شد که با اسلام آشنا شدین؟ منابع اطلاعاتی شما برای اسلام چه بودند؟
آخرین سال دبیرستان بودم که با یه نفر تو کلاسم آشنا شدم و فهمیدم که مسلمونه. بدون هیچ کنجکاوی خاصی خواستم فقط یه چیزایی در مورد اسلام یاد بگیرم. اون موقع یادم میاد که اونا حق نداشتن با جنس مخالف ارتباط برقرار کنن، حق نداشتن مشروب و گوشت خوک بخورن. خوب جالب بود برام و مهمتر از اون دلیلش برام مهم بود که چرا. بعدش با پیشنهاد همکلاسیم رفتیم یه کتاب فروشی اسلامی تو محلمون و یه کتاب در مورد اسلام خریدم. بعد خوندن کتاب، شروع کردم توی "یوتیوب" یک سری ویدئو در مورد اسلام نگاه کردم و به صورت هفتگی تو یه سری همایش که مسلمونا برگزار می کردن شرکت میکردم.
* بسیار عالی. نهایتا کی مسلمان شدین و اسلام آوردین؟
راستش با یکم سخت گیری که داشتم رو این قضیه، دو سه سالی مطالعه و تحقیق من در مورد اسلام طول کشید. نزدیکی خونه ما با یک ساعت فاصله یه مسجد هست که امام اونجا از دوستان پدرم بود. رفتیم مسجد. توضیح دادن این لحظش واقعا برام سخته. همه ایستاده بودن تا من شهادت بگم. منم ایستاده بودم و با تحقیقاتی که کرده بودم میدونستم شهادت چیه و چی باید بگم. باور کن صدام میلرزید و وقتی داشتم اون جملات رو میگفتم نمیدونم چرا، اما گریه می کردم.انگار زمان ایستاده بود. بعدش که تموم شد انگار یه بار سنگینی رو از دوش من برداشتن. بعدش خواهرانی که اونجا بودن من رو بغل کردن و تبریک گفتن. حتی اونها هم گریه می کردن.
* چرا اصلا فکر کردی که بایستی یک دین داشته باشی؟ و چرا اسلام؟
نمیدونم واقعا، با اسلام انگار احساس راحت تری داشتم. اما جالب اینجاست وقتی که شروع کردم به یادگیری اسلام، اصلا فکر نمیکردم باورش کنم! اما به طرز عجیبی مستقیم به قلب من راه پیدا کرد و میدونستم که راسته!
راستش قبلنا اصلا نمیخواستم مذهب خاصی داشته باشم یعنی فکر میکردم بهش نیازی ندارم. اما یه سری سوالهایی همیشه ذهن من رو بخودش مشغول نگه می داشت مثل اینکه چرا ما اینجاییم؟ هدف زندگی چیه؟ خب حالا زندگی هم کردیم و مردیم. بعدش چی میشه و کجا میریم؟ خب اون موقع هم که هیچ ارتباطی با کاتولیک و مسیحیت نداشتم، پس وقتی رفتم سراغ کتاب های اسلام و منابع اون جواب این سوال ها رو گرفتم. برای همه سوال هام جواب بود. همینطوری که میرفتم جلو و جواب سوالهامو میگرفتم گریه میکردم.نمیدونستم چرا. فقط گریه میکردم.
قرآن خیلی عالی بود، خیلی. در مورد پیامبر هم همینطور. با توجه به تحقیقات و مطالعه من، این فرد بهترین و کاملترین مردی بوده که من میتونم تو ذهن خودم تجسم کنم.
خب به خاطر همین چیزا مطمئن بودم که اسلام میتونه از من آدم بهتری بسازه.
* هر مذهبی یک سری قوانین و محدودیت هایی رو داره و اسلام هم به عنوان کاملترین دین الهی از این قائده مستثنی نیست. با محدودیت های تازه ای که به واسطه دین جدیدت برای تو آورده شد، چطوری کنار اومدی؟ آزادی های گذشته ات چی؟
محدودیت ها رو قبول میکنم چون میدونم پشت این محدودیت ها منافعی برای ما وجود داره. وقتی الله میگه این کار بده انجام ندین و این کار خوبه انجام بدین، شک نکنین که نه تنها ضرر نخوایم کرد بلکه سود هم خواهیم برد. من به این جملات یقین دارم.
* خب با این اوصاف و با در نظر گرفتن به مسائلی که مطرح شد، به شخصه چه چیزی از اسلام به دست آوردی؟
بعد از مسلمان شدنم من یک چیز اصلی بدست آوردم، آرامش.
نگرانی ها، افسردگی هایم همگی از بین رفتن. به جای اونها خرسندی و قناعت جایگزین شدن. البته تمامی اینها یک شبه حاصل نشد. زمان برد و مطمئنا برای کامل تر شدنم راه طولانی را در پیش خواهم داشت. اما یک چیزی رو متوجه شدم و اینکه شادی و خرسندی حقیقی، در رضایت الله است. شادی حاصل از دنیا کاملا موقتی است.
* به عنوان سوال آخر با توجه به مسائل اخیر در آمریکا و ترور سه دانشجوی مسلمان توسط یک آمریکایی در منطقه چپل هیل ایالت کارولینای شمالی، شما نظر و تحلیلتون در این مورد چیه؟
واقعا شنیدن و دیدن شهادت سه دانشجوی مسلمان، من رو هم ناراحت کرد و هم ترسوند. این سه دانشجو با توجه به اطلاعاتی که در موردشون پخش شده واقعا انسان های خوبی بودند. اونها مثال عالی از مسلمانها بودند. جوانهای تحصیل کرده مسلمان که دارای موقعیت اجتماعی در آمریکا بودند.
اسلام هراسی تو آمریکا یه چیز عادی شده متاسفانه. رسانه های آمریکا سعی براین دارند که اسلام رو تو اذهان مردم بد نشون بدن و حتی یک دین شیطانی. باور کنین این کار رو میکنن. خب مردمی هم که زیاد تو بحر ادیان و مشخصا اسلام نیستن، این مطالب رو تو تلویزیون میبینن و باور می کنن و البته حق هم دارن که این مطالب و تبلیغات تو ذهنشون رسوخ کنه. پس این مطالب و تبلیغات منفی هست که باعث میشه افراد عامی در برابر اسلام و مسلمانان جبهه میگرن، مخصوصا نژادپرستان در این کشور. این نژادپرستان حتی یک دوست مسلمان هم ندارن که اونها رو به عنوان سمبل اسلام ببینن و از اونها در مورد این دین بپرسن. حالا در این شرایط وظیفه ما در مقابل غیر مسلمانان سنگینتر میشه. تا به اونها نشون بدیم چیزی که در تلویزیون و رسانه ها میبینن اونچیزی که ما هستیم، نیست! من خودم به شخصه بعد از ترور این سه مسلمان دانشجو در آمریکا، ایمان و اعتقادم نسبت به دین خودم بیشتر شد و حال پرافتخارتر از گذشته حجاب خواهم گذاشت.
منبع:فرهنگ
211008