عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۷۴۳
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۰

عقیق: از همون روز که فهمیدم میخوان ضریحو عوض کنن دلم گرفت... تموم رویای حرم برای من با اون ضریح ساخته شده بود... ساعت ها نگاهم به اون دوخته شده بود... دستامو گره انداخته بودم به زلف اون ضریح و آیه نور رو زمزمه میکردم... پیشونیم رو روی شونه اون ضریح گذاشته بودم و باریده بودم کنار ارباب... حتی لباس آخرتم رو کنار اون... و حالا تموم رویام رو...



حتی دلم راضی نشد برم ضریح جدید رو ببینم... حال ِ اوناییکه میرفتن زیارت ضریحِ جدید رو نمیفهمیدم... واقعیتش عکساش هم به دلم ننشست... خدا خدا میکردم بتونم تا قبل تعویض بازم برم کربلا... اما نشد... نشد برای آخرین بار...

 
حالا این روزا با دیدن این عکسا دلم آشوب میشه... انگار دارن تمام رویام رو خراب میکنن... انگار...
 
طفلی ضریح... خدا میدونه دل ِ اون چقدر داغونه... این همه سال کنار ارباب و توی بهشت بود و حالا... خدا صبرت بده ضریح...

منبع:وبلاگ "نجوای شبانه"
211005

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین