نظر شیخ صدوق درباره تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)
شیخ صدوق، رئیس محدثان شیعه به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) اعتماد کرده و احادیث زیادی از آن را در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و دیگر کتابهایش نقل کرده است.
عقیق: تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) از تفاسیر شیعه در قرن چهارم هجری قمری است که در یک جلد از ابتدای سوره حمد تا آیه 283 سوره بقره به زبان عربی و به روش روایینقلی محض تألیف شده است.
این کتاب از محمد بن علی بن محمد ان جعفر دقاق است که سند خود را به محمد بن قاسم استرآبادی و او به ابویعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد سیار میرساند. این دو از امام حسن عسکری(ع) نقل میکنند و هر دو استرآبادی هستند. غالب مردم استرآباد در آن زمان زیدیه بودند اما این دو نفر بنابه نقل در سند، شیعه امامیه هستند.
در آغاز این تفسیر، ابویعقوب و ابوالحسن حاضر شدن خود را در محضر امام عسکری(ع) بیان میکنند که علت مشکلات آن زمان و ترس از جان و مال متواری و به آن امام پناهنده شدهاند؛ پس از آن در مدت هفت سال از سال 254 تا 260 هجری قمری در محضر آن امام تلمذ کردند.
* اعتبار این تفسیر
معتبر بودن یا نبودن این تفسیر از قرن چهارم مورد بحث و دقتنظر بوده است. در کتب معروف رجالی مانند رجال و فهرست شیخ طوسی، رجال کشی و نجاشی سخنی از این تفسیر و روایانش به میان نیامده است؛ اما نخستین کسی که این تفسیر را جعلی اعلام کرد و راویان آن را مجهول و ضعیف دانست ابن غضائری است. پس از وی نیز عده زیادی آن را تضعیف کردند.
ابن غضائری که روایان این تفسیر را مجهول دانسته، میگوید: «تفسیر امام عسکری جعلی و ساختگی است». افراد دیگری نیز این تفسیر را تضعیف کردهاند که شامل علامه حلّی در خلاصةالاقوال، مقدس اردبیلی در جامع الرویات، استرآبادی در من منهج المقال هستند.
در مقابل دانشمندانی قوی و برخی اخباریها دیده میشوند که دیدگاه مثبتی به تفسیر امام حسن عسکری (ع) دارند.
شیخ صدوق محمد بن علی ابنبابویه از افراد است که روایات زیادی از امام حسن عسکری (ع) در کتابهای مختلف خود نقل میکند از جمله در «من لایحضره الفقیه» که از کتب اربعه است، ایشان روایات این کتاب را صحیح و حجت بین خود و خدا میداند. همچنین مشابه آنچه در تفسیر امام حسن عسکری نقل شده در کتاب امالی، توحید و علی الشرایع به چشم میخورد که روایاتی با سند از امام حسن عسکری نقل کرده است. اینها با همان سند یا حداکثر با اندکی تفاوت در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری وجود دارد. ابن شهر آشوب صاحب مناقب در چند مورد از تفسیر امام حسن عسکری(ع) نقل میکند.
سیدهاشم بحرانی صاحب تفسیر البرهان در مقدمه شانزدهم خود که 43 منبع را برای تفسیرش بیان میکند، در منبع 42 کتابش مینویسد: «کتاب تفسیر مولانا و امامنا ابی محمد الحسن بن علی العسکری(ع)» که نوع تعبیر میرساند این منبع مورد اعتماد وی بوده است.
شیخ حر عاملی صاحب وسائل الشیعه مینویسد: «رئیس محدثان، ابن بابویه، به این تفسیر اعتماد کرده است و احادیث زیادی از آن در کتاب من لایحضره الفقیه و دیگر کتابهایش نقل کرده است. همچنین طبرسی صاحب احتجاج و دیگر علمای ما نیز به آن اعتماد ورزیدهاند.»
همچنین علامه سیدمحسن امین مینویسد: «این تفیسر از تفاسیر معروف شیعه و مورد اعتبار رئیس محدثان شیخ صدوق است؛ سپس ایشان تضعیف این تفسیر را مردود میداند.»
آقا بزرگ تهرانی پس از بحثهای زیادی درباره سند آن تفسیر امام حسن عسکری (ع) را ارزشمند معرفی کرده و بزرگانی را برمیشمرد که این تفسیر مورد تأییدشان بوده است از جمله علامه مجلسی در بحارالانوار، شهید ثانی در منیة المرید، محقق کرکی در اجازهاش برای صفیالدین.
با توجه به مطالب ذکر شده آیا تفسیر منصوب به امام حسن عسکری (ع) تفسیر بیارزشی است یا ارزشمند و قابل دفاع؟
جانبداری از یک طرف با وجود دو گروه موافق و مخالف که هر یک نیز برای خود ادلهای دارند کار سادهای نیست بلکه باید گفت نه میتوان این تفسیر را به کلی مردود دانست و نه میتوان به طور کامل و بدون ایراد تمام روایات آن را پذیرفت؛ بلکه باید مانند بسیاری از تفاسیر روایی دیگر از جمله تفسیر عیاشی، تفسیر قمی و تفسیر فرات کوفی با آن برخورد کرد.
در هر صورت اگر دو روای معروف آن ضعیف باشند یا موثق، باید تکتک روایات مطرح شده در آن مورد بررسی قرار گیرد و اگر از نظر محتوا و سند مشکلی نداشته باشد قابل پذیرش است.
پی نوشت:
تاریخ تفسیر و مفسران نوشته حسین علویمهر
منبع:فارس