بهترين راههای خودسازی و رام کردن نفس چیست؟
اگر كسي خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و واقعاً به اين مطلب اعتقاد پيدا كند هرگز دست به گناه و آلودگيها نميآلايد.
عقیق:بهترين راه هاي خودسازي و رام كردن شياطين و نفس اماره چيست؟پاسخ: اسلام هركسي را مسئول اعمال و رفتار خود ميداند و بر اين اساس دستور اكيد به خود سازي ميدهد هيچ كس مسئوليت اعمال و رفتار خود را نميتواند برگردن ديگران بياندازد. اگر نيكي كند به خود او باز ميگردد و اگر بدي هم كند گريبانگير شخص او خواهد بود. حضرت امير (ع) ميفرمايند: "علمّوا انفسكم و أهل بيتكم الخير[1] ؛ به خود و خانوادهتان نيكي بيآموزيد". و قرآن ميفرمايد: "يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها الناس و الحجاره؛[2] اي انسان هايي كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگها است حفظ كنيد".براي خود سازي به چند نكته بايد توجه كنيم:1 ـ خدا را ناظر اعمال خويش بدانيم:اگر كسي خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و واقعاً به اين مطلب اعتقاد پيدا كند هرگز دست به گناه و آلودگيها نميآلايد كسي كه در برابر ديدگان مردم گناه نميكند قطعاً در برابر ديدگان خدا خود را از گناه حفظ ميكند. كسي كه اعتقاد دارد به "واللّه شهيد علي ما تعملون".[3] و به "هو معكم اينما كنتم واللّه بما تعملون بصير".[4] "خدا شاهد بر عملهاي شما است" و "او با شما است هر كجا كه باشيد و خدا به عملهاي شما آگاه است"، هرگز به دنبال گناه نميرود.امير المؤمنين (ع) ميفرمايد: "خدا رحمت كند انساني را كه هميشه پروردگارش را در نظر داشته باشد از گناه كناره گيرد و باخواهش دل بجنگد و آرزوي دنيايي خود را تكذيب كند آن انساني كه نفس سر كش خود را با تقوا و پرهيز كاري مهار كند و با لگام ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوي طاعت و فرمان برداري خدا كشاند و از نافرماني و معصيت بازش دارد."[5]حضرت ايت الله بهجت در پاسخ به نامه اي كه از ايشان درخواست نصيحت كرده بودند مي گويند : غرض از خلق، عبوديت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/56 ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لكنه ذكر الله عند حلاله و حرامه »ما امام زمان(عج) را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر(ص) براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اينكه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.2 ـ صفات بد و خوب خود را بسنجد و درصد و مقدار آنها را محاسبه كند و در صدد زدودن صفات بد بر آيد و صفات خوب را جايگزين آنها كند. و به تعبير ديگر نقاط ضعف و قوت خويش را بررسي كند و آنها را تعديل كند. اگر حسود است در صدد رفع آن برآيد اگر تكبر و خود خواهي دارد يا طمع وحرص دارد يا عيب جويي ميكند يادنيا را بيش از اندازه دوست دارد يا انسانهاي بد را دوست دارد؛ ولي انسانهاي خوب را دوست ندارد آنها را رفع نمايد؛ زيرا اينها همه از صفات رذيله و پستي است كه ممكن است انسان گرفتار آنها باشد. كسي كه در صدد خود سازي بر ميآيد بايد اين صفات مذموم را از خود دور كند، مثلاً با تواضع كردن تكبر را از خود دور كند، در راه اطاعت خدا خود را به زحمت بياندازد براي كمك به پيچار گان و نياز مندان فعاليت كند، براي عبادت نيمه شب برخيزد و به را زونياز مشغول شود. تحمل مشقت ها در راه خدا باعث ميشود كه خود خواهي از او رخت بربندد و خدا خواه شود.3ـ تمام همّت خويش را در ترك گناه قرار دهد. مواظب خود باشد كه شهوت راني، چشم چراني، نگاه به فيلمهاي مستهجن نكند و از گوش دادن به موسيقيهاي حرام اجتناب كند. اگر بتواند بر خود مسلط بشود و جلوي اين معاصي را بگيرد گام بزرگي در خود سازي برداشته و در نتيجه توفيق نماز شب خواندن نيز پيدا مي كند. در روايت آمده است كسي كه گناه بكند از نماز شب محروم ميشود و توفيق آن را نمييابد.[6] پی نوشت ها:[1]سيد حسين اسحاقي، سلوك علوي، ص28، به نقل از در المنثور ج6،ص144.[2]تحريم (66) آية 16.[3]آل عمران (3) آية 98.[4]حديد (57) آية 4.[5]كافي، ج8، ص172.[6]بحار الانوار، ج80، ص127.منبع:جام211008