کد خبر : ۴۵۹۱۹
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۳

یادداشت/ بهشت «اربعين»

حجت‌الاسلام والمسلمين حبيب‌الله بابايي: آنچه جوهر و هسته مركزي اربعين را شكل داده و آن را به يك جامعه بهشتي در زمانه سكولار امروز تبديل مي‌كند، همين وجود يك ما از من‌هاي مختلف مذهبي، فرهنگي، و ديني بر محور يك هدف متعالي و محبوب است. همه من‌ها و منيت‌هاي سِفلي در پرتو نور حسيني به يك ما و بلكه به يك منِ كُلّي و عِلوي تبديل مي‌شوند كه در آن به‌رغم وجود كثرات و تعدد و تنوع، تنازعي در كار نيست.
عقیق:راهپيمايي ايام اربعين در عراق، در حال تبديل شدن به يك پديده كلان فرهنگي و تمدني در مقياس جهان اسلام و بلكه دنياي امروز است. اين راهپيمايي، نه يك راهپيمايي به سمت كربلا، بلكه يك همايش بزرگ انساني اخلاقي و فرهنگي است كه حقايق بكر و پنهان آن بسيار فراتر از جلوه‌هاي ظاهري آن است. صحنه‌هاي ويژه اخلاقي و انساني در دهه اربعين، در راه‌هاي منتهي به كربلا در عراق، بسيار شگفتي‌آور است.

اينكه هر كسي ملك شخصي‌اش را در معرض استفاده عموم زوار قرار مي‌دهد، اينكه فقرا در انفاق اموال اندك خود از متمولان و ثروتمندان پيشي مي‌گيرند، اينكه بسياري از مردم كسب و كار خود را در اين دهه تعطيل مي‌كنند و ادارات و مدارس نيز به كارمندان و دانش‌آموزان براي مشاركت در مراسم اربعين مرخصي مي‌دهند، اينكه در اين ايام اختلافات خانوادگي با شكل‌گيري موكب‌هاي خانوادگي و يا پياده‌روي‌هاي خانوادگي به سمت كربلا حل و فصل مي‌شود، اينكه مديريت كاروان بزرگ حسيني در اربعين، مديريتي مردم‌بنياد، مستقل و البته كارآمد است، اينكه در اين ايام همه فقرا در پرتو مساوات اسلامي از اين سفره بزرگ بهره‌مند مي‌شوند، اينكه خدمت به زائر چنان ارج مي‌يابد كه خادمان در خدمت به زائر و دعوت از او رقابت كرده و از همديگر سبقت مي‌گيرند، اينكه حرمت زائرالحسين آن‌چنان اوج مي‌گيرد كه عده‌اي براي تبرك، خاك پاي زوار را جمع مي‌كنند، همه اينها جلوه‌هاي رفتاري و البته طلايي خادمين و زائرين حسيني است كه هرگز نمي‌توان چيستي و ماهيت آن را با ذهنيت مدرن درك كرد.

آنچه در اين بين بسيار مهم و البته متفاوت بوده و سرزمين عراق را در اين ايام به قطعه‌اي از بهشت تبديل مي‌كند، روابط پيشرفته انساني است كه در كشوري به ظاهر توسعه‌نيافته و يا عقب‌مانده شكل مي‌گيرد. در حقيقت، بهشتي بودن ايام اربعين در سرزمين عراق، نه در رفاه و آسايش زائرين، بلكه در شكل‌گيري مناسبات پيشرفته انساني، اخلاقي، و معنوي در اين ايام است.

روابط انساني در ايام اربعين، بر اساس ملاكات دنيوي، و سنجه‌هاي مليتي، سياسي، طبقاتي و يا قبيله‌اي شكل نمي‌گيرد، بلكه بر محور يك امر متعالي، معنوي، و محبوب، به صورت نظام خادم زائر انجام مي‌يابد. دراين نظام ارتباطي، هر كسي يا زائرالحسين است و يا خادم‌الحسين و خادم زائرالحسين. غير از اين دو، هويت و شناسنامه ديگري در اين همايش بزرگ شناخته نمي‌شود.

همه امت اسلامي و بلكه امت انساني ايماني، نظام ارتباطي خود را بر محور حسين بن علي عليهما‌السلام بازتعريف مي‌كنند. صورت‌بندي چنين امتي بر پايه معشوق و محبوب واحدي انجام مي‌يابد كه در آن معرفت، مصيبت، و حماسه امام حسين عليه‌السلام بر همه من‌ها و منيت‌ها غالب گشته و همه را به يك ما تبديل مي‌كند (وحدت اجتماعي بر پايه معشوق مشترك). علاوه بر معشوق مشترك، عشق مشترك انساني، موجب رقت و لطافت نفساني و روحي افراد شده و آنها را نسبت به هم مهربان‌تر و بلكه عاشق‌تر مي‌كند (وحدت اجتماعي بر اساس عشق مشترك).

به بيان ديگر، آنچه جوهر و هسته مركزي اربعين را شكل داده و آن را به يك جامعه بهشتي در زمانه سكولار امروز تبديل مي‌كند، همين وجود يك ما از من‌هاي مختلف مذهبي، فرهنگي، و ديني بر محور يك هدف متعالي و محبوب است. همه من‌ها و منيت‌هاي سِفلي در پرتو نور حسيني به يك ما و بلكه به يك منِ كُلّي و عِلوي تبديل مي‌شوند كه در آن به‌رغم وجود كثرات و تعدد و تنوع، تنازعي در كار نيست، و بلكه هر مقدار بر اين تعدد و تنوع افزوده مي‌شود، همزيستي و همكاري و همدلي در آن نيز بيشتر مي‌شود.

وجود عشق معنوي و انساني نسبت به يك كمال لايتناهي كه همه از عشق‌شان حظّي، حُبّي مي‌برند، باعث مي‌شود كه عشاق به جاي نزاع بر سر معشوق، به يكديگر عشق بورزند، و با عشق‌ورزي جمعي به معشوق مشترك، عشق معنوي يكديگر را شعله‌ورتر كنند، و در نهايت، شبكه ارتباطي و اجتماعي مملو از عشق و محبت بسازند كه در آن عشق هم هدف است و هم راه؛ هم در فرد است و هم در جامعه. اين نظام ارتباطي عشق‌محور، مناسبات انساني بسيار مترقي‌اي را به‌وجود آورده و وحدت و انسجام تازه‌اي خلق مي‌كند كه كمتر مي‌توان نمونه‌اي براي آن در تاريخ بشريت و حتي جوامع مدرن امروز پيدا كرد.

امروز در ادبيات سياسي، چنين جامعه آرماني يك رؤيا و آرمان‌شهر (utopia) تلقي مي‌شود و امكان وقوع چنين روابط آرماني و انساني، آن هم در دنياي بي‌روح كنوني، محال تصور مي‌شود، و اين معجزه‌اي است كه حسين بن علي عليهماالسلام در جهان تهي از عشق و معنويت رقم مي‌زند و افق‌هاي جديدي را فراروي انسان معاصر باز مي‌كند. ايجاد چنين مناسبات و روابط انساني در وضعيت مجازي و گسيخته مدرن و پسامدرن امروز، امري است بسيار خارق‌العاده كه در عميق‌ترين لايه‌هاي انساني، پيوستگي و همبستگي حُبّي مي‌آفريند.

اين پديده در مقابل نظريه رنه ژيرارد (René Girard) خودنمايي مي‌كند؛ آنجا كه وي انسجام اجتماعي را در پرتو كشتن عيسي مسيح به عنوان دشمن مشترك ترسيم مي‌كند، در حالي‌كه در تئوري شيعه و در تبلور انسجام عميق اجتماعي در اربعين، وحدت و همبستگي، نه با دشمن مشترك بلكه با عشق مشترك به يك محبوب مشترك حاصل مي‌شود.

نكته مهم اينكه، هرگز عشق شورانگيز در اين جامعه بزرگ انساني، موجب غفلت از عقلانيت و خودآگاهي در اين حركت نمي‌شود. عشاق‌الحسين در اوج عشق و احساس‌شان، به آنچه مي‌كنند آگاهي دارند و كاملا فلسفه «حب‌الحسين» و كاركرد اجتماع حسيني را مي‌فهمند و آن را در قالب شعارهاي مختلف و متنوع مانند «حب الحسين يجمعنا»، «يوحدنا حب الحسين»، و يا «عشيره الحسين فوق العشيره» برجسته كرده و آن را نصب‌العين خود مي‌سازند.

با چنين تصويري از بهشت اربعين و نظام حُبّي در روابط انساني آن، رفتارهاي زوار با يكديگر و تعامل خدام با زائرين سيدالشهداء مفهوم‌تر شده و زيبايي و جذابيت آن كمي آشكار مي‌شود و آبشخور اين همه ادب و تكريم يكديگر در ميان زوار و خدام، اين همه مهمان‌نوازي و التماس براي اجابت دعوت و خدمت، و اين همه تواضع و فروتني در ميان زائرين نسبت به يكديگر معلوم مي‌گردد.


شايان ذكر است هر چند مسايل امنيتي و امور رفاهي و ابعاد سياسي مراسم اربعين بسيار اهميت دارد، ليكن اين ابعاد ضروري نبايد باعث غفلت از جنبه‌هاي فرهنگي و لايه‌هاي دروني و فكري اربعين باشد. به جد مي‌توان گفت كه با تكيه بر اربعين مي‌توان نوعي از رنسانس فرهنگي و اجتماعي را در دنياي اسلام به‌وجود آورد. براي چنين رخدادي لازم است انديشمندان، محققان و اساتيد در دانشگاه و حوزه در مورد اين پديده تفكر و انديشه كنند و راه‌ها و روش‌هاي تحليل و تفكر در آن را هموار كنند.

اگر تفسير اين پديده كلان فرهنگي و تمدني به دست افراد ساده‌انديش سپرده شود، سطحي‌نگري و ظاهربيني، اعجاز اربعين را به محاق خواهد برد و انحرافات ديني و مذهبي در آن رواج خواهد يافت. بنابراين نبايد نخبگان، اساتيد و محققان در حوزه و دانشگاه از ورود در اين مسئله تكبّر بورزند و اين راهپيمايي را حركتي عوامانه تلقي كنند؛ بلكه بايد به چنين حركتي كه عصاره عقلانيت شيعي و ديني در صحنه‌هاي اجتماعي است ارج نهاده و آن را تجربه كنند و به جدّ در مقام تحليل و تدبير آن برآيند.

منبع:حج

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین