عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۵۸۴۱
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۷
در محضر بزرگان/
بعد از چند لحظه پولی برایش آوردند و گفتند: «کار امروز شما، کار بسیار پسندیده ای بود.» بعد که پول را شمرد، دید همان مبلغی است که امروز در حرم به دوستش داد.
عقیق:از تبلیغ آمده بود. اول رفت حرم.

یکی از دوستانش را دید که محتاج شده بود و متوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها. پول تبلیغش را داد به او.

دلش برای «آیت الله بهاء الدینی » هم تنگ شده بود. رفت ایشان را ببیند...

موقع برگشتن، آقا گفت: «صبر کن».

 بعد از چند لحظه پولی برایش آوردند و گفتند: «کار امروز شما، کار بسیار پسندیده ای بود.» بعد که پول را شمرد، دید همان مبلغی است که امروز در حرم به دوستش داد.

 
منبع:روضه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین