یادداشت/ محمدحسین شفاعی
پرهیز از تفرقه مسلمانی حتی در حوزه «علم»
علامه طباطبایی میگوید بر مسلمانان لازم است اتفاق خود را در اصول آئین اسلامی در نظر گرفته و از این همه فشار و ناراحتی که در طول این مدت از بیگانگان و عوامل خارجی کشیدهاند به خود آمده و تفرقه علمی را کنار گذاشته و در یک صف قرار گیرند.
عقیق:محمدحسین شفاعی:
ضرورت و اهمیت «وحدت» و «پرهیز از تفرقه» مقدم بر دلایل نقلی با عقل اثبات میشود. عقل پیش از هر دلیل دیگری به این گزاره حکم میکند که انسانها همبسته یکدیگرند و اگر حیات اجتماعی انسان معنی دارد و آدمی بالطبع موجودی اجتماعی است، گریزی از زندگی در همبستگی با دیگران نیست. دلایل عقلی وحدت کاملا برای آدمیانی که از بند هوی و هوس آزاد شده اند، به آسانی قابل درک و دریافت است و جای شبههای باقی نمیگذارد.
اما وقتی این همبستگی و یکپارچگی اجتماعی را در قالب یک آئین مشخص و همکیشی در نظر بگیریم، دلایل دیگری هم به تقویت این گفتمان و کردار مبتنی بر وحدت یاری میرسانند. هیچ آئینی در تاریخ وجود ندارد که حتی برای لحظهای پیروانش را به گریزان بودن از یکدیگر و افتراق اجتماعی و اعتقادی دعوت کرده باشد. اسلام هم مستثنی از این قاعده نیست و ضرورت ایجاب وحدت در اسلام، یکی از هزاران وجوهی است که به خوبی همراهی نقل در اسلام را با عقل نشان میدهد. شاید هیچ آئینی به اندازه اسلام به این مهم توجه نشان نداده باشد.
از این رو عجیب نیست که مهمترین علمایی که به بحث از اهمیت وحدت و مضرات تفرقه دامن زدند، علمایی بودند که سبقه عقلانی را پشتیبان اعتقادات نقلی ساختند و در این راه علامه آیتالله سید محمدحسین طباطبایی از جایگاه منحصر به فردی برخوردار است. حضرت علامه در خصوص وحدت اسلامی اظهار کرده است:
«شیعیان صدر اسلام هرگز از صف اکثریت کنار نرفته و در پیشرفت امور عامه اسلامی با عموم مسلمانان تشریک مساعی و بذل نصح مینمودند و هم اکنون نیز بر عموم مسلمانان لازم است که اتفاق خود را در اصول آئین مقدس اسلامی در نظر گرفته و از این همه فشار و ناراحتی که در طول این مدت از بیگانگان و عوامل خارجی کشیدهاند به خود آمده و تفرقه علمی را کنار گذاشته و در یک صف قرار گیرند».
نکته قابل توجه در این اظهار نظر علامه، تاکید ایشان بر وحدت حتی با پرهیز از «تفرقه علمی» است، بنا بر اعتقاد دانشمندان و حکما علم و دانش حیطهای است که نه تنها اختلاف و چندآئینی در آن نه تنها مجاز است، بلکه در موراد بسیاری ممدوح تلقی میشود. اما علامه محمدحسین طباطبایی برای پرهیز از فشارها و ناراحتیهای زمان و زمانه حتی این تفرقه و اختلاف را هم جایز نمیدانند. بر این مبنا اختلافات نظری و علمی چه جایگاهی میتوانند داشته باشند وقتی که جان و مال و ناموس آدمی اعم از علما و اندیشمندان و همه کسانی که گوش به نظرات علمی و حکمی آنها دارند در خطر است.
با این رویکرد عقلی نه تنها اختلاف در نظریات و آموزهها محلی از اعراب ندارند بلکه به طریق اولی وحدت عملی و یکپارچگی در کردار معتقدان به یک آئین ضرورتا با محل توجه بیشتری قرار گیرد. بیجهت نبود که امام خمینی(ره) فتوا به خواندن نماز با پیروان اهل سنت در مراسم عظیم حج دادند که این فتوا در سالهای نخست برای کسانی که شاید از سبقه عقلی کافی در اعتقادات برخوردار نبودند، سنگین و غیر قابل پذیرش بود.
آنچه امروز نیازمند آن هستیم، تقویت عقلانیت دینی با نظر به عقاید بزرگانی است که عقلانیت را با شرع چنان آمیختند که انسانیترین صور دینداری در همان زمانهای ظاهر شود که جهل به شیوههای کاملا بدیع و مدرن خود در حال بالیدن نامبارکی است!